بسياري از مردم هم ناخودآگاه به آن عمل ميكنند. از كودكي ما در خانههايمان ديدهايم كه مادرمان، هميشه آخر از همه براي خودش غذا ميكشد، هميشه كمترين بخش از بهترينهاي غذا و خوراكي را بهخودش اختصاص ميدهد و خلاصه در اكثر زمينهها، او خودش را آخر قرار ميدهد و بيشتر وقتش صرف اطمينان از خوب بودن اوضاع اعضاي خانوادهاش ميشود. اگر ما يك زن هستيم، خيليهايمان چنين اخلاق و روحيهاي را بهطور اكتسابي، از مادرها و مادربزرگهايمان برگرفتهايم. دوست داريم همه بخشهاي مقوي و مغذي غذاها، به فرزندانمان برسد. اگر زماني پيش بيايد كه هم خودمان ناخوشاحوال باشيم و هم مثلا يكي از اعضاي خانواده، حتما ابتدا او را روانه پزشك و فرايند درمان ميكنيم.
بعضي از خانمهاي اين دوره زمانه هم البته سعي ميكنند با بهرهگيري از تجربه گذشتگان، برعكس اين امر عمل كنند. آنها مصرانه ميگويند كه مگر مادرهاي ما از اين همه ايثار و جانفشاني بيدريغ، به كجا رسيدند كه ما هم بخواهيم به همانجا برسيم. لذا اين گروه، طور ديگري عمل ميكنند. اينكه رفتار اينها و فكرشان چقدر درست يا غلط باشد يا تا چه ميزان غريزي يا غيرآن است، مبحثي جداگانه و مفصل ميطلبد.
اما زنهاي گروه اول، يادآوري يك سلسله نكات براي آنها لازم است؛ نخستين و مهمترين اينكه، زن چه بپذيرد و چه نپذيرد، محور عاطفي و منبع انرژي و گرماي هر خانه است. كسالت، بيحوصلگي يا بيماري او، حتما مستقيم يا غيرمستقيم بر احوالات ساير اعضاي خانواده تأثير ميگذارد. شادابي فرزندان مستقيما به روحيات مادر بستگي دارد. توان و انرژي مرد خانه براي كار در بيرون و سرحال بودن درون خانه، بازهم مستقيم به خلقيات و سلامت روحي و جسمي همسر وي بازميگردد.
خانمها بايد از اين نقطه نظر به مقوله سلامتي و سرحال بودن كامل خودشان توجه داشته باشند. درست است كه فرزندان در سن رشد قرار دارند اما بدن زني كه ميخواهد بقيه اعضاي خانواده را سرپا نگه دارد نيز نياز به انواع مواد مغذي دارد. ورزش و تفريح به همان ميزان، براي يك مادر و يك همسر هم لازم است. درمان كوچكترين نشانهاي از كسالت، چه روحي و چه جسمي، به همان ميزان كه گفته شد، براي او هم حائز اهميت است. ناديده گرفتن هريك از اين موارد، در درازمدت، نتيجه معكوس دارد. زن ميگويد: «حالا فلان مشكل خودم مهم نيست»، به بعد واگذارش ميكند تا به خانه و خانوادهاش رسيدگي كند، غافل از اينكه مشكلات شخصي و جسمي وي روي هم تلنبار ميشود و در آيندهاي نه چندان دور، او ناگهان از هرگونه رسيدگي به خانواده معذور خواهد بود. بدن انسان درصورت بيتوجهي حتي ريز بهريز، ناگهان از پاسخگويي به نيازهايش بازميايستد. يك نكته باريكتراز مو اينجاست؛ توجه مادران به سلامت خود بخشي از توجه به عزيزاني است كه آرزوي سلامت و پيشرفت آنها را دارند.