اين جنايت تابستان سال88 رخ داد. آن روز مأموران گشت پليس در جاده اسلامشهر متوجه دودي شدند كه از داخل چاهي بههوا برخاسته بود. آنها وقتي به نزديكي چاه رسيدند، جسد مردي جوان را ديدند كه داخل چاه افتاده بود و عاملان جنايت با آتشزدن 2حلقه لاستيك روي آن، قصد داشتند آن را بسوزانند. با كشف اين جسد تحقيقات براي حل اين معماي جنايي شروع شد.
همچنان كه كارآگاهان سرگرم تحقيق بودند خبر رسيد كه خودروي پرايدي در همان حوالي درحاليكه در آتش سوخته، كشف شده است. مأموران از روي شماره پلاك خودرو توانستند صاحب آن را شناسايي كنند و در بررسيها مشخص شد كه صاحب خودرو همان مردي است كه جسدش در چاه پيدا شده بود.
- ردپاي يك زن
كارآگاهان در جريان تحقيقات تخصصي به زن جواني به نام مهديه رسيدند. از سويي پسر مقتول در تحقيقات به كارآگاهان گفت كه آخرين بار كه با پدرش بوده زني با تلفن همراه او تماس گرفته و پدرش را به محلي دعوت كرده است.پازل اين جنايت در حال تكميلشدن بود و چند روز بعد از جنايت مهديه دستگير شد. همزمان پزشكيقانوني اعلام كرد كه مقتول بر اثر ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده است. هرچند مهديه سعي داشت خود را بيگناه جلوه دهد اما در نهايت راز جنايت را فاش كرد و گفت كه با همدستي شوهرش دست به اين قتل زده است.
زن جوان ادامه داد: مدتي قبل با شوهرم دچار اختلاف شدم تا جايي كه تصميم به جدايي گرفتم اما او طلاقم نميداد. از سويي 2فرزند كوچك داشتم كه ميخواستم حضانت آنها را هم بگيرم تا اينكه يكي از بستگانم، سجاد (مقتول) را به من معرفي كرد. او گفت كه سجاد با نفوذي كه دارد ميتواند به من كمك كند تا طلاق و حضانت فرزندانم را بگيرم. من هم با سجاد تماس گرفتم اما او به بهانه صحبت مرا به خانهاش برد.
در آنجا از من فيلم سياه تهيه كرد و گفت چنانچه به ارتباطم با او ادامه ندهم فيلم را پخش ميكند.وي ادامه داد: مدتي گذشت تا اينكه چند روز قبل از قتل، سجاد برايم پيامكي فرستاد و شوهرم متوجه رابطه پنهاني ما شد. آن روز مجبور شدم ماجراي آشناييام با مقتول را براي شوهرم تعريف كنم. او مجبورم كرد كه سجاد را به خانهام بكشانم تا انتقام بگيرد. وقتي سجاد وارد خانهام شد، شوهرم پشت پرده پنهان شده بود.
او غافلگيرانه به سجاد حمله و او را تهديد كرد كه سكوت كند. پس از آن با چاقو چند ضربه به او زد و از من هم خواست تا با چاقو به وي ضربه بزنم. وقتي مطمئن شديم كه جان باخته است، دست و پايش را بستيم و جسدش را داخل پتو پيچيديم و آن را داخل صندوق عقب خودروي پرايد خودش گذاشتيم. بعد هردو راهي بيابان شديم. شوهرم جسد سجاد را به داخل چاه كم عمقي انداخت و آن را آتش زد. پس از آن ماشين را هم به محل ديگري برد و به آتش كشيد و بعد فرار كرديم.
- رضايت، پيش از اجراي حكم
با اعتراف اين زن، شوهر وي نيز دستگير شد. هردو پس از مدتي به اتهام مشاركت در قتل در شعبه71 دادگاه كيفري محاكمه شدند. اولياي دم اما در دادگاه زن جوان را بخشيدند ولي براي شوهر وي درخواست قصاص كردند. به اين ترتيب زن جوان از لحاظ جنبه عمومي جرم به 3سال زندان و به جرم مشاركت در آتش زدن جسد به 2سال زندان محكوم شد.
شوهر وي نيز به قصاص نفس و 2سال زندان به اتهام آتشزدن جسد محكوم شد كه حكم به تأييد قضات ديوان عالي كشور رسيد. مرد قاتل فاصله چنداني با مجازات قصاص نداشت تا اينكه فرزندان مقتول به دادسرا رفتند و در دومين اقدام انساندوستانه، بهخاطر فرزندان خردسال عاملان جنايت، مرد قاتل را هم بخشيدند. با گذشت خانواده قرباني، مرد جوان از مجازات مرگ گريخت اما قرار است بهزودي از لحاظ جنبه عمومي جرم محاكمه شود.