همشهری آنلاین: کمیسیون برجام و حاشیه‌هایش موضوعی بودند که روزنامه‌های چهارشنبه-۲۵ شهریور- در ستون سرمقاله‌شان به آن پرداختند.

دکتر سیدعلی میرباقری استاد دانشگاه در ستون سرمقاله روزنامه ايران با تيتر« درس‌های کمیسیون برجام» نوشت:روزنامه ایران؛۲۵ شهریور

بحث و مجادله درباره توافق هسته‌ای در کمیسیون برجام رو به پایان است اما اذهان عمومی بیش از آنکه به دنبال نتیجه کار کمیسیون باشند، در پی پاسخ به سؤالات و معماهایی هستند که در حاشیه کمیسیون بروز کرده است. از این منظر کار کمیسیون را می‌توان به دو نیمه متفاوت تقسیم کرد. نیمه‌ای که در آن گردانندگان کمیسیون که اکثراً از منتقدان توافق هستند، تریبون را در اختیار تیم هسته‌ای سابق به ریاست سعید جلیلی گذاشتند و نیمه دیگر که فرصت در اختیار تیم دولت اعتدال قرار گرفت.

کمیسیون برجام از روز نخست به صحنه مواجهه مخالفان و مدافعان تبدیل شد. این اتفاق یعنی رویارویی دو طیف با وجود آنکه در عرف کارهای مجلس بویژه مجالس اصولگرایان سابقه نداشت اما هیچ یک از اعضای تیم دیپلماسی روحانی به آن معترض نشدند. در حالی که ظریف و تیم هسته‌ای می‌توانست به استناد سنت مدیران هسته‌ای پیشین از کشیده شدن این موضوع حساس و نسبتاً امنیتی به سطح جامعه ممانعت به عمل آورد. آنها حتی این امکان را داشتند که از مواجهه با تیم دولت سابق که افکار عمومی آنها را در تصویب و تحمیل تحریم‌های ظالمانه سهیم می‌دانند امتناع ورزند و به استناد رأی «نه» مردم به تندروها در انتخابات خرداد 92 اعلام کنند که تیم هسته‌ای سابق صلاحیت لازم را برای اعمال نظر در سیاست خارجی ندارد. اما دیپلمات‌های روحانی هیچ یک از راه‌ها را نرفتند و با وجود آنکه جلسات نخستین کمیسیون به محلی برای تبرئه عملکرد تیم هسته‌ای سابق تبدیل شد با روی گشاده در این مناظره حاضر شدند.

در حالی که همه چیز در میدان مواجهه تیم هسته‌ای روحانی با حامیان دولت سابق امری قابل انتظار به نظر می‌آمد، در پایان اولین جلسه کمیسیون اتفاقی غیرمنتظره ماهیت این مواجهه را به کلی عوض کرد. این اتفاق نه در بهارستان و صحن کمیسیون بلکه در آنتن پخش صدا و سیما رخ داد. یعنی درست در شرایطی که افکار عمومی باید با شنیدن سخن موافقان و مخالفان و سنجش منطق طرفین به قضاوت می‌نشستند، یکباره آنتن جام جم به روی صدای مدافعان بسته شد. برای نخستین بار غلامرضا تاجگردون، عضو مدافع برجام از خطر چرخش نگاه صدا و سیما خبر داد. خبر مستند این نماینده حاکی از این بود که دوربین جام جم روی بخش‌های انتقادی نطق جلیلی سوئیچ شده است. سیاست یکسویه این رسانه در ادامه دامن مرد شماره 2 مجلس- حجت‌الاسلام ابوترابی فرد- را گرفت. با این حال نه اعتراض چهره‌های برجسته مثل نایب رئیس مجلس و نه اعتراض افکار عمومی در فضای مجازی، هیچ کدام به تغییر روند یکسویه تلویزیون در قضیه برجام منجر نشد و بعد از پخش اظهارات رئیس تیم هسته‌ای- محمدجواد ظریف- و درست زمانی که نوبت دفاع شخصیت‌های مدافع برجام رسیده بود، یکباره اعلام شد که رسانه ملی برنامه پخش مذاکرات کمیسیون را متوقف ساخته است.

