نه توی جمع باشم
نه درسم را بخوانم
نه مهمان دوست دارم
نه مهمانی و گردش
کمی مشغول فکرم
سرِ من روی بالش
نگاهم خیره مانده
به سقف صاف و خالی
تمام فکرهایم
عجیبند و خیالی
نمیدانم که الآن
کیام یا چندچندم؟
چه میخواهی دلِ من
بگریم یا بخندم؟