جاویدقرباناوغلی-مدیر کل پیشین وزارت خارجه در ستون سرمقاله روزنامه شرق با تيتر««ما» و «آنها» در آینه برجام» آورد:
با ناکامی سومین تلاش جمهوریخواهان سنا در بهشکستکشاندن «برجام» و سپریشدن مهلت ٦٠روزه مجالس قانونگذاری ایالات متحده، راه برای اجرای توافقی که در ٢٣ تیر (١٤ جولای) پس از ٢٢ ماه مذاکرات فشرده و نفسگیر بین ایران با ١+٥ بهدست آمد، هموار شد. سناتورهای عمدتا جمهوریخواه مخالف توافق روز پنجشنبه و در آخرین ساعات مهلت مقرر برای قبول یا رد توافق، پس از دو بار شکست رأیگیری درباره کفایت مذاکرات و بهرأیگذاشتن توافق و ناتوانی در کسب سهپنجم آرای سناتورها (٦٠ رأی)، با تغییر استراتژی و ارائه طرحی توسط «میچ مک کانل»، رهبر اکثریت جمهوریخواهان در سنا، تلاش کردند لغو تحریمهای ایران را با «بهرسمیتشناختن رژیم صهیونیستی از طرف ایران و آزادی چهار زندانی آمریکایی» مرتبط کنند. نمایندگان موافق برجام با این استدلال که پیششرطهای مطرحشده در طرح رهبر جمهوریخواهان، خارج از محدوده مصوبات پیشین این مجلس درباره بررسی توافقنامه است، از بهرأیگذاشتن این طرح ممانعت کردند. عبور از پل «مجالس قانونگذاری آمریکا» که جمهوریخواهان در هر دو (کنگره و سنا) اکثریت را در دست دارند، بیتردید موفقیت بزرگی برای اوباما و تیم همراه او در دولت تحت حاکمیت دموکراتهاست.
روش هوشمندانه و کارآمد اوباما و تیم همراه وی در مدیریت ٦٠ روز چالش «تأیید یا رد» توافق هستهای ازاینرو اهمیت دارد که جمهوریخواهان علاوه بر امتیاز برخورداری از اکثریت در کنگره و سنا، حمایت مالی و لابی سازمانهای مخالف توافق در داخل مانند آیپک و کشورهای مخالف همچون رژیم اسرائیل و عربستان سعودی را هم در اختیار داشتند. براساس اخبار منتشرشده، مخالفان توافق هستهای در ٦٠ روز گذشته همه امکانات خود را به کار گرفته بودند تا با تأثیرگذاری بر نمایندگان کنگره و سناتورهای آمریکا، مانع از تصویب توافق شوند.مهارت اوباما در عبور از این مانع بدون توسل به استفاده از اختیارات قانونی «وتو» در صورت رد این توافق در کنگره، از دیگر نکات مهم این تحول در مناقشات قانونگذاران آمریکایی است.
بسیاری از تحلیلگران پیشبینی کرده بودند این توافق با مخالفت کنگره روبهرو شود و اوباما با استفاده از اختیارات قانونی، مصوبه کنگره را همانطور که بارها گفته بود، وتو کند. در صورت قرارگرفتن در چنین وضعیتی، تکلیف «رد یا قبول»، مهمترین چالش سیاست خارجی آمریکا در زورآزمایی کنگره و رئیسجمهور، به وقت اضافی و تلاش اکثریت جمهوریخواه کنگره برای کسب دوسوم آرای نمایندگان به منظور خنثیکردن وتو کشیده میشد.اینکه با وجود مخالفان «برجام» و برخورداری جمهوریخواهان از اکثریت در هر دو مجلس و همراهی همهجانبه همه مخالفان داخلی و خارجی، اوباما چگونه این چالش را مدیریت کرد، موضوع این یادداشت نیست و آن را باید به زمانی دیگر و مقالهای مفصل واگذاشت. سخن نگارنده در این مختصر، با قانونگذاران داخلی است که با نشستهایی مکرر و طولانی با همه دستاندرکاران خالق این توافق و مسئولان سابق و اسبق، هنوز درصدد کشف رمزهای برجام و کنکاش در «دادهها و ستاندههای» تیم هستهای در مذاکرات ٢٢ ماهه هستند. به راستی گذاشتن تربیون در اختیار افرادی که شش سال فرصتها را به تهدید تبدیل کردند و کشور را در بند قطعنامههای شورای امنیت و تحریمهای دشوار قرار دادند، چه سودی برای این ملت دارد؟
