برخي والدين با خود تصور ميكنند كه آمادگي دخترانشان براي ازدواج تنها بهمدتي اختصاص دارد كه براي او خواستگار ميآيد درحاليكه بايد كمي دقيقتر نگاه كنند و از همان دوران بلوغ شرايطي را فراهم كنند تا دخترشان آمادگي ورود به يك زندگي جديد را داشته باشد. از اينرو در آستانه روز دختر به سراغ سركار خانم طاهره هميز مشاور خانواده و كارشناس مذهبي رفتهايم. تا راهكارهاي لازم براي آماده كردن دختران براي ازدواج و زندگي مشترك را از زبان ايشان بازگو كنيم.
- او را در نقشهاي زنانه غرق كنيد
يكي از اشتباهاتي كه پدران و مادران در تربيت دخترانشان مرتكب ميشوند اين است كه بهگونهاي رفتار ميكنند كه دخترانشان هويت زنانه خود را فراموش ميكنند. درصورت ادامه اين رفتار، در آينده با دختراني مواجه ميشويم كه مرد نيستند؛ اما هويت مردانه دارند. نوع لباس پوشيدن و حرف زدن آنها نيز مردانه است. مثلا بارها ديدهايم كه پدران عنوان ميكنند كه دخترم براي خودش مردي شده است درحاليكه مردانگاري هويت انساني به زنان و دختران آسيب ميزند. براي اينكه اين اشتباه در تربيت دخترانمان پيش نيايد و آينده او را تحتتأثير قرار ندهد بايد نقشهاي زنانه او را جدي بگيريد. براي اين كار از سنين نوجواني دخترانتان را تشويق بهكار خانه كنيد. موقع آشپزي از او كمك بگيريد. برايش لباسهايي بخريد كه نقشهاي پسرانه نداشته باشد. مسئوليت كارهاي مهم در خانه را به او بسپاريد. اجازه دهيد تا او از ايفاي اين نقشها احساس خوبي داشته باشد و البته كاري نكنيد كه از بروز اين رفتارها خسته شود. همهچيز را در كمال آرامش به او ياد بدهيد. مثلا مدام از آشپزي و دستپخت او ايراد نگيريد زيرا ممكن است ذوق كدبانوگري را در او از بين ببريد.
- دختران را به مادرشدن علاقهمند كنيد
يكي از موضوعات مهمي كه متأسفانه اين روزها در رفتار برخي دختران ظهور و بروز پيدا كرده، تغيير نگاه آنها درخصوص نقش مادري است. مادران بايد بهگونهاي رفتار كنند كه فرزندانشان به خوبي بتوانند نقش مادري را ايفا كنند؛ مثلا اگر خواهر و برادر كوچكتر دارند از او براي برخي كارها كمك بگيريد. به او مسئوليت بدهيد. با او بازي كنيد و اجازه دهيد نقش مادر را بازي كند و شما فرزندش شويد. اينكه دختران ما حسي به مادر شدن نداشته باشند اصلا اتفاق خوبي نيست.
- عروسك ها را جدي بگيريد
يك دختر زماني براي زن بودن و همسر بودن خود ارزش قائل خواهد شد كه در موقعيت دخترانه پرورش پيدا كند و از اين طريق به موقعيت زنانه و مادرانه برسد. براي اينكه دخترانمان را در موقعيت دخترانه پرورش دهيم بايد به نيازهاي خاص او توجه كنيم. دختران ما قطعا علاقهمند به بازي با عروسك هستند. شما از اين طريق به خوبي ميتوانيد خيلي مسائل را به دخترتان آموزش دهيد. اين تمرين بهخصوص در سنيني كه دخترتان 5تا 8ساله است بسيار مفيد بهنظر ميرسد. وقتي ميخواهيد نقش يك زن موفق را به او آموزش دهيد از طريق عروسكش به خوبي اين كار را انجام دهيد. مثلا نمايش عروسكي براي او اجرا كنيد تا او ياد بگيرد چگونه بايد در مقابل سختيها از خود صبوري نشان دهد. شما بايد بهعنوان يك مادر مولفههاي يك همسر خوب را از اين طريق به فرزند خود آموزش دهيد و مطمئن باشيد وقتي دخترتان اين آموزشها را ديد و ازدواج كرد حاصل اين همه وقت گذاشتن را خواهد ديد. البته وقتي بزرگتر شد مادر و پدر بايد با رفتار خودشان اينگونه مسائل را به او ياد دهند. پدر و مادري كه جلوي دخترشان سر هم داد نميزنند قطعا به فرزندشان ضرورت آرامش در زندگي مشترك را گوشزد ميكنند.
- چه زمان متوجه شويم دخترمان آمادگي ورود به زندگي مشترك را دارد؟
بهترين زمان براي ازدواج دختر وقتي است كه به بلوغ زوجيت برسد، بلوغ زوجيت بلوغي است تركيب شده از بلوغ جنسي، بلوغ اخلاقي، بلوغ عقلي، بلوغ اقتصادي و بلوغ عاطفي. هر زمان احساس كنيد كه دخترتان، توانايي حضور در يك زندگي ديگر را دارد و از جهت عاطفي فرد وابسته و لوسي نيست، اگر پولي دستش آمد خرج بيخود نميكند و عقل اقتصادي دارد و در حيطه اجتماعي توانايي اين را دارد كه خودش را مديريت كند، هرگاه اين حداقلها را داشت بهترين زمان براي ازدواج است. به اعتقاد بنده بهترين زمان همان 24-18سالگي است . خانواده با درست تربيت كردن و فراهم كردن فرصت ازدواج و دادن مشورت درست و به موقع به دخترها، ميتواند به ازدواج دخترش كمك كند.
- در هنگام انتخاب به دخترتان استرس وارد نكنيد
والدين در زمان ازدواج دخترموظف هستند كه شناخت كافي از عضو جديدي كه قرار است پا به كانون خانواده بگذارد بهدست آورند، آنها بايد با خانواده اين عضو جديد ارتباط برقرار كرده و نحوه زندگي او را مورد بررسي قرار دهند و او را به دور از تعصبات خاص خود و با توجه به سليقه و نظر دخترشان مورد ارزيابي قرار داده و عيبها و حسنهاي او را به فرزند يادآوري كنند. مشاوره كافي به فرزندانشان ارائه كنند. تجربههايي كه از دوران زندگي مشترك خود داشتهاند را در اختيار دخترشان قرار داده و او را با فراز و فرودهاي زندگي مشترك آشنا كنند.
پدر و مادر بايد با بيان معيارهاي درست انتخاب همسر براي دخترشان بهگونهاي رفتار كنند كه او بهترين انتخاب را داشته باشد. در زمان انتخاب او اوضاع آرام و بدون تنشي را فراهم كنند تا فرزند با فراغ خاطر به بررسي مورد ازدواج بپردازد. قطعا از درگيرشدن و بحث كردن با فرزند و بهوجود آوردن استرسهاي بيمورد و تحتتأثير قرار دادن فكر او با مسائلي كه بعدا ميتواند مطرح شود جلوگيري كنند.
- به دخترتان فرصت انتخاب دهيد
پدر و مادر بايد نقش يك راهنما و كمكدهنده را در زمان ازدواج دخترشان داشته باشند. يعني بهگونهاي رفتار نكنيد كه چون براي فرزندتان زحمت زيادي كشيدهايد بايد سختگيري بيجا از خودتان نشان دهيد. وقتي شما بهعنوان والدين به خوبي دخترتان را براي ازدواج آماده كرده باشيد پس بهتر است انتخاب را به او بسپاريد و فقط نظارت و كنترل نامحسوس داشته باشيد. هرگز به جاي او تصميم نگيريد. فقط او را راهنمايي كنيد. آن هم با مهرباني و زبان ملايم و به دور از لحني كه همراه امر و نهي خشن باشد.
- از سن بلوغ شروع كنيد
اين يك اصل انكارناپذير است كه دختران در كل دنيا نسبت به پسران زودتر به بلوغ ميرسند به همينخاطر مادران و پدران بايد از همان ابتداي بلوغ با دخترانشان طوري رفتار كنند كه رفتارشان براي دخترانشان بهعنوان يك فردي كه قرار است در آينده همسر و مادر باشد، الگو شود. در واقع مادران و پدران بايد همانگونه كه دخترانشان را براي كنكور آماده ميكنند به فكر اين مسئله هم باشند كه او قرار است در آينده نقش يك همسر و مادر و عروس و خانم خانه را ايفا كند و بهترين زمان براي شروع ايجاد آمادگي در دختران سن بلوغ است.
دختران بيش از هركس از مادرشان الگوبرداري ميكنند. پس مادران بايد بسيار مراقبت كنند تا رفتارهايي را از خود نشان ندهند كه دخترشان نسبت به ازدواج دلسرد شود. گاهي ميبينيم كه مادران از همان سنين كودكي جلوي فرزندانشان عنوان ميكنند كه از ازدواجشان پشيمان هستند و يا شروع به بدرفتاري با همسرشان ميكنند. در واقع دختر بازتابي از احساسات دروني مادر است و خيلي زود رفتارهاي او را ياد ميگيرد. مادري كه جلوي چشمان فرزندش مطلبي را از شوهرش مخفي ميكند، عدمرازداري در زندگي مشترك را به دخترش ياد ميدهد. پس تا جايي كه ممكن است در حضور دخترانتان از خوبيهاي زندگي مشترك صحبت كنيد.
- حمايت از دختر بعد از ازدواج چگونه باشد؟
والدين در حد امكان بايد پس از ازدواج نيز از دخترشان حمايت كنند تا او بتواند به خوبي نقش مادري را ايفا كند. البته بايد اين نوع حمايت بدون دخالت باشد. گاهي اوقات ميبينيم كه يك مادر و يا پدر جلوي دخترشان شروع به بدگويي از رفتارهاي همسرش ميكنند و اين موضوع حس بياعتمادي و بيعلاقگي را در او ايجاد ميكند. پس بايد بهخوبي به اين نكته توجه شود كه زندگي دخترتان را با مديريت و درايت كنترل كنيد. گاهي والدين با برخي باورهاي غلط عنوان ميكنند كه دخترمان نبايد سختي بكشد و بايد در بهترين امكانات زندگي كند. همين موضوع باعث ميشود تا دخالت مستقيم آنها در زندگي مشترك فرزندشان احساس شود و موجبات نارضايتي آنها را فراهم كند. پس بسيار بايد مراقب باشيد تا با دخالتهاي بيجا روزهاي زيباي زندگي دخترتان را تيره نكنيد. از سوي ديگر شما بهعنوان پدر و مادر بايد روابط بسيار خوب وصميمي با دامادتان داشته باشيد تا او نيز احساس كند عضوي از خانواده شماست.
- مردم چي ميگن؟!
برخي اوقات كه حوصله توضيحدادن درمورد موضوعي يا چيزي را به دخترم نداشتم، يك جمله را بهكار ميبردم. مثلا اگر ميخواست لباس خاصي را بپوشد، ميگفتم «وا!مادر، مردم چي ميگن؟ اينو نپوش. مردم فكر ميكنن ديگه لباس نداري.» يا اگر ميخواست رفتاري انجام بدهد كه اتفاقا مناسب سنش بود اما من حوصله همراهي با او را نداشتم، ميگفتم «مردم فكر ميكنن ادب نداري. بيا بشين.» يا در خانه به او ميگفتم «خونه رو به هم نريز. اگه كسي بياد ببينه چي ميگه؟» و گذشت و گذشت تا اينكه ديدم دخترم صبحها زود از خواب بيدار ميشود و براي مهدكودك رفتن چندبار لباس عوض ميكند، براي پارك رفتن به جاي لباسهايي كه بتواند به راحتي بدود و بازي كند، لباسهاي سخت و دست و پاگير ميپوشد. حتي در مسابقات ماستخوري مهد كودك هم شركت نميكرد مبادا لباسش كثيف شود چون« ديگران به كسي كه لباسش كثيف است، چه ميگويند؟» بهخودم آمدم و ديدم تمام كودكي فرزندم را بهخاطر حرف ديگران از او گرفتهام.
«مردم چي ميگن» يكي از بزرگترين دغدغههاي زندگي ماست؛ خانههايمان را با در نظر گرفتن ديگران ميچينيم، جهيزيه را بر همين اساس ميخريم. هنگام انتخاب همسر برخي به اين فكر ميكنند كه مردم در موردشان چه فكر ميكنند. نكند بگويند «اينهمه گشت و آخرش اينو پيدا كرد؟!» و با اين فكر حتي از انتخابهايشان ميگذرند يا پدران و مادراني كه نميخواهند جمله «دخترشو داده به اين؟!» يا «اينو براي پسرش گرفته؟!» را بشنوند، جلوي ازدواج فرزندانشان را ميگيرند. نامزديها و مراسمهاي ازدواج براي «آفرين» شنيدنهاي بيشتر از ديگران، هرچه مجللتر برگزار ميشود و اصلا كسي به اين فكر نميكند كه اين كار درست است يا خير؟ حتي برخي اوقات احساسات غلو شدهمان را بهخاطر ديگران بروز ميدهيم كه نگويند «ديديد اصلا خوشحال نبود؟» يا «ديديد اصلا ناراحت نبود؟»
درحاليكه بايد به كودك ميآموختم كه خدا و پيغمبر چه ميگويند؟ من چه ميگويم؟ همسرم چه ميگويد؟ فرزندانم چه ميگويند؟ پدر و مادرم چه ميگويند؟ اينها از حرف ديگران بسيار ارزشمندتر و مهمتر است. اينكه همه كارها را بهخاطر ديگران انجام بدهيم، اشتباه است. وقتي همه كارها براي رضايت ديگران انجام ميشود، اين حس به فرزندان منتقل ميشود كه هر جايي كه كسي نباشد، هر كاري ميشود كرد.
تصميم گرفتم از اين به بعد براي رفتار كودكم به او ترازوي «مردم چي ميگن» ندهم. چند روزي است كه مناسب سن كودكم، طوري كه متوجه شود و براساس باورهايم، توضيحهاي عاقلانه به او ميدهم. به او ميگويم: «فكر كن ببين به جاي اين كار بهتر بود چه كاري ميكردي، در مورد رفتارت فكر كن و ببين چه مشكلاتي ميتونه برات بهوجود بياره، از نتيجه كارها و رفتارت راضي هستي؟ اگر كارهات بقيه رو تو دردسر بندازه، عواقب كارت رو ميپذيري؟ ببين چه لباسي بپوشي بهتر ميتوني بازي كني، اگه ميخواي تو مهد بهت خوش بگذره ميتوني روز مسابقه ماستخوري يه لباس ديگه همراه خودت ببري».
درست است كه بايد يك معيار به كودكم بدهم كه كارهايش را با آن بسنجد اما قطعا آن معيار حرف مردم نيست؛ مهم اين است كه ترازويمان درست كار كند.