خوابگاه با خانه تفاوتهاي بسياري دارد. در خانه، پدر و مادر حضور دارند اما در خوابگاه از اين دو موجود نازنين خبري نيست. خيلي از كارهاي خانه كه بين افراد تقسيم ميشود در خوابگاه يكتنه بهعهده يك نفر قرار ميگيرد. در خانه غذا درستكردن بهعهده مادر، خواهر يا پدر است اما در خوابگاه خود فرد است كه بايد غذا بپزد يا اينكه از غذاي سلف دانشگاه بهره ببرد و يا از غذاي فريز شده خانه و يا نهايتا بيسكوئيت ساقهطلايي و نوشابه مصرف كند. اينچنين است كه در جمعه ظهرهاي خوابگاه، انواع و اقسام غذاها پخته ميشود. از برنجهاي كوفته شده تا ماكارونيهاي ته گرفته و كنسرو لوبيا و تن ماهي قاطي شده با تخممرغ و سوسيس. در خانه، هر فرزند احتمالا براي خود اتاقي مجزا دارد يا نهايتا بخشي از يك اتاق براي او است.
كمدهاي لباس و قفسههاي كتاب و طاقچههاي مجزا برايش آماده شده اما سهم هر فرد در خوابگاه در بهترين حالت يك كمد فلزي است با يكيدو طبقه درب و داغان كه تازه قفل آن كمد هم به راحتي با يك چاقوي كوچك باز ميشود. تختهاي چوبي و فلزي خوابگاه، آنهم از نوع 2طبقه، خود داستاني خاطره انگيز دارد. كسي كه توفيق دارد طبقه دوم تخت بخوابد، با سقف اتاق كمتر از 40سانت فاصله دارد و ميتواند به راحتي بازخورد دم و بازدمش را در آميختگي با گچهاي نمناك سقف استنشاق كند. در يك اتاق خوابگاه آدمهاي زيادي با رنگ و لعاب و قوميت و رسم و رسوم متفاوت زندگي ميكنند، پس سليقهها و گرايشهاي متفاوتي دارند؛ از نوع چيدمان اتاق گرفته تا تحمل گرمي و سردي اتاق تا نوع موسيقي و كانال تلويزيوني و مهمانهاي مختلف. فقط خدا نكند در اتاق، يكي به بيماري واگيرداري مبتلا شود كه در فاصله كمتر از چندساعت ديگران نيز به اين افتخار نائل ميشوند.
همين ويژگيهاي زندگي جمعي است كه خوابگاهيها را با شتاب بيشتر رشد داده و باعث ميشود يك سر و گردن از افراد معمولي جامعه بلندتر باشند. جمعپذيري در خوابگاه، بهتر و صبوري و طاقت و تحمل برايشان بيشتر فراهم ميآيد؛ اينها دستمزد سختيهاي زندگي خوابگاهي است.