مدعیانی که اکنون درصدد «مصادره دستاوردهای» برجام و تیم هستهای شدهاند و از آمادگی ١+٥ برای لغو تحریمها در دوران خود سخن میگویند.امروز برهیچکس پوشیده نیست که بیشترین وقت تیم مذاکراتی حرفهای کشور در ٢٢ ماه مذاکره، برای قبولاندن و گنجاندن «رفع و لغو تحریمها و رهاکردن ایران از چنبره قطعنامههای تحت فصل هفتم شورای امنیت» صرف شد؛ قطعنامههایی که حاصل پافشاری هشتساله دولت قبل بر سیاست خارجی ماجراجویانه و اشتباهات تیم مذاکرهکننده سابق بود. از این منظر اتفاقا پخش جلسات کمیته ویژه برجام با مسئولان فعلی، سابق و اسبق از سیما -که متوقف شد- اقدام مناسبی بود تا مردم سره را از ناسره تشخیص دهند و دریابند ظریف و تیم همراهش چه خدمت بزرگی به این کشور و ملت کردند.در مقامِ مقایسه کاری که در کنگره و سنا شد با آنچه که در کشورمان صورت میگیرد، نیستم.
با گذر برجام از مانع مخالفان و پیروزی بزرگ اوباما در شکلگیری رویکردی جدید به ایران، اکنون نوبت ماست. مجلس احتمالا با یک «بله» ولو مشروط، مجوز اجرای مهمترین دستاورد سیاست خارجی کشور را به دولت خواهد داد. نگارنده مایل است این مطلب را با این پرسش به پایان برد که آیا بهتر نبود پیش از پیروزی اوباما بر مخالفان داخلی، ما در ادامه همان استراتژی «نرمش قهرمانه » مورد نظر مقام معظم رهبری و سیاست «تعامل با جهان» دولت و اعلام پایبندی به تعهد خود در توافقی که حاصل ٢٢ ماه مذاکره با اشراف مقامات عالیه نظام بود، توپ را به زمین حریف میانداختیم تا در صورت مخالفت کنگره، آمریکا در مقابل متحدانش، چه سه کشور اروپایی مذاکرهکننده و چه دیگر کشورهای دنیا، تنها بماند؟
- دولت روی پیغامگیر است؟
روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش نوشت:
هیچ کس به اندازه رهبر حکیم انقلاب از توافق خوب و عزتمندانه دفاع نکرده است. یک سند، مجالی بود که معظمله با طرح سیاست نرمش قهرمانانه برای دولت یازدهم فراهم کردند، همچنان که بیشترین حمایت را از تیم مذاکرهکننده به جا آوردند. هر کس نداند، آقای روحانی و برخی اعضای دولت و تیم مذاکره کننده بیش از همه به اهمیت این پشتیبانی- با وجود بیاعتمادی به آمریکا- واقفند. آقای رئیس جمهور پیش از این به تصریح اذعان کرده که قول رهبر معظمانقلاب از باب استحکام و استدلال و تدبیر و عقلانیت، مصداق «قول سدید» است. رهبر انقلاب با وجود حمایت از توافق خوب، ظرف 2 ماه گذشته حداقل 5 بار درباره تشدید نفوذطلبی استکبار و اینکه دشمن از مجرای برجام و مذاکره دنبال نفوذ است هشدار داده و اظهارنگرانی کردهاند. این دغدغه و نگرانی جدی که در دیدار دانشجویان، هیئت دولت، اعضای مجلس خبرگان، سپاه پاسداران و اقشار مختلف مردم اظهار شده، مسئولیتهای مشخصی را متوجه «رئیس جمهور و دولتمردان»، «مجلس»، «قوه قضائیه» و «جریانها و نهادهای حزباللهی و انقلابی» میکند.
البته در صف اول این مطالبه، رئیسجمهور و وزیران اطلاعات، ارشاد، کشور، علوم، ارتباطات و خارجه هستند و پرسش اول این است که چرا دولت در پی چند بار تکرار یک هشدار راهبردی، هنوز به فراخوان رهبری لبیک نگفته و پای کار نیامدهاند، به ویژه اینکه دولت محترم به عنوان خط مقدم دفاع، بخشی از آماج دشمن است.
