تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۴ - ۰۷:۳۸

همشهری دو - سید احسان عمادی: فکر می‌کنم از برنارد شاو باشد که گفته: «اگر می‌خواهید میزان اخلاقی بودن کسی را بسنجید، اول سزارِ رومش کنید.»

 كه يعني خيلي از رفتارهاي به ظاهر اخلاقي ما را، نمي‌توان به پاي اخلاقي بودن‌مان نوشت؛ درواقع ترس از هزينه‌هاي قانوني و حقوقي‌ يا نگراني از تغيير قضاوت اطرافيان و به تبعش محروم‌شدن از برخي مزاياي ارتباط‌هاي اجتماعي است كه ما را به انجام آن عمل اخلاقي سوق مي‌دهد، نه علاقه‌ و ايمان و احترام قلبي ما به‌خود اخلاق.

گزاره غريب، ترسناك، بي‌رحمانه و حتي سنگيني است؛ چون قبولش يعني پذيرفتن اينكه هيچ‌كدام‌مان به آن «خوبي»اي كه فكر مي‌كنيم نيستيم. اما اگر بدون تعارف و پيشداوري با اين حرف مواجه شويم، مي‌بينيم دست‌كم خيلي هم بي‌راه نيست؛ اگر قدرت و مهارت و جسارتش را داشتيم و از عاقبتش نمي‌ترسيديم، از انجام خيلي كارهاي غيراخلاقي ابايي نداشتيم. مثل آن جوك معروفي كه مي‌گفت افسري، راننده‌اي را حين ورود به خياباني ورود ممنوع ديد و نگهش داشت و پرسيد: «مگه تابلو رو نديدي؟» و جواب شنيد: «تابلو رو ديدم، شما رو نديدم!» دروغ گفتن، خيانت‌كردن، دزدي كردن و... هر كدام براي خود، تبعاتي قانوني يا عرفي- اجتماعي دارند كه بدون آنكه نيازي باشد پاي اخلاق را وسط بكشيم، ما را از انجام‌شان بازمي‌دارند، و ما فقط خيلي وقت‌ها روي ترس و ضعف‌مان، نقاب اخلاق مي‌كشيم تا هم نقطه‌اي تاريك را پنهان كنيم، هم نكته‌اي روشن به‌خودمان بيفزاييم. هيچ‌وقت كسي پاكدستي يك صندوقدار بانك را به‌حساب اخلاقي بودنش نمي‌گذارد (طبعا اشاره به اين شغل، فقط من‌باب مثال است)، چون همه مي‌دانند (لااقل اينطور فكر مي‌كنند) كه اگر در پايان ماه، يك هزاري از حساب‌ها كم بيايد، بايد خودش آن را پرداخت كند. اما قضيه، براي كسي كه در خيابان كيف پر از پولي پيدا كرده و آن را به صاحبش پس مي‌دهد، زمين تا آسمان تفاوت دارد.

سزارِ روم شدن اما خلاص شدن از همه اين دردسرهاست. ديگر تمام كشور ملك طلق ماست و آحاد مردم، غلامانِ دست به سينه‌اي كه جرأت سرپيچي از هيچ فرماني را ندارند. حتي اگر قضاوت شخصي‌شان هم درباره ما تغييري كند، مهم نيست؛ مهم اين است كه كسي دلش را ندارد ذره‌اي از اين حرف‌ها را به رويمان بياورد. هر چيز و هر كس را كه بخواهيم، در اختيار داريم. تازه آن موقع است كه رفتار اخلاقي‌مان معنا پيدا مي‌كند، مي‌توانيم صرفا با معيار اخلاق، بين 2 گزينه موجود انتخاب كنيم و اگر عمل اخلاقي را برگزيديم، پزش را بدهيم.

حالا انگار شبكه‌هاي اجتماعي ما را سزار روم دنياي مجازي كرده‌اند. با يك هويت جعلي و عكس تزئيني، وسط كارزار حاضر مي‌شويم و تا هركجا كه راه دارد، اسب مي‌تازيم. اين حجم گاه باورنكردني بي‌اخلاقي‌ها در شبكه‌هاي اجتماعي يا اين دوز عجيب و غريب از ارتباط‌هاي نامتعارف و خارج از چارچوب‌هاي پذيرفته شده، بي‌ربط به اين ماجرا نيست. حالا ديگر از عاقبت عمل‌مان نمي‌ترسيم و با خيال راحت، هر چه دوست داريم مي‌گوييم و هرچه دل‌مان مي‌خواهد مي‌كنيم. چهره هر كس را به هر شكلي كه مي‌پسنديم، خط‌خطي مي‌كنيم و هر حرف و نسبتي را بي‌رحمانه و بي‌ملاحظه به او مي‌چسبانيم. گاه به‌خاطر يك دعواي شخصي، از افشاي حرف‌ها و درددل‌ها يا عكس‌ها و فيلم‌هاي خصوصي هم ابايي نداريم. كار به جايي رسيده كه شايد حتي باور نكنيم اين آدمي كه در دنياي واقعي مي‌بينيم، همان شخصيت فضاي مجازي است و بترسيم از اينكه كجا و بين چه كساني داريم نفس مي‌كشيم (البته اگر خودمان يكي از همان‌ها نباشيم). اين وسط آيا مي‌توان خود شبكه‌هاي اجتماعي را در فضاي به‌وجود آمده مقصر دانست؟ بعيد مي‌دانم. آنها فقط «روم»ي را پيش روي ما گذاشته‌اند، «سزار» هنوز خودِ ماييم.