نوجواني كه به دليل بروز مشكلاتي كارش را از دست ميدهد. تلاش اين نوجوان براي اينكه بتواند دوباره سركار برود مضمون اصلي فيلمنامه را تشكيل ميدهد. قصه در تهران ميگذرد و متنش هم آماده است. خيلي تمايل داشتم كارگردانياش كنم كه در شرايط فعلي بعيد ميدانم امكانش فراهم شود. بيكاري يكي از بزرگترين معضلات فعلي جامعه ما محسوب ميشود. اين مشكل درصد قابلتوجهي از مردم است و من در فيلمنامه پادو سراغ بيكاري نوجوانها رفتهام. در شرايط طبيعي قرار نيست كودكان و نوجوانان كار كنند ولي نوجواني كه پدرش را از دست داده و نانآوري در خانواده وجود ندارد چارهاي جز كاركردن ندارد.
او ناچار است كار كند و با زحمت و تلاش خرج خود و خانوادهاش را در بياورد. اين نوجوانها كه اغلب هم در مناطق جنوبي شهر زندگي ميكنند جزو شريفترين نوجوانهاي روزگار ما هستند. بسياري از نخبگان، نويسندگان و انديشمندان ما روزگاري جزو همين كودكان و نوجوانهايي بودهاند كه از سن پايين به تلاش براي معاش ميپرداختند. آدمهاي خودساختهاي كه بعضا از كودكي كار كردهاند.
امروز و در شرايطي كه بار سنگين مشكلات اقتصادي به دوش افراد جامعه سنگيني ميكند نوجواني كه همه اعضاي خانوادهاش بيكار يا از كارافتاده هستند، با غيرت و تلاش كار ميكند تا به اقتصاد خانواده ياري برساند. بعضي از اين بچهها به صورت شبانه درس ميخوانند. خيليهايشان وارد دانشگاه ميشوند و ويژگي بارز اين نوجوانها اين است كه به دليل حضور در اجتماع، زودتر از همسن و سالانشان بزرگ ميشوند و به بلوغ فكري ميرسند.
خيلي از اين نوجوانها را ما در سطح شهر مشاهده ميكنيم و بسياري از ما هم اصلا اينها را نميبينيم. به هر حال نوجوان فيلمنامه «پادو» شغلش را از دست داده و دنبال كار ميگردد. اين اتفاقي است كه ميتوانم بگويم براي من و بسياري از همكارانم هم رخ داده است. به نوعي من با قهرمان قصهاي كه نوشتهام همذاتپنداري ميكنم. من و بسياري از دوستان كارگردانم مدتهاست بيكار هستيم و نميتوانيم فيلم بسازيم.
من چند سال پيش با امكانات بسيار محدود فيلمي ساختم كه در جشنواره فيلمهاي كودك و نوجوان هم 6جايزه گرفت اما اين جايزه چه تاثيري در زندگيام داشته؟ از آن تاريخ تا امروز من بيكارم. الان من، پوراحمد، صدرعاملي و خيلي از رفقاي كارگردان ديگر همان نوجوان قصه پادو هستيم. همهمان دنبال كار ميگرديم. مثل خيلي از مردم كه از اين معضل رنج ميبرند. اگر قبلا فيلمنامهها را رد ميكردند و خيال آدم راحت ميشد كه نميشود فيلم ساخت، الان فيلمنامهها تاييد ميشوند ولي هيچ بستري براي توليدش فراهم نيست.
آدمي كه 5 فيلم بد ساخته الان دارد ششمياش را هم ميسازد و خب عدهاي با حامياني كه دارند در صدر مينشينند و مورد حمايت قرار ميگيرند. ظاهرا مثلا نوجواني كه براي امرار معاش بايد كار كند موضوع مهمي نيست و سينما نيازي ندارد كه سراغ چنين مضاميني برود و به روايت قصههاي اجتماعي بپردازد؛ قصههايي كه چونان آينه آنچه در اجتماع هست را بازتاب ميدهند همچنان بايد در پستو بمانند چون حمايتي حداقلي نيز شامل چنين آثاري نميشود.
- نويسنده و كارگردان سينما