رهبر انقلاب در دیدار دولت (4 شهریور) با تشکر از «ختم مذاکرات» فرمودند «جزو نگرانیها و دغدغههای من این است که دشمنان هدفهایی را در ذهن میپرورانند... دشمنیها کاسته نشده، این را نباید از نظر دور داشت. فقط مخصوص وزارت خارجه هم نیست، همه دستگاههای اقتصادی و فرهنگی مطلقاً توجه داشته باشند که ما در داخل نقشه طراحی شده دشمن قرار نگیریم و بازی نکنیم؛ که فلان تصمیم سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی کمک بکند به آن بسته تعیین شده دشمن... کاری که علیالعجاله باید کرد این است که در اتخاذ مواضع انقلابی باید صراحت داشت، یعنی رودربایستی نکنیم». همچنین 12 شهریور در دیدار اعضای مجلس خبرگان تأکید کردند «مسئله بعد از برجام، از مسئله برجام مهمتر است... آمریکاییها خیلی بد حرف میزنند...
از جمله این که ما انتظار داریم مسئولین جمهوری اسلامی یا دولت جمهوری اسلامی، کاری متفاوت انجام بدهند. یعنی چه؟ یعنی متفاوت از گذشته جمهوری اسلامی؟ نهخیر چنین چیزی اتفاق نمیافتد... از جمله حرفهایی که میزنند و ما را حساس میکند، این است که میگویند برجام فرصتهایی را هم در داخل ایران و هم در منطقه در اختیار آمریکا قرار داده است. دوستانمان در دولت و مسئولیتهای گوناگون اجازه این فرصتطلبی را مطلقاً در داخل به آمریکاییها ندهند، در خارج هم تلاش کنند این فرصتها در اختیار آمریکا قرار نگیرد».
ایشان در دیدار اقشار مختلف مردم (18 شهریور) یادآور شدند «آمریکاییها دنبال چیزی به نام مذاکره با ایرانند. مذاکره بهانه است؛ مذاکره وسیله نفوذ است، وسیله برای تحمیل خواستهاست» و در دیدار فرماندهان سپاه (24 شهریور) فرمودند «یکی از راههای ورود و نفوذ، ایجاد خلل در باورهای انقلابی و دینی است... دشمنان ما مکرر میگویند شما کشور قدرتمند و با نفوذ و اثرگذاری هستید ]اما[... این مسئله انقلاب و روحیه انقلابی را کنار بگذارید و دنبال نکنید! اگر روحیه و عملکرد انقلابی نبود، این نفوذ هم وجود نداشت. معنایش این است که انقلاب را بگذارید کنار تا از این قدرت بیفتید تا ما بتوانیم شما را ببلعیم.
این را صریحاً به افرادی از جمهوری اسلامی میگویند و توجه نمیشود به معنا و مفهوم واقعی این حرف؛ تا کی میخواهید انقلابی باشید و مرتب دم از انقلاب بزنید، بیایید جزو جامعه جهانی! معنای این حرف این است که قدرت و عمق راهبردی خود رااز دست بدهید». مسئولانی که این پیغام را از غرب گرفتهاند آیا مطابق مرام علمدار کربلا، با صراحت به سینه دشمن کوبیدهاند؟ شبیه همین مضمون را رهبر معظم انقلاب 2 تیر 94 (3 هفته قبل از اعلام توافق) در دیدار مسئولان نظام بیان فرمودند. «یکی از چالشها این است که کسی تصور کند اگر از مبانی اعتقادی نظام دست برداریم، راه ما باز خواهد شد.
این خطای بسیار بزرگ و اساسی است. البته برادران ما در دولت خدمتگزار، با اعتقاد عمل میکنند، واقعاً معتقد به مبانی انقلابند؛ از اینها ما گلهای نداریم لکن در مجموعه دستاندرکاران کسانی هستند که تصور میکنند اگر از برخی اصول و مبانی خود کوتاه بیاییم، خیلی از درهای بسته به روی ما گشوده خواهد شد در حالی که این جور نیست، این خطای بزرگی است». نفوذ سیاسی و فرهنگی در مراکز تصمیمگیری و اگر نشد تصمیمسازی، هشداری بود که معظمله در همین زمینه مطرح کردند. ایشان براساس همین مدل و نقشه راه کلی 2 بار - در جمع دانشجویان و خبرگان- فرمودند «مبارزه با استکبار که آمریکا مصداق اتمّ آن است، تعطیلبردار نیست. خودتان را برای ادامه مبارزه آماده کنید» و «نیروهای مؤمن و اصیل و معتقد، خودشان را آماده کنند و آماده کار اقتصادی و فرهنگی و سیاسی باشند... دشمنان شب و روز نمیشناسند، ما هم بایستی شب و روز نشناسیم و همه آماده باشیم».
