امروزه اين تصوير را شايد كمتر در كوچهها ميتوان ديد. قد و اندازه خانهها وقتي در يك كوچه قدم ميزني طوري نوسان دارد و تغيير ميكند كه فكر ميكني در يك ورزشگاه، شاهد موج مكزيكي هستي. تا چشم كار ميكند خانهها را چسبيده به هم و روي يكديگر ميبيني. شايد بد نباشد گوش خود را كمي تيزتر كنيم و صداي صحبتهايي كه بين ساكنان يك مجتمع مسكوني، آپارتمان يا برج، رد و بدل ميشود، بشنويم.
همسايه الف: ديدي! پاك آبروم جلوي رئيس شركت رفت. اين همسايه طبقه پايين با يك لباس نامناسب جلوي در اومده بود و كلي خجالت كشيدم.
همسايه ب: ديگه خسته شدهم! باز چهكسي پلاستيك زبالهش رو بدون سطل جابهجا كرده؟ راهپلهها پر شده از شيرابههاي زباله!
همسايه ج: آخه توي آپارتمان جاي نگهداشتن مرغ و خروسه؟ سرم رفت!
همسايه د: ساعت 3صبحه! اصلا ملاحظه رفتوآمد و سروصدا رو نميكنن!
و كلي صحبتهاي ديگر كه به همين تعداد اكتفا ميكنيم. چرا هنوز برخي هر كاري كه ميخواهند انجام ميدهند و وقتي اعتراض ميكني، ميگويند: «چهار ديواري، اختياري». اما اينطور كه سنگ روي سنگ بند نميشود. مگر اميرالمؤمنين، حضرت علي عليهالسلام در وصيت به فرزند بزرگوارشان امام حسن مجتبي عليهالسلام نفرمودند كه آنقدر پيامبر رحمت به همسايگان سفارش ميكردند كه ما پنداشتيم همسايه از همسايه ارث ميبرد.
اين را بدانيم كه فقط خانهاي كه داراي ديوار مشترك با ماست، همسايه ما محسوب نميشود بلكه در روايات نقل شده كه تا 40خانه از چهار طرف خانه خود، همسايه شما محسوب ميشوند. شايد تصويرسازي از لحظهاي كه همسايگان يك محله و بهخصوص يك آپارتمان حقوق يكديگر را رعايت ميكنند، با رضايت و آرامش در كنار يكديگر زندگي ميكنند و از همه مهمتر از احوالات يكديگر آگاهند و در مشكلات كنار يكديگرند، به اندازه كافي شيرين باشد كه تكاني به ما بدهد. ميشود از همين لحظه و نه از شنبهاي كه قرار است بيايد تحول را شروع كرد!