آن روز عزيز هم آمد و به سرعت رفت. چندي پيشتر رمضان و شبهاي قدر هم آمدند و رفتند. فاطميه، رمضان، محرم و روزهاي خوب ديگر خدا يكي يكي ميآيند و ميروند. دزدها در شبهاي خاص مثل محرم و رمضان كمتر دزدي ميكنند، خلافكارها كمتر خلاف ميكنند و مشروبخوارها كمتر مشروب ميخورند. چه بسا خيلي از آنها به حرمت اين روزهاي خاص، دور خلاف و حرام را به كلي خط ميكشند. آدمهايي هم كه در خلاف و حرام، حرفهاي نيستند در روزها و شبهاي خاص خدا سعي ميكنند اقلا كمي بهتر از قبل باشند؛ كمتر خلاف كنند و كمتر مرتكب حرام شوند.
بيشتر مراقب چشمهايشان هستند كه چه چيز ميبينند، در چت با نامحرم بيشتر احتياط ميكنند، كمتر دروغ ميگويند و در اينكه چه چيزي ميشنوند هم بيشتر وسواس به خرج ميدهند. سعي ميكنند سر كسي كلاه نگذارند و... در يك كلام همه تلاش ميكنند بهتر از قبل باشند و بيشتر مراقب خودشان باشند. تا اينجاي كار، هر چند خوب است اما حساب كار ما با دزدها و خلافكارها چندان فرقي نميكند. خوب بودن ما در اين روزها مثل ورزشكاري است كه در بازيهاي تداركاتي و تمرينها خوب تمرين ميكند و ميدرخشد. اما مسئله اصلي اين است كه قدمي به جلو برداريم و خوبيها را در وجودمان نهادينه كنيم. هنگامي ميتوانيم با موفقيت قدمي به جلو برداريم و در راه خوب بودن استوار باشيم كه در پايان بازيهاي تداركاتي خسته نشويم و خود را در طول سال آماده نگه داريم و در اوج آمادگي به بازيهاي نهايي برسيم.
كمي تمرين بيشتر، مراقبت بيشتر و اضافه كردن به بازيهاي تداركاتي قطعا ميتواند ما را به بازيكني براي تمام فصول تبديل كند؛ بازيكني كه نگاهش به تقويم نيست تا فقط حرمت روزهاي خاصي را نگه دارد يا در ايام ويژه، به خودسازي و پرورش روح و روان بپردازد، انساني است كه همه روزها برايش عاشوراست و همه جا برايش كربلا. هميشه خود را در محضر خدا ميداند و همه جا درست رفتار ميكند، بدون آنكه بخواهد تظاهر كند يا به طور ويژه مراقب رفتارش باشد. او كسي است كه خوبي و درستي را در وجودش نهادينه كرده.