بهنظر شما اين رانندگي تا كجا ادامه خواهد داشت؟ اصلا ميشود در اين وضعيت رانندگي كرد؟! اين نگاه كردن مدام به آينه نشانه توقف است. كسي كه رانندگي ميكند آنقدر مسير و اتفاق در مقابلش زياد است كه تنها يك نيم نگاه به آينه و ديدن پشت سر براي سنجش موقعيتش كافي است.
افرادي هم كه مدام به گذشته فكر ميكنند و حال و روز خودشان را طبق گذشتهاي كه رفته است ميچينند، زندگي خودشان را متوقف كردهاند و درجا ميزنند. برخي افراد از گذشته بتي از نميشود و نميتوانم براي خود درست ميكنند، درحاليكه نگاه به گذشته تنها براي عبرت گرفتن است و ادامه دادن مسير پيش رو.
حالا اگر از همين افراد بپرسي كه چرا براي تغيير زندگي تلاش نميكنيد؟ يكي از جوابها اين خواهد بود كه ديگر از سن و سال ما گذشته است. اين نااميديها كار شيطان است. مگر در آياتي مانند آيه مباركه: «والّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا...» حرفي از سن و سال افراد به ميان آمده است كه اگر تا 30سالگي تقوا پيشه كردي ما راه را به تو نشان ميدهيم و بعد از آن نميشود؟ اين درست است كه در سني اين كار آسانتر است اما بالاخره بايد مسير زندگيمان را مشخص كنيم و براي آن تصميم بگيريم. اين تصميم ميتواند در هر لحظه و هر جايي اتفاق بيفتد و انسان به مسير الهي برگردد و توبه كند.
اولين پيام شبهاي محرم همين است كه هيچگاه براي بازگشت و توبه دير نيست و بهترين موقعيت براي بازگشت، در همين شبها و روزهاي محرم است. اصلا نگاهي به ماجراي كربلا و اتفاقاتي كه در آن ميافتد همين را ميرساند كه بعضيها كه جا مانده بودند مسير را شناختند، آينده را درنظر گرفتند و حركت كردند، بدون اينكه در گذشته اعمالشان توقف كنند.