اما ميان اين همه شور و حال و هوا كه انگار با ايراني بودن ما به اندازه شيعه بودنمان آميخته شده، چيزهاي مهمي از جنس محرم حسيني هم هستند كه نبايد ازيادمان بروند؛ چيزهايي كه اگر از آنها غافل شويم شكي نيست كه از قافله كربلا جا ماندهايم. شايد از مهمترين آنها يكي نماز اول وقت و اهميت آن باشد كه امام حسين(ع) زير باران تير و در ميدان جنگ هم نماز را از ياد نبرد. از خودتان پرسيدهايد كه ما بهعنوان عزادار حسيني و كسي كه عاشق امامحسين(ع) است تا چه اندازه به اين فريضه اهميت ميدهيم؟ آيا ميشود تا نيمههاي شب سينهزني كنيم اما صبح خواب بمانيم، يا حتي نمازمان قضا شود و باز خوشحال باشيم كه خوب عزاي حسيني را بهجا آوردهايم؟
- يك داستان واقعي
همه ما زياد شنيدهايم كه نماز ستون دين است. اين حديث پيامبر رحمت است كه در آن دين را به خيمهاي تشبيه فرمود و نماز را مانند عمود مركزي خيمه دانست كه اگر عمود در جايش نباشد خيمهاي هم در كار نخواهد بود. از طرف ديگر در زيارت حضرت سيدالشهدا(ع)مي خوانيم: «من شهادت ميدهم كه تو عمود ديني و از اركان مؤمنين». وقتي اين دو را كنار هم ميگذاريم نخستين چيزي كه ميشود فهميد اين است كه جايگاه نماز آنقدر از نظر اهميت به جايگاه امام نزديك است كه هر دو به عمود دين تشبيه شدهاند. داستان نماز ظهر عاشورا را هم همه ما شنيدهايم، در سختترين لحظات، ابوثمامه صيداوي به حضرت عرض كرد: «وقت نماز است و دوست دارم در حالي شهيد شوم كه نماز خود را با شما خوانده باشم». حضرت فرمودند: «نماز را به يادم آوردي خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد». سپس به جماعت با اصحاب خود به نماز ايستادند. اما چه نمازي...! آنچنان كه به گفته بعضي از راويان كار جنگ آنچنان براي بعضي اصحاب سخت شده بود كه با اشاره و بعضي به فرادي نماز را اقامه كردند. 2نفر كه از نماز جماعت محافظت ميكردند پس از اين نماز از شدت اصابت تيرهاي دشمن شهيد شدند ازجمله سعيدبنعبدالله حنفي كه در دامن امام و با 13تير در پيكرش جان داد. حالا وقت آن است كه از خودمان بپرسيم چطور ميشود عاشق امامحسين(ع) بود، از جان و دل فدايياش بود اما در مورد نماز حساس نبود؟ چطور ميشود با عزاداري دل به شفاعت امام ببنديم اما يادمان برود فرزندش امامصادق(ع)فرمودند «به شفاعت ما نميرسد كسي كه نماز را سبك بشمارد». اگر محرم به محرم از عمر ما بگذرد و به آنچه هدف خون پاك امامحسين و يارانش بوده نزديك و نزديكتر نشويم چطور ميتوانيم خودمان را حسيني بدانيم؟
- نماز را ساده بخوانيد اما با دقت
سادگي و بيآلايشي همه جا زيباست ازجمله در نماز. اين كار هم باعث راحتتر شدن نماز خصوصا براي جوانترها ميشود و هم به كيفيت و حضور قلب بيشتر در آن كمك ميكند. جالب است بدانيم كه سيره نبياكرم(ص)، ائمه اطهار و اولياي خدا هميشه بر نمازي بيتكلف اما مملو از توجه و حضور قلب صحه گذاشته است. پس لازم نيست هميشه نمازي عجيب و غريب و طولاني بخوانيم تا از اهالي نماز شمرده شويم. اينجا باز داستان هميشگي برتري كيفيت بر كميت تكرار ميشود. خداوند بيشترخريدار كيفيت عمل و نيت ماست .
- با هر شستوشو وضو هم بگيريد
مشكل عمده نماز براي خيليها چه كساني كه كاهل نمازند و چه كساني كه آخر وقت نماز ميخوانند مقدمات آن بهخصوص وضو است. تنبلي براي شروع اين مقدمات معمولا اصل قضيه را عقب مياندازد. براي حل اين قضيه يك راه خوب اين است كه هر وقت با دستشويي و شير آبي كاري داريم يك وضوي جمع و جور هم بگيريم. وقتي با اين كار بهانههاي تنبلي را از خودمان دور كنيم ديگر راحت و سريع، سر وقت نماز و با شنيدن صداي اذان ميتوانيم قامت به نماز ببنديم.