به این ترتیب اکنون که موسم بررسی توافق هسته‌ای در ایران است، به نظر می‌آید ماجرای برجام از بهارستان تا جام جم سرگذشت متفاوتی پیدا کرده است. در این مرحله گرچه نحوه مواجهه تلویزیون با برجام به کام شبکه تندروها خوش آمده است کما اینکه آنها خوراک تبلیغات چند روزه علیه دیپلماسی روحانی و تبرئه تیم هسته‌ای سابق را از تلویزیون گرفتند اما واقعیت این است که تبعات این حرکت تلویزیون به این نقطه محدود نمی‌شود. اتاق فرمان جام جم اسباب نگرانی شماری از چهره‌های شاخص نظام از جمله نایب رئیس مجلس را فراهم کرد؛ نگرانی از اینکه وقتی در مسأله ملی و مورد تأیید ارکان نظام مثل برجام، این شبکه چنین با گشاده دستی به اعمال سلیقه می‌پردازد چگونه می‌توان در بزنگاه‌های سیاسی مثل انتخابات به امید بیطرفی این نهاد نشست.

البته فهم این رفتار شماری از اهالی جام جم چندان دشوار نیست. چرایی و علت این یکسویه نگری در مسیر کار کمیسیون روشن شد. بسیاری از مخالفان برجام امیدوار بودند با ترکیبی که کمیسیون پیدا کرده است تیم مذاکره کننده و دیپلمات‌های روحانی در تنگنا قرار خواهند گرفت و در میان امواج شبهه‌ها، مشروعیت کار آنها زیر سؤال خواهد رفت. اما چنین نشد. محمدجواد ظریف در کمیسیون با همان حرارتی از برجام دفاع کرد که در برابر نمایندگان 6 قدرت ظاهر شده بود. در نگاه همه کسانی که عصر دوشنبه نظاره‌گر مواجهه تیم روحانی با صف حامیان دولت سابق بودند، اظهارات ظریف باطل السحر مجادلات چند روزه تیم جلیلی ارزیابی شد. ظریف ثابت کرد که تیم هسته‌ای دولت اعتدال دستانی پر از منطق و استدلال دارد و برجام بر پایه‌هایی از محاسبات حقوقی، فنی و دیپلماتیک استوار است.

  • يك سوزن به خود، يك جوالدوز به ظريف

روزنامه اعتماد در رابطه با منتقدان ظريف نوشت:روزنامه اعتماد؛۲۴ شهریور

قاعده‌اي طلايي در اخلاق وجود دارد كه در جملات امام علي (ع) نيز به صراحت بر آن تاكيد شده است، و در نامه ٣١ نهج‌البلاغه آورده‌اند كه: «آنچه براي خود دوست داري براي ديگران هم دوست بدار و آنچه براي خود نمي‌پسندي براي ديگران هم مپسند.» حتي در افواه عامه، مردم اين قاعده را تا حدي هم تخفيف مي‌دهند و مي‌گويند «يك سوزن به خود بزن و يك جوالدوز به ديگران». يعني هر كس بايد آنقدر مروت داشته و اخلاق‌مدار باشد كه اگر خواست يك جوالدوز به كسي بزند و حاضر نيست يك جوالدوز به خود بزند حداقل به اندازه يك سوزن به خود نيز بزند. اگر ما در جامعه و سياست همين يك قاعده را رعايت كنيم، بخش اعظم مشكلات رفتاري و گفتاري ما حل مي‌شود. مصداق اين مقدمه؛ رفتار گروه مذاكره‌كننده پيشين ايران در مساله هسته‌اي است.

آنان كه هيچگاه حاضر نشدند در برابر يك پرسش و پاسخ ساده قرار گيرند و گزارش كار دهند و به نحوي رفتار كنند كه قطعنامه‌ها عليه ايران صادر نشود، اكنون چپ و راست طرح سوال مي‌كنند و براي موفق بودن مذاكرات خود نرخ تعيين مي‌كنند و چوب حراج به برجام و دستاوردهاي كنوني مي‌زنند!! اگر واقعا گروه مذاكره‌كننده قبلي به موفقيت خود اعتماد داشت، چرا در همان زمان عملكرد خود را در معرض قضاوت افكار عمومي قرار نداد؟ اگر به هر دليلي از اين كاراستنكاف كردند، چرا اكنون اين قاعده را رعايت نمي‌كنند و به خود حق مي‌دهند كه هرگونه پرسشي را از گروه جديد و با هر لحني كه صلاح مي‌دانند، طرح كنند و حتي مطالب را خلاف جلوه دهند؟ اگر فقط همين تفاوت ميان گروه قبلي و فعلي را در نظر بگيريم، آيا براي اعلام مردودي كارنامه قبلي‌ها كفايت نمي‌كند؟