دشمن سالهاست که میکوشد در میان رسانهها، احزاب، NGOها، و انجمنهای فرهنگی و هنری و دانشگاهی شبکهسازی کند و از این طریق ضمن بزک کردن سوابق سیاه و ممتد خود تا به امروز، جای پای سیاسی و فرهنگی- از حضور هالیوود و مکدونالد تا دفتر حافظ منافع و مبادله هیئتهای سیاسی و فرهنگی- فراهم سازد. بیهوده نیست که از فلان دلال بنزین (همسر مقام دولتی) تا نشریات زنجیرهای در گوشه و کنار، زمزمه راهاندازی دیر یا زود سفارت آمریکا و «دیپلماسی (دیدار) اتفاقی روحانی با اوباما در نیویورک» و... را کوک میکنند یا «کاروان چشم آبیها در تهران» و «دیپلماسی بانوی خندان در تهران» و... را تبدیل به تیتر اول خود مینمایند و یا طرح اوباما با لباس پهلوانی زورخانهای! را بر صفحه اول نشریه کارگزاران مینشانند. مسئله اما فقط رابطه و سازش با آمریکا نیست. سال 1377، کنت تیمرمن از فعالان براندازی نرم در میزگردی گفت «برقراری روابط آمریکا با ایران به معنای ختم انقلاب است. زمانی که ستون مبارزه آمریکا فرو بریزد، کل انقلاب فرو خواهد ریخت». یک سال پیش از وی -زمستان 1376- جفری کمپ به دعوت دفتر مطالعات وزارت خارجه (یکی از آن مراکز تصمیمسازی و در کنار مراکزی نظیر مرکز تحقیقات استراتژیک) به تهران سفر کرد و پس از بازگشت به شبکه CNN گفت «ایران اکنون آماده است از تبلیغات خود درباره شیطان بزرگ بکاهد. ما در آیندهای نزدیک شاهد حضور نمایندگی خود در تهران خواهیم بود و میتوانیم سفیر خود را به ایران بفرستیم. بازگشت ما به تهران به معنای ختم انقلاب است».
«ختم انقلاب» البته یک کلید واژه صریح، فراتر از اسم رمزهای معمایی است. هنگامی که روزنامه جامعه سال 76 راهاندازی شد، تصویر وزیر ارشاد وقت را که در دفتر این روزنامه ظاهر شده بود، بر صفحه اول خود نشاند. این روزنامه چند ماه بعد صراحتاً از «ختم انقلاب» نوشت. (امروز البته آن آقای وزیر و معاون وزیر بعد از وی در دولت اصلاحات، هر دو در انگلیس پناهندگی گرفتهاند و ضمن خدمت به شبکه بیبیسی، چشم به صدقههای رژیم آلسعود دارند سابقه آنها این پرسش را برمیانگیزد که آیا خدای نکرده قرار است ممشا و مقصد حقارتآمیز آنان دوباره بازتولید شود؟ این پرسش درباره شماری از همکاران متواری نشریات اجاره و زنجیرهای نیز صادق است). 16-17 سال بعد، روزنامه شرق به عنوان ادامه روزنامه جامعه در سرمقالهای قابل تأمل مینویسد «اهمیت هاشمی در اعلام ختم دوره انقلاب است. او اولین دولت پسا انقلابی]![ را تأسیس کرد و کسانی را که آمادگی روحی دوره جدید را نداشتند کنار گذاشت و شکاف تاریخی در انقلاب به وجود آورد. چه کسی جز او میتوانست چنین صریح، ختم دورهای و آغاز دورهای جدید را اعلام کند. او با اسم رمز سازندگی، انقلابی در دل انقلاب سامان داد. از همین جا واگرایی آغاز شد. اهمیت او در ایجاد شکاف بین دو دوره است و نه در روانشناسی شخصیت سیاسی او». سؤال! چرا هاشمی قادر نیست به سینه جماعتی بزند که صراحتاً از ختم انقلاب سخن گفته و او را هم نامزد این کار کردهاند؟ میّت بینالاحیاء.
