چه اين حاصل عمر او بود كه اكنون به بار مينشيند؛ و عاشورا را نماد آزادگي و انسانيت ميكند. ساعاتي ديگر وعده خداوند به پيامبرانش، از آدم تا خاتم، محقق ميشود. حسين در خون خود ميغلتد تا ثارالله نمود عيني داشته باشد.
وانگهي عصر عاشورا شروع نهضتي بزرگ بود كه بارسنگين شهيدان را بر دوش ميكشيد و اينبار طلايهدارش زينب(س) بود. او بود كه پيام عاشورا را يكباره با بانگي رسا به گوش تاريخ رساند و ترنّم دلنواز بزرگترين درس پروردگار را كه: نماز، آينه عبوديت است، آزادي، آينه انسانيت و عدالت، آينه حكومت صالحان در زمين؛ و تا هميشه تاريخ، اينچنين است؛ نماز ظهر عاشورا در اوج پليدي خاموششدگان ابدي تاريخ خواندهشد. روح عارفانه حسين(ع) در كنار آن حماسه سترگ، چه خوش جلوه دلباختگي را به نمايش ميگذارد و حسين (ع) پيشتر در ميعادگاه عرفات اين نوا را سروده بود: تو خود دليل خودي وجود تو را به آيت چه نياز؛ چگونه مخلوق تو را ياراي نشان دادن تو هست. تو در اركان اين عالم، ثابت و استوار، نماياني.
و آزادي اين هديه بزرگ الهي كه حسين(ع) پيشتر در مكتب علي (ع) آموخته بود: بنده كس مباش كه خدا تو را آزاد آفريد؛ و چه سهمگين فرياد «هيهات من الذله» بر گونه اعصار طنينانداز ميشود، كه هرگز چون حسين، آزاده، باچون يزيد، نابكار، كنار نخواهدآمد. و عدالت اين اصل عزيز و واجب سترگ الهي كه شايد دليل اصلي خروج او بود. چگونه ميتوان در سايه حكومتي ظالم آساييد. دور بادا رحمت خدا از طاغوتيان؛ اين پسماندهاي احزاب و حذفكنندگان قرآن و بازيچههاي شيطان و تحريفگران كلام حق و خاموشكنندگان فروغ سنت و دين. اين چه حكومتي است كه نهتنها در برابر ستمگران نميايستد كه خود دست به چپاول ميآلايد. و فرياد حسين (ع) بر كسانيكه عالمند و مماشات ميكنند: حق ضعيفان را شما ضايع كرديد؛ شمايان (با مماشات و سكوت) به ستمگران اجازه داديد تا از موقعيت شما سوءاستفاده كنند و مردم را برده خود سازند...؛ و اگر چنين شد: «انالله و انااليه راجعون، بر اسلام والسلام، اگر چون يزيدي بر آن حكومت كند.»
و اين درس تاريخساز مكتب علي(ع) است كه عدالت يعني زندگي، و اين چه زيستني است كه خفتبارترين مردمان بر آن حكومت كند. چنين است كه عاشورا، پيوستگاه جاويدان حق، پرستش، عدالت و آزادي شد تا هميشه تاريخ، مثل حسين با مثل يزيد بيعت نكند، عاقبت نينديشد و تن نياسايد و در برابر ستم سر فرود نياورد.