قضيه آنقدر روشن بود كه اعتراض نايب‌رييس مجلس را نيز موجب شد و در نهايت خطاب به آقاي جليلي رييس گروه مذاكره‌كننده قبلي گفت كه: «ابزار گفت‌وگو با نظام حاكم بر جهان قدرت است. بنده تفاوت ويژه‌اي بين دو مقطع مذاكرات مي‌بينم، مقطعي كه شما مديريت تيم را برعهده داشتيد كه كمترين نقد و مباحثه‌اي در آن زمان صورت نمي‌گرفت و مقطعي كه امروز ما داراي فضاي نقد شده‌ايم كه شخصا اين فضا را مي‌پسندم. اعتقاد بنده اين است كه اگر در آن زمان كه سه قطعنامه به تصويب رسيد نقد و بررسي‌هايي صورت مي‌گرفت مي‌توانستيم به نقش دولت كه نقش بازدارنده داشت كمك كنيم. ما بارها از شما براي حضور در كميسيون امنيت دعوت كرديم اما تنها شما يك‌بار در جلسات حضور پيدا كرديد. اگر اجازه مي‌داديد بحث و مباحثه‌اي صورت مي‌گرفت، احتمال داشت تصويب قطعنامه ١٩٢٩ به تاخير مي‌افتاد يا حتي تصويب نمي‌شد.»

يكي از نكات جالب ذهنيت نفتي برخي مخالفان توافق است. چندي پيش يكي از آنان اعلام كرد: «با همه انتقاداتي كه به احمدي‌نژاد وارد است، اما او با يك حرف در مورد هولوكاست ۲۰ دلار قيمت نفت را افزايش داد؛ با سخنراني در امريكا ۲۰ دلار ديگر قيمت نفت را افزايش داد؛ اما ثمره كار شما كه كاهش قيمت نفت شد.» گويي سياست خارجي يعني سخنان نسنجيده گفتن و گران كردن نفت و سپس پاي درآمدهاي نفتي نشستن و خوردن است!

به همين دليل يكي ديگر از مخالفان برجام كه ذهنيت او نيز معطوف به درآمدهاي نفتي است، وقتي كه اشكال جدي در برجام نمي‌بيند، آن را منشأ كاهش قيمت نفت مي‌داند. در حالي كه اساسا برجام با هدف اثرگذاري و تعيين قيمت نفت تنظيم نشده است، مگر زمان آنان كه نفت به ١٤٠ دلار در هر بشكه رسيد، چه گلي بر سر اقتصاد كشور گذاشتند كه دولتي ديگر نتواند آن را با نفت ٤٠ دلار بگذارد؟ وقتي كه گفته مي‌شود سياست خارجي در گذشته تهاجمي بوده، يك دليل آن نيز همين اظهارات است، و اكنون نيز از سوي خودشان اقرار مي‌شود كه آن سياست معطوف به واقعيت روابط خارجي نبوده، دنبال گران كردن قيمت نفت بوده‌اند!! البته آقاي ظريف به روشني اين ادعاي وي را نيز رد كرد و گفت: «حالا ببينيد اگر توافق ژنو نبود، امروز كجا بوديم؟ اگر توافق ژنو نبود، ببينيد چقدر نفت مي‌فروختيم. اگر توافق ژنو نبود، امروز فروش نفت‌تان به خاطر سياست‌هايي كه شما از آن حمايت مي‌كنيد به صفر رسيده بود. اگر نبود، ببينيد، نه اينكه حالا حساب كنيد قيمت نفت چقدر پايين آمده است. وضعيت بورس ما ناجور است، به خاطر شرايطي كه هشت سال بر اين كشور تحميل شد. پول مفت در اختيار بعضي قرار گرفت. شرايط خراب شد و الان وضع بورس خراب است. آسمان‌‌ريسمان نبافيم. اينكه قيمت نفت پايين آمده است، ربطي به برجام و توافق ژنو ندارد. شما اگر مي‌خواهيد در كشور فضاسازي كنيد با بسط موضوعات غيرمرتبط به هم اين كار را نكنيد. وضعيت بورس ما ناجور است، به خاطر شرايطي كه هشت سال به اين كشور تحميل شد. پول مفت در اختيار بعضي قرار گرفت.»

