عدهاي روي اصل ازدواج بدبين هستند، يعني گمان ميكنند كه اگر ازدواج كنند، قطعا دچار مشكل ميشوند و حتما ازدواج خوبي نخواهند داشت. چنين فردي به ازدواج بيرغبت است و همواره از ازدواج واهمه دارد. چنين فردي فقط هنگامي كه احساس ميكند مجبور است و چارهاي ديگر ندارد ازدواج ميكند كه در آن شرايط هم نميتواند انتخاب خوبي داشته باشد.
گاهي بدبيني روي اصل ازدواج نيست بلكه روي موردي خاص بدبيني وجود دارد. مثلا شخصي كه ميگويد همه دخترها مشكل دارند يا از اينجور حرفها. ريشه اينگونه مشكلات و افكار اكثرا به اين برميگردد كه خود آن شخص غالبا در فضاهايي بوده كه بيمبالاتي اخلاقي وجود داشته است و همين سبب شده است كه ذهن او به غلط اين مسئله را تعميم ميدهد و نسبت به همه دختران جامعه بدبين باشد.
از طرف ديگر با مواردي روبهرو هستيم كه دخترخانم فريب مردي را خورده يا ضربهاي از مرد خاصي خورده است و اين هم سبب ميشود كه او اين مورد خاص را به ساير مردان تعميم بدهد. درحاليكه آن شخص بين اطرافيان و نزديكان خودش مواردي را ميتواند بيابد كه دچار چنين مشكلاتي نشدهاند و متوجه شود كه اين تعميمي كه داده است، تعميم درستي نيست. گاهي افرادي را ميبينيد كه در تمام برخوردهايشان مدام دنبال يك نقطه ضعف از طرف مقابلشان ميگردند تا نسبت به او بدبين شوند. اين ربطي به ازدواج هم ندارد و كلا اين افراد در روابط بدبين هستند وگزينههاي خيلي خوب در ازدواج را بهخاطر همين عيبيابي و بدبيني از دست ميدهند. اين گروه هم در نهايت خسته ميشوند و در يك شرايط سختي انتخاب ميكنند.
در مرحله انتخاب همسر همانطور كه بدبيني بد است خوشگماني بي منطق هم بد است و راه درست واقعبيني است و بايد تحقيق كافي صورت پذيرد و البته گمان كلي هم به سمت حسن ظن باشد. در مورد اصل ازدواج هم قطعا توصيه به خوشبيني است و در بعد از ازدواج هم اصل با خوش بيني است.