بازگشت اجباری نوازشریف به جده نشان میدهد که در فاصله رای دیوان عالی پاکستان و ورود نوازشریف به اسلامآباد اتفاقات جدیدی روی داده است.
اولین اتفاق آن است که ژنرال مشرف دادستانی پاکستان را قانع کرد که نه تنها در مسیر دستگیری و بازداشت نواز شریف ممانعتی ایجاد نکند، بلکه حتی این امکان را برای دادگاههای ایالتی فراهم کند تا بتوانند حکم به بازداشت نواز شریف و خانواده او بدهند.
دیدار مشرف و ملک محمد قیوم رئیس دادستانی پاکستان و نیز حکم دادگاه لاهور در دستگیری و بازداشت نوازشریف و خانواده او بیانگر این واقعیت است . بنابراین به رغم استقلال قضایی پاکستان به نظر میرسد هنوز قدرت اسلحه ژنرالها بیش از مواد حقوقی قضات است.
دومین اتفاق آن است که ژنرال مشرف تصور نمیکرد، در هنگام بازگشت نواز شریف، حامیان مدعی سیاسیاش تا این حد قوی ظاهر شوند.
حامیان نواز شریف در پاکستان 3 گروه عمدهاند؛ اول مذهبیها که بهدلیل مخالفت با ژنرال مشرف به نواز شریف نزدیک شدهاند؛ دوم طبقه صنعتی، تجار و بازرگانان پاکستان که پایگاه اجتماعی نواز شریف محسوب میشوند و سوم، ساکنان بزرگترین ایالت پاکستان یعنی پنجاب که زادگاه نوازشریف است.
حمایتی که این نیروها در آستانه ورود نوازشریف به اسلامآباد از وی بهعمل آوردند و اصرار نوازشریف بر خلع ژنرال مشرف از قدرت، ژنرال مشرف را بر آن داشت تا به رغم همراهی دوستان سعودی وی با نوازشریف، نخستوزیر سابق را مجبور به بازگشت کند.
سومین اتفاق آن است که احتمالا نواز شریف مشمول حمایت آمریکا برای اعاده دمکراسی در پاکستان نشد. به نظر میرسد واشنگتن بیشتر با بینظیر بوتو همراه است؛ علت آن است که بینظیر بوتو با آمدنش به پاکستان پیراهن دمکراسی را به جامعه نظامی پاکستان میپوشاند و در عین حال آنقدر قدرتمند نیست که بتواند موقعیت ژنرالها را به خطر اندازد.
پایگاه اجتماعی بینظیر بوتو بیشتر در میان دهقانان و کشاورزان ایالت سند است. حتی طبقه شهری در ایالت سند، بیشتر با نهضت قومی مهاجر همراه هستند تا بینظیربوتو.
بنابراین ژنرال مشرف آنقدر که از ناحیه نواز شریف احساس تهدید میکند، از ناحیه بوتو احساس تهدید نمیکند و بالاخره اینکه اگر ژنرال مشرف به نواز شریف ناسازگار با نظامیان اجازه میداد به پاکستان برگردد در آن صورت کودتای او در سال 1999 به شدت زیر سئوال میرفت.
ژنرال مشرف به آن دلیل کودتا کرد که نواز شریف را فردی فاسد و نالایق در اداره پاکستان میدانست.