نكته بسيار مهم ديگر ذهنيت نادرست انتقادكنندگان از عوامل موثر بر شكل‌گيري توافق وين است. آنان گمان مي‌كنند كه اين توافق محصول مذاكرات گروه مذاكره‌كننده است لذا در همه سخنان خود، سعي در نقد گروه مذاكره‌كننده و برجام و نيز اثبات خود دارند.

در حالي كه مذاكره‌كنندگان جزو كوچكي هر چند مهم از اين توافق هستند، جزو اصلي آن اراده مردم و حكومت و انتخابات ١٣٩٢ و ساير سياست‌هاي منطقه‌اي ايران است. همان رويدادي كه منجر به كنارگذاشتن آقايان شد. بدون اين اتفاقات ممكن نبود كه توافق وين به دست آيد. اين هم دليل ديگري بر ناآشنايي سياسي منتقدان است. بالاخره اينكه چه خوب بود كه به اين جملات آقاي ظريف نيز توجه مي‌كردند، آنگاه كه خطاب به آقاي جليلي رييس گروه مذاكره كننده قبلي گفت: «زماني كه ايشان مسووليت پرونده هسته‌اي را داشتند هيچ‌گاه، با وجود اينكه قبلا مسووليت داشتم و سفير در سازمان ملل بودم حتي يك بار مصاحبه نكردم چون اين بحث‌ها را به نفع كشور نمي‌دانم. آن زمان با اينكه يكي از منتقدان جدي به روش‌هاي دوستان عزيز بودم، اگر تمام اسناد را بگرديد يك بار از بنده مصاحبه‌اي نمي‌بينيد و الان هم نمي‌خواهم اين عادت را بشكنم.» متاسفانه يا خوشبختانه بايد گفت آنچه در تاريخ خواهد ماند، فقط متن مذاكرات و توافقات نيست، بلكه بداخلاقي‌هاي سياسي نيز در كنار اين موارد ثبت و ضبط خواهد شد و آيندگان درباره همه ما از اين منظر نيز قضاوت خواهند كرد.

  • کمیسیون برجام ناکام در شکل و محتوا

احمد شیرزاد.استاد دانشگاه و فعال سیاسی در ستون سرمقاله روزنامه شرق آورد:روزنامه شرق؛۲۵ شهریور

در اکثر پارلمان‌های دنیا، سنتی به نام earring وجود دارد که می‌توان برای آن معادل «گفت‌وشنود» را در نظر گرفت. این سنت در مجلس ایران رایج نبود تا اینکه به ابتکار رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم، جلساتی با همین مضمون ترتیب داده شد. به‌عنوان‌نمونه یکی از موضوعات مورد بحث در آن مقطع، رابطه با آمریکا بود و کمیسیون امنیت ملی از افراد صاحب‌نظر در این حوزه دعوت به عمل آورد تا در این خصوص دیدگاه‌های خود را ارائه کنند. با وجود اکثریت‌داشتن اصلاح‌طلبان در آن دوره، از کارشناسان اصولگرا هم دعوت شد و به‌عنوان‌نمونه مرحوم رجایی‌خراسانی که از قضا موافق برقراری رابطه بودند هم در جلسات حضور داشتند. این جلسات، خارج از دستور کار کمیسیون‌هاست که در آن به بررسی طرح‌ها و لوایح ارجاع‌شده بر اساس آیین‌نامه داخلی مجلس می‌پزدازند. بعضا این جلسات در پارلمان آمریکا یا پارلمان‌های اروپایی به‌وسیله شبکه‌های خبری دنیا پخش می‌شود و مخاطبان این گفتار، احتمالا موارد مشابه آن را دیده‌اند.

