آفتاب و سايه شهرها با ساختمانها تعيين ميشوند اما هنوز هم معدود درختاني اين طرف و آنطرف، كنار خيابان و درون پاركها هستند كه با جوانهزدن و برگريختن گذر فصل را نشانمان بدهند. اما هر سال كه ميگذرد از تعداد درختهاي قديمي كم ميشود. اگرچه نهالهاي جديد سعي ميكنند جاي آنها را بگيرند ولي نابود شدن تكهاي از فضاي سبز شهري كه در آن زندگي ميكنيم به معني حذف شدن بخشي از آن است كه در طول سالهاي زياد بهوجود آمده است.
ثبات امروزي شهرهاي ما را خيابانها و ساختمانها فراهم ميكنند و هرچقدر كه بيشتر و بهتر و به هم پيوستهتر باشند اطمينان بيشتري پيدا ميكنيم كه دنياي اطرافمان از استحكام و اعتبار برخوردار است اما دنياي افسانهها متفاوت است. در افسانههاي ملل مختلف از درختاني صحبت شده است كه يگانه و تنها در ميانه زمين روييدهاند. اسطورههاي شمالي از درختي ميگويند كه 9 لايه آسمان و زمين را بهترتيب روي هم نگه داشته بود و با اينكه حيوانات مختلفي تنه آن را ميخوردند و به شاخههايش آسيب ميرساندند همچنان استوار ميماند.
4 گوزن جوانههايش را ميجويدند و مارها ريشههايش را اما درخت همچنان برپا بود و آنها را از خود نميراند.ديدن درختان بزرگ و كهنسال كه هميشه پايدار و آسيبناپذير بودند اين تصور را ميسازد كه درختان بخش ثابتي از جهان هستند و نبود آنها آسمان و زمين را به هم ميريزد ولي در شهرها درختها ديگر ستون ثبات نيستند و به راحتي از ميان ميروند. هميشه تصور ميكنيم كه گرماي تابستان و كمبود آب، درختان شهري را خشك ميكند. البته اين مهمترين دليل از ميان رفتن اين پوشش سبز قديمي است اما هر چيزي ميتواند مانند يكي از آن گوزنها ضربهاي به درخت بزند. آلودگي آبهاي سطحي، ساختوساز خزندهاي كه ريشههاي درختان را قطع ميكند و آفتهايي كه با تغيير زيستبوم افزايش پيدا ميكنند آن را ضعيف ميكنند. درخت بنا به طبيعتي كه دارد تا جاي ممكن مقاومت ميكند اما زماني ميرسد كه ديگر توان رويارويي را از دست ميدهد؛ اتفاقي كه براي چنارهاي مشهور تهران افتاده است و تعداد زيادي از آنها تبديل به كندههاي بزرگ در كنار جويهاي خشك شدهاند.
ميگويند خواب از جنس مرگ است و شباهت زيادي به آن دارد براي همين است كه در اديان گوناگون دعاهايي براي پيش از خواب شبانگاهي داريم و در آن از قادر متعال ميخواهيم كه اگر در خواب، جان خود را از دست داديم ما را مشمول رحمت خود قرار دهد و به جهاني نيكو ببرد.
پاييز با نشانه شاعرانه آن يعني برگريزي رنگارنگ شروع ميشود. بيشتر درختان در ابتداي فصل سرد به خواب فرو ميروند و نزديك نيمي از سال را در آن ميگذرانند. هوا سرد و سردتر ميشود. شايد برف هم بيايد و روي شاخهها بنشيند ولي درخت آن را حس نميكند چون در انتظار بهار مانده است اما زماني كه بهار ميرسد همه آنها بيدار نميشوند. بعضي از درختهايي كه الان به خواب رفتنشان را ميبينيم در خواب ميميرند و به سال بعد نميرسند.