- با محرم و امامحسين(ع) قول و قرار بگذاريد
شروع خيلي از كارهاي بزرگ نياز به پشتوانه انگيزشي بالايي دارند. در مورد نماز يك پيشنهاد خوب اين است كه قراري با خودمان بگذاريم كه يادگاري محرم اين سال از امامحسين(ع) براي ما پيشرفت در نمازمان باشد. اگر كاهل نمازيم، جديت در نمازخواندن را يادگاري بگيريم. اگر نمازمان آخر وقت است، اول وقت خواندن را از محرم شروع كنيم. اگر حواسمان سر نماز پرت ميشود قرار بگذاريم كه در اين محرم بيشتر سعي كنيم حواسمان را سر نماز جمع كنيم و تمركز داشته باشيم و در كنار اين تصميمها و قرارگذاشتنها، واقعا شروع كنيم و براي شروعكردن اراده به خرج بدهيم، زيرا شروع هر كار نيمي از انجام آن است. اگر هم ميانه كار لنگ زديم و وقفهاي ايجاد شد، وقفه را جبران كنيم اما قرارمان را از دسترفته ندانيم. در اين صورت با هر محرم به امامحسين(ع) و نماز ظهر عاشورايش نزديكتر ميشويم.
- نماز را در اول ليست قرار دهيد
موفقيت ما در زندگيمان فقط وابسته به تلاش ما نيست. اگر بدانيم كه اصل كارها در دست كس ديگري است، اداي احترام به او برايمان مهم ميشود. وقتي نماز براي ما مهم شد ديگر جاي آن در ته ليست كارهاي روزانه ما نيست. فكر نكنيد بهخاطر نماز از دنيايمان عقب ميافتيم. اين همه دويدهايم و ميدويم. حتي براي موفق شدن در كارهاي دنيايي خودمان هم اگر به خدا اطمينان كنيم؛ جاي دوري نميرود. اميرمؤمنان علي(ع) ميفرمايند: هركس [رابطه] ميان خود را با خدا اصلاح كند، خدا [رابطه] ميان او و مردم را اصلاح فرمايد. و هر كس كار آن جهان خود را به صلاح آورد، خدا كار اين جهان او را اصلاح كند.
- به زنگ تلفن خدا زود جواب دهيد
ديدهايد وقتي تلفن همراهمان زنگ ميزند يا پيامي ميآيد با چه عجلهاي به سراغش ميرويم. احتمالا اين مثال را زياد شنيدهايد اما واقعيت دارد. صداي اذان صداي زنگ تلفن خداست. خودش ميفرمايد در پاسخگويي عجله كنيد. وقتي زود جواب ميدهيم يعني خدايا؛ تو براي من مهمي و پاسخ گفتن به دعوت شما براي من از همهچيز مهمتر. وقتي دير جواب ميدهيم يعني كارهاي مهمتري از پاسخ دادن به شما دارم. ادب حكم ميكند كه اينطور رفتار نكنيم. خوب است كمي با خداي خودمان رودربايستي داشته باشيم. كمي حيا كنيم از اينكه از ما بياعتنايي ببيند.
- 24دقيقه از 24ساعت را هزينه كنيد
مجموع وقت لازم براي اداي معمولي و خوب همه نوبتهاي نماز از 24تا 25دقيقه در روز تجاوز نميكند. 25دقيقه وقت گذاشتن براي نخستين و مهمترين چيزي كه در روز قيامت مورد سؤال قرار ميگيرد وقت زيادي نيست. كاري كه اگر قبول شود بقيه اعمال هم پذيرفته ميشود و اگر رد شود مابقي اعمال هم رد ميشود. هرگز از اين نترسيد كه بهخاطر اولويت دادن به نماز، مديريت زمانتان به هم بخورد. آن هم درست در شرايطي كه ما ساعتها وقتسوزي در شبكههاي اجتماعي را تجربه ميكنيم.
- در مورد نماز بخوانيد و بدانيد
ما تا وقتي چيز مهمي را درست نشناخته باشيم طبيعي است كه آنطور كه بايد به آن مسئله اهميت نميدهيم. تا وقتي ندانيم نماز براي چيست، چه آثاري دارد و چه اهميتي، تنها عادت است كه براي نماز خواندن ما و شرايط آن تعيين تكليف ميكند. خواندن مطالبي مفيد در مورد نماز، باعث شناختن بهتر آن ميشود. وقتي نماز را همانطور كه هست شناختيم ديگر نيازي به هل دادن خودمان نداريم. خود مشتاق آن ميشويم. درباره سيره و زندگي بزرگان و نوع برخورد آنها با نماز هم مطالعه كنيد. يادمان نرود سيدالشهدا(ع) آخرين شب زندگي خود و يارانش را براي اقامه نماز از دشمن مهلت گرفت تا ولو يك شب بيشتر با محبوب خود سخن بگويد و وزنه اعمال خود را سنگينتر كند.