سایر نمایندگان هم می‌توانند در این جلسات حاضر شوند. اما موضوع کمیسیون ویژه بررسی برجام کاملا متفاوت است و مجلس وظیفه بررسی برجام را به آنها داده است. در شرایط فعلی، عملکرد این کمیسیون، ملغمه‌ای از کمیسیونی است که وظایف خاص را برعهده گرفته و کمیسیونی که به‌دنبال برگزاری جلسات «گفت‌وشنود» پارلمانی است. کمیسیون مذکور از هیچ آیین‌نامه خاصی پیروی نمی‌کند چنانکه برخی چهره‌هایی که مشهور به تندروی و تکرار بی‌فرجام برخی ادعاها هستند بدون اینکه عضو کمیسیون باشند به آن دعوت می‌شوند و برخی دیگر از نمایندگان که در این حوزه صاحب‌نظر هستند به جلسات دعوت نمی‌شوند. اصل بررسی برجام در مجلس، عکس‌العمل درستی نسبت به طرح موضوع در سنا و مجلس نمایندگان آمریکا بود که به‌دنبال پادرهوانگه‌داشتن برنامه جامع اقدام مشترک و نوعی وقت‌کشی هستند. اما مشکل اینجاست که چهره‌های اصولگرایی که از بررسی برجام در مجلس حمایت می‌کردند، جمع‌بندی درستی نسبت به شکل کار و البته احتمال ازکنترل‌خارج‌شدن آن نداشتند. این مشکل البته در جناح اصولگرا، دارای سابقه است که هرگاه بنای انجام فعالیتی در این سطح دارند.

«سوته‌دلان» گرد هم می‌آیند و منافع و مصالح ملی تحت‌تأثیر سروصدای تندروها قرار می‌گیرد. اساسا این جناح دچار نوعی سردرگمی در قبال مسئله هسته‌ای است و این را می‌توان از اظهارنظرهای ضدونقیض آنان دریافت. آنها سال‌ها فکرکردن درباره مسئله هسته‌ای را به دلیل ماهیت آن که با تصمیم کلیت نظام پیوند خورده بود کنار گذاشته بودند و صرفا بخش تندرو در حوزه رسانه‌ای بود. البته چهره‌ای مانند دکتر لاریجانی به سبب تجربه و مسئولیت در این حوزه، اظهارنظرهایی در این حوزه داشته و دارد. مشکل فعلی کمیسیون برجام، تبدیل‌شدن به عرصه تبلیغات افرادی است که به‌دنبال توجیه شرایط دوران شش‌ساله خود هستند. ممکن بود آنان اطلاعاتی درباره مذاکرات قبلی بدهند که مفید باشد اما قرارگرفتن آنان در موضعی که دوران خود را مشعشع و عملکرد کم‌نظیر ٢٣ ماهه تیم فعلی هسته‌ای را وارونه‌نمایی کنند، دستاوردی برای آنها ندارد.

دیدگاه و روش آنها در سال ٩٢ نه‌تنها در برابر دکتر روحانی که در برابر دیگر کاندیداهای اصولگرا هم نتوانست عرض‌اندام کند و جامعه هم نسبت به شرایط آن مقطع، دیدگاه مثبتی ندارد. رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی نیز اگرچه فردی صاحب‌نظر در حوزه هسته‌ای است اما از منظر سیاسی، تجربه کافی ندارد و به دلیل مخالفت جدی که با دکتر صالحی در درون سازمان انرژی اتمی دارد، مباحثی را مطرح کرد که به‌نوعی خلاف مصالح ملی است. تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای با دشواری، حق تحقیق و توسعه روی نسل‌های آینده سانتریفیوژها را حفظ کرد اما عباسی در جلسه برجام مدعی شد جز ماشین‌های آی آر ٢، اساسا ماشین‌های نسل‌های بعدی وجود خارجی ندارند که به نظر می‌رسد امری خلاف امنیت ملی است.