اما این همه ماجرا نیست. روزنامه اولین وزیر کشور دولت اصلاحات، به هنگام آشوب تیر ماه 1378 نقش آتشبیار معرکه را بازی میکرد و پیش از آن به حوزه ترویج نهضت آزادی و باند مهدی هاشمی معدوم و حتی رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی سقوط کرده بود، حال آن که بهتر از همه مواضع صریح امام خمینی(ره) را میدانست. آقای روحانی در بحبوحه چنان فتنه و آشوبی و در روز 23 تیر ماه، به درستی آشوبگران را مزدوران آمریکا و اسرائیل معرفی کرد. 16 سال بعد- 6 تیر ماه 94- چه اتفاقی شکل گرفته و کدام نقشه تدوین شده که همین آقای رادیکال به مجله اندیشه پویا میگوید «اینکه نیروهای اصلاحطلب نخواهند سرمایه سیاسیشان را پشت سر آقای روحانی جمع بکنند حرف غلطی نیست... ]اما[ سعی میکنیم خوشبین باشیم که آقای روحانی کاتالیزوری باشد برای گذار به شرایط مناسبتر»؟! همین شخص بهمن 92 در جمع اصلاحطلبان مشهد میگوید «در انتخابات مجلس و خبرگان دنبال این نیستیم افرادی را به مجلس بفرستیم که حکومت و ارکان آن احساس خطر کنند. نباید از کسانی حمایت کرد که حکومت احساس کند قرار است مجلس ششم تکرار شود». جالب اینکه احمد پورنجاتی 19 اسفند 1391 در مصاحبه با روزنامه بهار گفته بود «دفاعیات آقای عبدالله نوری برای روزنامه خرداد را که خواندم، به او گفتم این مفهومش خداحافظ حاکمیت است و اگر یک مقدار بدبینانهتر برخورد کنیم، خداحافظ انقلاب!». کسانی با این رویکرد ختم انقلاب یا خداحافظی با آن، کدام هدف را مد نظر دارند که روحانی را کاتالیزور (عامل تسریع فرآیند تغییر) و دولت او را صراحتاً رحم اجارهای خود میدانند؟ پیداست که این جریان نه تنها انقلاب و نظام بلکه حتی دولت را به نیابت از دشمن هدف گرفته و نگاهی کاملاً تحقیرآمیز و دستمالی شده نسبت به دولت محترم دارد.
شبکه نیابتی نفوذ بر آن است که ضربه علیه انقلاب را به واسطه برخی چهرهها و نهادهای خودی امکانپذیر کند و به این ترتیب از خود آن چهرههانیز انتقام بگیرد. در این مدل کلی، برجام فقط یک بهانه برای معبرگشایی برای انتخابات یا ایجاد بیثباتی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی است. به خیال جان ساورز رئیس سابق MI6 انگلیس «دوره 15 ساله برجام، ماهیت انقلابی ایران را تغییر میدهد». در چنین فرآیندی بیخود نیست که جریان آلوده ضمن تصویرسازی معکوس میکوشد دو امدادی تیمهای مذاکراتی هستهای را تبدیل به دوئل و جنگ گلادیاتوری داخل نظام کند و برای شیطان بزرگ حاشیه امنیت فراهم سازد؛ در حالی که اساساً و به صراحت استقلال و اقتدار و امنیت ملی را هدف گرفته است. اولین توقع از دولت و وزیران ذیربط آن است که با صراحت و از موضع انقلابی در برابر این شبکه آلوده موضع بگیرند و سپس به عنوان تهدید با این شبکه برخورد کنند؛ این مطالبه صریح رهبری و حکم عقل است و انتظار میرود رئیس جمهور محترم و وزرای اطلاعات، کشور، ارشاد، علوم و ارتباطات در لبیک به این مطالبه پیشقدم باشند؛ در غیر این صورت، دولت اولین قربانی پیشقراولان جنگ نیابتی دشمن خواهد بود.