- اين بهانهها را چه كنيم؟
درستشدن نماز يك علامت روشن و بيبرو برگرد دارد؛ يعني هر وقت ديديم نمازمان ما را از گناه و زشتي دور ميكند يعني راه را درست رفتهايم. اين جواب سؤال مهم ديگري هم هست كه چطور بعضيها نماز ميخوانند و هزار و يك گناه ريزودرشت هم ميكنند. به فرموده قرآن نمازي نماز است كه انسان را از بديها نگه دارد. اگر نماز ما اينطور نيست شك نداشته باشيم كه يك جاي كارمان ميلنگد. اما ضمنا اين مسئله توجيهي براي ترك نمازهم نيست. اين بهانه همانقدر بيمعناست كه مثلا كسي بهخاطر اينكه بد درس خواندن بيفايده است، تركتحصيل كند. علاج بيفايدگي بد درس خواندن ترك تحصيل نيست. خوب درس خواندن است. علاج نماز بياثر هم ترك نماز نيست. درست كردن ظاهر و باطن نماز است.
- كارشناس: دكتر فروغ نيلچيزاده استاد حوزه و دانشگاه
دختري 28ساله هستم كه برادرم بهدليل اعتياد چندين سال است كه مشكلاتي را براي خانوادهام بههمراه آورده است. من يك خانواده كاملا مذهبي و خوب دارم و از خانوادههاي قديمي محلهاي هستيم كه در آن سكونت داريم. هر زمان براي من خواستگار ميآيد همسايهها در ابتدا مسئله برادرم را كه به سرنوشت من ربطي ندارد مطرح ميكنند و همين موضوع باعث شده كه من تا به امروز نتوانم ازدواج كنم، درصورتي كه او اين راه اشتباه را خودش انتخاب كرده و من و خانوادهام نقشي در اعتياد او نداشتهايم. به اعتقاد شما اقدامي كه همسايههاي ما انجام ميدهند كار درستي است؟
درخصوص تحقيقهاي ازدواج بايد عنوان كنم كه هر راستي را نبايد گفت ولي بايد راست گفت. اينكه چه چيزهايي را بايد بگوييم و چه چيزهايي را نبايد بگوييم مسئله خيلي مهمي است. گاهي اوقات فراموش ميكنيم كه بعضي از حرفها و كارهاي ما امكان دارد سرنوشت يك آدم را كاملا تغيير دهد و ما بايد در محضر خداوند پاسخگو باشيم. نميتوانيم خيلي راحت بگوييم «خب ما يك چيزي گفتيم». بهطور قطع اگر ما با حرفهايي كه شايد بيانشان درست نباشد سرنوشت يك نفر را تغيير دهيم بايد بدانيم كه اين ظلم در همين دنيا دامنگيرمان ميشود. قانون الهي اعلام ميكند كه تو از اين دنيا نميروي، مگر اينكه در آنجايي كه خود نميداني و متوجه نيستي اين پاسخ را دريافت خواهي كرد و كسي بدون اينكه بداند به تو آسيب خواهد زد و بايد در قيامت نيز پاسخگو باشيد. از اين جهت به همه توصيه ميكنيم كه مواظب باشيد و راحت حرف نزنيد و قضاوت نكنيد.
در مرحله تحقيقات ازدواج وقتي از شما سؤال ميشود كه درخصوص اين خانواده و دخترخانم يا آقاپسر، شما چه چيزهايي مي دانيد، قطعا ويژگيهاي خوب اين خانواده و اين دختر خانم را حتما بگوييد و ويژگيهاي بدي كه ميتواند در سرنوشت و آينده اين دختر خانم اثر بگذارد همه را بگوييد. ببينيد مثلا اگر اين دختر، خواهر يا برادر ديگري دارد چقدر اعتياد برادرشان در زندگي مشترك آنها تأثير گذاشته است. ولي اگر چيزي هست كه مربوط به اين دخترخانم نميشود حق نداريد آنها را اعلام كنيد. گفتن چيزي مانند اينكه برادر دخترخانم معتاد است قبل از اينكه ويژگيهاي شخصيتي اين دخترخانم شناخته شود قطعا تأثير منفي در ذهن مخاطب خواهد گذاشت؛ يعني همانطور كه به اسم دكتر و مهندس و معلم و رنگ چشم و هزارويك ويژگي ظاهري، به غلط يك فرد انتخاب ميشود، حالا نيز به غلط رد ميشود. بهجاي اينكه بگوييد برادر او معتاد است بگوييد خود او كيست چه ويژگي مثبتي دارد. نوع آداب و رفتار و نوع تمايلات او، نوع روحيه او و ويژگيهاي مثبت اين دختر را اول بگوييد و اگر خانواده او دچار مشكلي است نهايتا بگوييد اين دختر خانم بسيار خوب است، خانواده او اين مشكل را دارد اما او با خانواده خود تفاوت دارد. توصيه من اين است كه به دخترخانمها و آقاپسرهاي خوبي كه احيانا خانواده خوبي ندارند، ظلم نكنيم.