مواجهه با رفتار ایالات متحده در این حوزه می‌توانست بدون واردشدن به رویکردهای جناحی در مجلس صورت بگیرد و به‌عنوان ابزار فشار در شرایط مذاکره و بررسی برجام در آمریکا، به کارمان بیاید. اما این به شرطی بود که کار به توهین و نادیده‌گرفتن تلاش‌های قابل دفاع تیم هسته‌ای فعلی و تطهیر ناکامی دولت اصولگرایان و تیم هسته‌ای آن مقطع نینجامد. اگر مجلس واقعا به‌دنبال تنویر افکار عمومی بود، می‌توانست جلسات گفت‌وشنودی را با کارشناسان صاحب‌نام کشور در حوزه فیزیک هسته‌ای و سیاست خارجی و البته همه تیم‌های مذاکره‌کننده هسته‌ای پیشین ترتیب دهد و البته مردم هم در جریان مباحث قرار گیرند. نگارنده و بسیاری دیگر از چهره‌هایی که در این حوزه دارای تجربه یا تحصیلاتی هستند، از هر نوع بحث آزاد و مناظره استقبال می‌کنند. کمیسیون برجام چه از نظر شکل اداره و چه از منظر محتوا، با استانداردهای واقعی فاصله بسیاری داشت و صرفا، بحث‌های روشنگرانه آقایان ظریف، عراقچی، تخت‌روانچی و صالحی بود که به برخی ابهامات پاسخ داد.

  • دفاع ازمنافع ملی یا برجام

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش نوشت:روزنامه کیهان؛۲۵ شهریور

بارها گفته شده یکی از مهم‌ترین خواسته‌ها و انتظارات مردم از مذاکرات، لغو تحریم‌ها و برداشته شدن قید و بندها از معاملات خارجی ایران است. در این‌باره کارشناسان و صاحبنظران از زوایای مختلف گفته‌اند و نوشته‌اند و تقریباً اگر کسی قصد قبول حقیقت را داشته باشد، نکته ناگفته و مبهمی باقی نمانده است.

اما تأکید مجدد رهبر انقلاب بر ضرورت «لغو تحریم‌ها» و هشدار در این‌باره و در مقابل تلاش برخی برای توجیه باقی ماندن تحریم‌ها، تورق مجدد این موضوع را اجتناب‌ناپذیر می‌کند. ابتدا مرور بخشی از فرمایشات رهبر عزیز انقلاب در دیدار با اعضاء مجلس خبرگان، می‌تواند به عنوان فصل‌الخطاب، معیار دقیق و قابل اتکایی به خوانندگان محترم بدهد. ایشان در آن جلسه فرمودند:

«مسئولین آمریکایی خیلی  بد حرف می‌زنند. باید تکلیف این حرف‌ها روشن بشود؛ بالاخره یک طرف قضیه ما هستیم، یک طرف هم آمریکایی‌ها هستند. یک بار می‌گویند که چهارچوب تحریم‌ها حفظ خواهد شد؛ پس ما نشسته‌ایم این چند وقت، برای چه صحبت کرده‌ایم؟ صحبت کردیم که چهارچوب تحریم‌ها برداشته بشود، تحریم‌ها برداشته بشود. قرار است که چهارچوب تحریم‌ها حفظ بشود!؟

... اینها راجع به همان بخشی از تحریم‌ها هم که اظهار می‌کنند که برداشته خواهد شد، می‌گویند تعلیق یا متوقف می‌شود؛ مسئله ما این نبوده. مشخص است که تحریم‌های اقتصادی باید برداشته شود؛ گفتیم هم فوراً! حالا «فوراً» را معنا کردند، ما هم حرفی نزدیم، اشکال ندارد؛ دوستان ما در اینجا آن «فوراً» را به یک شکلی معنا کردند، یک ترتیبی برایش انتخاب کردند، ما هم مخالفتی نکردیم. لکن بالاخره تحریم‌ها باید برداشته بشود، توقف تحریم نداریم، تعلیق تحریم نداریم؛ اگر آنها تعلیق می‌کنند، خب پس ما هم اینجا تعلیق می‌کنیم، اگر این‌جور است ما اقدام اساسی روی زمین چرا انجام بدهیم؟! بنابراین منظور لغو تحریم‌ها است. البته در بعضی از موارد گفتند که لغو دست دولت آمریکا که طرف مذاکره ما است، نیست؛ آنها را گفتند که متوقف می‌کنیم و از حقوق قانونی خودمان استفاده می‌کنیم و کارهایی از این قبیل؛ اما آن چیزهایی که دست خود دولت آمریکا است یا آنچه دست دولت‌های اروپایی است، آنها به‌طور کامل باید برداشته شود.»

این سخنان آن قدر واضح است که عدم درک آن و یا بیان تفسیر و تأویل‌های عجیب و غریب و مخالف نص، نیاز به تلاش زیادی دارد! در این زمینه مرور برخی از اظهارنظرها درباره دستاوردهای توافق وین که بعد از توافق رنگ باخت، ضروری است.

