وقتي براي ديدن عكس به آن شبكه اجتماعي سري زدم، ديدم 65نفر آن را لايك كردهاند؛ 65نفري كه حداقل 55نفر آنها من را نميشناختند و اساسا هيچ آشنايياي بين من و آنها وجود نداشته. برايم بسيار جالب است كه چطور ميشود يك عكس يادگاري مورد پسند اين تعداد آدمي كه هيچ شناختي نسبت به من ندارند قرار بگيرد.
بعد از پرسوجو فهميدم اين دوست من هم تقريبا تمام عكسهايي را كه فالورهايش در صفحههايشان منتشر ميكنند، لايك كرده است. حالا ماجرا برايم روشن شده بود؛ لايك درقبال لايك. يك معامله پاياپاي براي بقا و ديدهشدن در شبكههاي اجتماعي؛ چيزي كه حداقل براي من قابل درك نيست! اينكه عكسي در يك صفحه منتشر شود و شما بدون اينكه از آن واقعا خوشتان بيايد آن را لايك كنيد و بعضا براي خوشامد طرف مقابل، احسنتي هم زير عكس بنويسيد؛ معاملهاي كه در آن لايك رد و بدل ميشود. اگر لايك كني، لايك ميشوي. حالا اگر مدتي اين اتفاق به هر دليلي نيفتد، مثلا وقت نكنيد سري به صفحه دوستانتان بزنيد يا واقعا از عكس و متني كه دوستانتان منتشر كردهاند خوشتان نيايد، ديگر مطالب و عكسهاي شما لايك نخواهد شد.
عطش تأييدشدن و ديدهشدن، چيزي است كه در فضاي واقعي و زيست معمول ما انسانها شايد كمتر و البته به حقيقت نزديكتر باشد.
به همين دليل است كه بسياري از افراد زندگي فضاي مجازي را به زندگي واقعي ترجيح ميدهند و به جاي اينكه با دوست، همسريا خانواده خود حرف بزنند و تعامل داشته باشند، دل به تأييدهاي بيحساب و كتاب آدمهاي فضاي مجازي ميدهند، به اميد يك لايك بيشتر.