پيامبر(ص) با بنيان گذاشتن ديدگاه خاص خود در اين زمينه و تأكيد و تصريح بر اينكه النكاح سنتي، اهميت ازدواج را از منظر ديني، معنوي و قدسي يادآور شدند. ايشان ازدواج را يك نهاد ديني و معنوي دانستند و به اين نهاد تقدس بخشيدند. عباراتي مانند اين حديث كه نشستن شخص در كنار خانوادهاش از اعتكاف در مسجد پيامبر نزد خدا محبوبتر است ؛
يا تأكيد بر اينكه هرگونه محبت وهمدلي و همراهي بين زن و شوهر و فرزندان مورد عنايت خدا وسبب آمرزش گناهان و جلب رحمت الهي ميشود، نشاندهنده اين موضوع است كه مسئله ازدواج و تشكيل خانواده فراتر از يك مسئله شخصي، فردي و اطفاي ميل غريزي است. اسلام درمقابل ديدگاههايي كه ازدواج را يك مسئله مادي و ناظر بر اميال غريزي تفسير ميكند ايستاد و نشان داد كه ترك ازدواج بهمعناي توجه معنوي و گرايش روحاني نيست.در اين منظر معنويت و روحانيت و سلوك معرفتي و عرفاني چيزي است كه دقيقا از مسير تشكيل خانواده و ازدواج ميگذرد.
خطر بزرگي كه امروز جامعه و آينده ما را تهديد ميكند اين است كه برخي در نسل جوان بهدليل نگرانيهايي كه از احساس مسئوليت و تعهد نسبت به تشكيل خانواده دارند اصل صورت مسئله را پاك ميكنند و با تعابير مختلفي كه به شكلهاي مختلف ميشنويم و ميبينيم از مسئوليت تشكيل خانواده سر باز ميزنند.مشكلات اقتصادي و معيشتي، بيكاري، سختگيريهاي موجود بعضي خانوادهها، گراني مسكن و مسائل مختلف ديگرهم دست بهدست هم ميدهند و اين مشكلات را تشديد ميكنند.اسلام اصرار دارد كه يك انسان متعهد و مسئوليت پذير بسازد و ازدواج نهادي است كه مسئوليت ما را تعريف ميكند.
البته طبيعتا بايد با تعامل و همدلي اين بار تقسيم شود و علاوه بر زن وشوهر خانواده نيزبايد در تعامل و همدلي صميمانه بار مشكلات و مسئوليتها را تقسيم كنند. اما در اسلام اصل بر اين است كه ازدواج اساسا تمرين مسئوليت پذيري و تعهد متقابل است.
ازدواج اميرالمؤمنين و حضرتزهرا(عليهما) نمونه بارزي از مسئوليتپذيري است. پيامبر(ص) زماني كه اين دو همسر را با هم به خانه بخت فرستاند بر اين نكته تأكيد كردند. آن 2وجود قدسي نيز در زندگي كاملا اين تعامل را داشتند و تاريخ گواه اين موضوع است. از منظري اجتماعي نيز بايد گفت ؛ تعريفي كه اسلام از ارتباط دختر و پسر و زن و مرد در قالب ازدواج ارائه ميدهد در عين مادي و ملموس و عينيبودن آنقدر تعريف والايي محسوب ميشود كه نميشود به سادگي آن را تنزل و در حد يك رابطه مادي و ظاهري تقليل داد. عدمدرك اين حقيقت و ارزش كه اينقدر مورد تقديس و تكريم قرار گرفته موجب ميشود كه متأسفانه گاهي ما به جاي بهرهمندي ازآن ارزشهاي والايي كه خداوند در اين نهاد مقدس تعبيه و پيشبيني كرده، با رفتارها و تلقيهاي نادرست باعث بشويم كه اين نهاد مقدس آسيب ببيند و خود به خطا برويم.
در نقلي ميگفتند پدري به خواستگار جواب منفي ميداد و ميگفت موقعيت مالي مناسبي ندارد اما خواستگار ديگر با وضعيت مالي مناسب را تأييد ميكرد و ميگفت مشكلات اخلاقياش انشاءالله با گذشت زمان حل ميشود و خدا بزرگ است و درست ميشود. ظريفي با شنيدن اين موضوع، پرسيد آيا آن خدايي كه ميتواند مشكلات اخلاقي را در گذر زمان اصلاح كند قادر نيست كه در گذر زمان خلأهاي مادي را جبران كند؟!
اين ناشي از ديدگاه غلط برخي از خانوادههاست. درعين حال اينكه عقل و ايمان هر دو به ما تأكيد ميكنند بايد در ازدواج با دقت تصميم گرفت اما به هرحال ازدواج فرصتي است كه بندگان خدا در مسير تعبد الهي يك فضا و فرصت جديد را بيازمايند.در اسلام ازدواج در مسير رشد روحي و معنوي انسان تعريف ميشود. اگر اين مفهوم درست درك نشود و خداي ناكرده فهم دقيقي از آن نداشته باشيم، اين مفهوم متعالي در حد بده بستان مادي و ظاهري تنزل پيدا ميكند.گاهي ميبينيم پدر و مادرها همانطور كه در رابطه خريد يا فروش يككالا تصميمگيري ميكنند درباره ازدواج فرزندانشان نيز تصميمگيري ميكنند.
اين ربطي به متدين و سنتي و انقلابي بودن و يا حتي مدرن و امروزي بودن خانوادهها ندارد. چرا كه گاهي بعضي از كشورهاي غربي بدون ادعاي مسلمان بودن رفتاري بهمراتب اسلامي در اين زمينه دارند. در اين كشورها گاه ديده ميشود آيينهاي ازدواج در عمل به خواستههاي واقعي اسلام نزديكتر است بهدليل اينكه برخي از سختگيريهاي نابجا و رفتارهاي غلط در ميان ايشان وجود ندارد.
- مدرس دانشگاه، فعال فرهنگي و اجتماعي