1- دولت وعده داده بود با مذاکرات و حصول توافق هسته‌ای، مشکلات اقتصادی برطرف شده و رونق و فراوانی به معیشت مردم باز ‌گردد. مرور ده‌ها و صدها وعده فریبنده و دهان پرکن در این خصوص، تکرار مکررات است و جز تلخ‌کامی ثمری ندارد. اما تدریجاً همه چیز رنگ باخت و آن‌قدر عقب‌نشینی از وعده‌ها بالا گرفت که پول‌های بلوکه شده‌ای که بارها و بارها  از سوی مقامات رسمی دولت، مبلغ آن تا 180 میلیارد دلار هم اعلام شده بود، آب رفت و به 5 میلیارد دلار رسید! (بگذریم از اینکه گزارش اخیر بانک جهانی رسماً اعلام می‌کند ایران حدود یکصد میلیارد دلار پول مسدود شده در خارج از کشور دارد! و معلوم نیست دولتمردان در برابر این آمار و ارقام بین‌المللی برای مردم چه پاسخی آماده کرده‌اند!) اما چرا ناگهان همه وعده‌ها عوض شد و سناریوی «کاهش توقع مردم از توافق هسته‌ای» در دولت کلید خورد؟!

2- مهمترین دلیل این کار، نگرانی دولت از مطالبه مردم درباره وعده‌های فراوان و بی‌اساس قبلی بود. اما چرا نگرانی؟! مگر رئیس‌جمهور رسماً در سخنرانی خود اعلام نکرد «همه تحریم‌ها در روز اجرای توافق هسته‌ای لغو خواهد شد» و بعد سکوت کرد تا این وعده عجیب با سوت و کف شنوندگان همراه شود؟! مگر رئیس‌جمهور صراحتاً اعلام نکرد: «به ملت شریف ایران اعلام می‌کنم طبق این توافق در روز اجرا، تمام تحریم‌ها حتی تحریم‌های موشکی و تسلیحاتی لغو می‌شود»؟!

با این حساب وجود نگرانی بی‌معناست! اما واقعیت چیز دیگری است. واقعیت این است که مرور ساده و ابتدایی برجام ثابت می‌کند نه‌تنها قرار نیست هیچ تحریمی «لغو» شود، حتی توقف آنها (که مرحله‌ای نازل‌تر و پائین‌تر از تعلیق است) نیز هم‌چنان با اما و اگرهای پیچیده و تو درتو گره خورده  است و اگر بخواهیم خودمانی درباره آن اظهارنظر کنیم باید اسم آن را «وعده سر خرمن» بگذاریم! در اثبات این مدعا، افزون بر متن برجام، به این سخنان آقای عراقچی توجه کنید: «تحریم‌های اولیه، بعد از انقلاب و به دلایل غیرهسته‌ای و بعد از جریان هسته‌ای وضع شدند. از جمله، تحریم‌های دلاری. اگر مایل به برداشته شدن این تحریم‌ها هستید، باید وارد مذاکره دو جانبه با آمریکا بشویم، آیا مایلید!؟» صرف نظر از برخی ایرادات وارد به این سخنان، نخستین نتیجه‌ای که از این متن گرفته می‌شود این نیست که تحریم‌های دلاری کماکان به قوت خود باقی است؟! و اگر تمایل دارید(!) لغو شود، باید باز هم با آمریکا مذاکره کنیم؟! این اقرار صریح به بقای تحریم دلار و مبادلات مربوطه نیست؟! اکنون شاید بتوان از تأکید چندباره رهبر معظم انقلاب بر اینکه مذاکره فقط در موضوع هسته‌ای است.