تیر ماه 92 مایکل سینگ مدیر انستیتو واشنگتن و روزنامه واشنگتن تایمز در تحلیلهایی خاطرنشان کردند «روحانی فردی از درون نظام است و آمریکا به او به اعتبار سوابق امنیتی اعتماد ندارد اما اگر دولت وی بتواند با انجام اصلاحات(!) در زمینه بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران، آزادی بازداشتیهای حوادث سال 2009 (88)، کاهش نفوذ نیروهای امنیتی در دانشگاه و باز گرداندن افراد اخراجی، آزادسازی نهادهای مدنی مورد حمایت خاتمی نظیر خانه سینما، کانون وکلا و برخی سندیکاها کاری بکند، و لو پیشرفت مذاکرات هستهای کُند باشد، ثابت خواهد شد که روحانی دنبال تغییر است». دولت در چنین صفبندی آشکاری میان جمهوری اسلامی ایران و شیطان بزرگ، نمیتواند بیطرف باشد بلکه خط مقدم دفاع است و باید در تراز همین خط مقدم ظاهر شود.
- همه از توافق هستهای حمایت کنیم
عزتالله انتظامی در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:
عزتالله انتظامی هستم. به لطف شما معروف به «آقای بازیگر.» همواره به صلح طلبی شهره بودهام. کسی که هیچ گونه درگیری و کشمکشی را نمیپسندد. از منازعات سیاسی بیزار است و همیشه خواهان حل مسالمتآمیز اختلافها است و امروز که کشورمان ایران نیز یکی از دشوارترین چالشهایش را پس از سالها فراز و نشیب با سربلندی پشت سر گذاشته و توانسته است پس از دو سال گفتوگوی نفسگیر با قدرتهای بزرگ جهان به توافق برسد و اینچنین سایه شوم جنگ را از سر بردارد و به آرامش برسد، من نیز به سهم خود به عنوان یک ایرانی متعصب از این دستاورد بزرگ ملی حمایت میکنم و از همه اهل نظر هم میخواهم که از آن حمایت کنند.
لازم به یادآوری نیست که سالهای پر اضطرابی را پشت سر گذاشتهایم. سالهایی کابوسوار که مدام تهدید میشدهایم و از هر نظر هم در محاصره تحریمها بودهایم. تحریم اقتصادی خطرناکترین تحریمها است. با این تحریم کشور ما دچار وضعیتی بسیار بحرانی شد. وضعیتی که در آن پول ملی به نازلترین حد ممکن سقوط کرد. کشور تا آستانه ورشکستگی رفت و ملتی 80 میلیونی را در رنج و عذاب فرو برد. اگر این توافق سر نمیگرفت، معلوم نبود سرنوشت این ملت به کجا میانجامید. ما ملت رنج کشیده ایران نباید این سالهای دشوار را فراموش کنیم. سالهایی که مدام علیه ما در شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه صادر میشد و گروهی در داخل آن را به سخره میگرفتند و همان سخره گرفتنها بود که کشور را تا آستانه جنگ پیش برد. آنچه کشور را از آن تنگنا نجات داد، آرای عمومی در انتخابات سال 92 بود که به رئیس جمهوری منتخب این مأموریت را میداد تا کشور را از آن بحران برهاند.
وزیر خارجه رئیس جمهوری متکی بر آن آرا بود که توانست با قدرت چانهزنی بالا به مذاکرات وارد شود و سربلند از آن بیرون آید. این مذاکرات به همه جهان ثابت کرد که ملت ایران خواهان صلحاند، نه جنگ. ملتی که میخواهد از این پس در اتاقهای مذاکره برای صلح حضور داشته باشد نه در میدانهای جنگ. ملتی که میخواهد امنیت داشته باشد و از هرگونه تنش دوری کند و این چهره واقعی ایران است. چهرهای که در آن عقلانیت بیش از خشم به چشم میآید. مردم ایران خواهان آرامشاند. آرامشی که با آن بتوانند به فردای بهتر کشورشان بیندیشند. فردایی آباد برای همه نسلها. من نیز همچون هر ایرانی به ایران فردا میاندیشم. ایرانی برای همه ایرانیان چه آنان که هستند و چه آنان که در آینده خواهند آمد. ایرانی که در آن بتوانیم بر همه مشکلات فایق آییم و بی هیچ دغدغهای به استقرار کامل مردمسالاری بیندیشیم. با تعظیم به مردم ایران