3- اما این همه ماجرا نیست. آقای عراقچی می‌گوید: «درمورد تحریم‌های کنگره خدمت ایشان (رهبر معظم انقلاب) رسیدیم و گفتیم آمریکا می‌گوید تحریم‌های کنگره را نمی‌تواند فوری لغو کند، ایشان پذیرفتند»! این سخنان ظاهراً ناظر به آن بخش از فرمایش رهبر عزیز است که فرمودند: «دوستان ما در اینجا آن فوراً را به یک شکلی معنا کردند، یک ترتیبی برایش انتخاب کردند، ما هم مخالفتی نکردیم، لکن بالاخره تحریم‌ها باید برداشته شود.» در این‌باره باید گفت: اولاً کنگره قرار است چه کاری انجام دهد که نمی‌تواند آن را به فوریت انجام دهد و ما چه کاری قرار است بکنیم که فوری‌تر از اقدام کنگره  قابل اجراست؟! آیا جز این است که براساس متن صریح و غیرقابل انکار بند 15 از پیوست 5 برجام، ایران باید حدود یکصد اقدام عینی و روی زمین انجام بدهد تا بعد از راستی‌آزمایی آژانس، تازه نوبت به برخی اقدامات غرب برسد؟! و در مقابل آیا جز این است که کنگره قرار است در جلسه‌ای یا جلساتی، لغو یا حتی تعلیق تحریم‌ها را مورد بحث و بررسی و تصویب قرار دهد!؟ واقعاً کار ما سخت‌تر و وسیع‌تر است یا کار آنها؟! آیا به صرف این ادعا که «کنگره نمی‌تواند تحریم‌ها را فوری لغو کند» باید دست‌ها را بالا برد و اظهار کرد؛ «خب! حالا که آنها نمی‌توانند فوری لغو کنند، اشکالی ندارد، ما فوری همه چیز را نابود می‌کنیم»!؟

ثانیاً آیا با این استدلال مخدوش، فقط تحریم‌های کنگره متوقف می‌شود و سایر تحریم‌ها لغو می‌شود؟! چرا با صراحت به مردم اعلام نمی‌شود که؛ نه! تحریم‌های دولت هم که ما قول دادیم لغو می‌شود، با مصوبه اخیر مجلس نمایندگان آمریکا لغو نمی‌شود و صرفاً 120 روز تا 180 روز متوقف می‌شود!؟  و حقیقت تلخ دیگر این که براساس بند25 برجام، توقف (و نه لغو) تحریم‌های ایالت‌های مختلف آمریکا کاملاً در اختیار مسئولان ایالت‌هاست و هیچ ربطی به دولت آمریکا و برجام ندارد؟! و رئیس‌جمهور آمریکا- همان که وزیر خارجه و رئیس‌جمهور کشورمان از او به عنوان مسئول اصلی و طرف مستقیم در اجرای برجام یاد می‌کنند- به موجب بند فوق‌الذکر، حداکثر می‌تواند آنها را تشویق به پایبندی به برجام کند؟! با این وصف و با استناد به این بخش‌های صریح و بدون تأویل و تفسیر برجام، اعلام کرد چگونه می‌توان که تحریم‌ها، آن هم همه تحریم‌ها «لغو» شده است؟! واقعیت این است که با این روند بخش مهمی از تحریم‌ها حتی متوقف هم نمی‌شود چه برسد لغو!

4- اما رهبر انقلاب نکته دیگری هم درباره ضرورت توازن و هم‌سطحی اقدامات فرمودند و به این موضوع اشاره داشتند که اگر آنها تعلیق می‌کنند، ما هم تعلیق کنیم. اکنون باید به این پرسش پاسخ داده شود که کدام یک از اقدامات حدودا یکصدگانه ما، از جنس تعلیق است!؟ آیا نابودی ذخیره اورانیوم غنی‌شده، نابودی قلب راکتور آب‌سنگین (که با عبارت زیبای باز طراحی بزک شده!)، نابودی ذخیره آب سنگین، جمع‌آوری آبشارهای متعدد غنی‌سازی و... اقدامات تعلیقی است یا کارهایی است که در عالم واقع غیرقابل بازگشت است!؟ آیا با این تعهدات متعدد و تلخ و یکطرفه، اینکه گفته می‌شود اگر حریف برجام را نقض کند، ما هم برمی‌گردیم، تنها یک شوخی تلخ نیست!؟ مثل اینکه خانه‌ای را که حاصل عمر شخص زحمتکشی است، به قهر و ظلم از او بگیرند و در برابر چشمش ویران کنند و در مقابل اعتراض او بگویند؛ اشکالی ندارد! اگر ثابت بشود که حق با تو بوده، می‌توانی آن را دوباره بسازی! و نمی‌گویند این خانه حاصل یک عمر زحمت بوده و امکان دوباره‌سازی آن، به صرف یک عمر دیگر نیاز دارند!

کد خبر 307476

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha