تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۴ - ۰۷:۲۸

همشهری دو - مریم کمالی‌نژاد: یونس، زرنگ‌ترین بچه کلاس است؛ مودب و فهمیده، اما اهل بازی و شلوغ‌کاری. مادرش نمی‌داند چرا یونس تا این حد نسبت به تکالیف مدرسه‌ بی‌اهمیت است.

 او نگران است كه نكند اين بي‌تفاوتي ناشي از عدم‌علاقه او به درس باشد. يونس زير بار «مشق نوشتن» نمي‌رود. حين نوشتن 4خط ديكته، چندين بار از جايش بلند شده و به بهانه گرسنگي، تشنگي، رفتن به دستشويي و... فرار مي‌كند. وقتي هم كه حاضر به نوشتن مي‌شود، درست نيم ساعت قبل از رفتن به مدرسه است؛ سريع و بي‌دقت، با جا انداختن كلمات و بزرگ نوشتن‌ براي پر كردن صفحات. اين مسئله بسياري از والدين است كه با انجام تكاليف مدرسه فرزندانشان دچار مشكل‌اند و كودك هر كاري حاضر است انجام دهد به جز خواندن، نوشتن و تمرين كردن. چرا برخي از دانش‌آموزان به راحتي تكاليفشان را انجام مي‌دهند و بعضي ديگر تا اين حد شانه خالي مي‌كنند؟ چاره چيست؟ با دانش‌آموزاني كه تكليف مدرسه‌شان را انجام نمي‌دهند چه بايد كرد؟

  • آرام باشيد

اينكه بچه‌ها در سنين پايين علاقه چنداني به مشق نوشتن و انجام تكاليف ندارند، تا حدودي طبيعي است. او تا چند سال يا چند‌ماه قبل، همين زمان را صرف بازي و دويدن و تفريحات جذاب ديگر مي‌كرده است. پس گمان نكنيد كه بچه‌اي كه از زير مشق نوشتن به هر دليلي شانه خالي مي‌كند، يا آن را با بي‌رغبتي انجام مي‌دهد، حتما دانش‌آموز تنبلي است يا آينده‌اي تباه شده انتظارش را مي‌كشد كه در آن قرار است سواد خواندن و نوشتن را هم نداشته باشد. اگر آرام نباشيد و ندانيد كه اين مسئله در بين بيشتر دانش‌آموزان وجود دارد، نگران و عصبي مي‌شويد و ممكن است دست به روش‌هايي بزنيد كه واقعا كودكتان را از درس و مدرسه متنفر كند. گفتن جملاتي مانند «تو آخرش هم هيچي نمي‌شي»،«با اين وضع درس خوندن آينده‌ات خرابه» و جملاتي از اين دست، صحيح نيستند و كودك هماني مي‌شود كه شما در قالب چنين جملاتي به او مي‌گوييد.

  • علل مختلف را چك كنيد

دلايل متفاوتي ممكن است سبب بروز چنين مسئله‌اي شود. در قدم اول سعي كنيد با آرامش و بدون عصباني و مضطرب شدن دلايل مختلف را بررسي كنيد. براي اين مرحله نياز به مشاهده دقيق رفتار و حالات كودك داريد؛ به دلايل طفره رفتن و زمان‌هايي كه بي‌علاقگي‌اش بيشتر ظهور مي‌كند، توجه كنيد و عواملي را كه در ادامه عنوان مي‌شود يكي‌يكي بررسي كنيد و ببينيد كدام‌يك در مورد كودك شما صادق است.

گفت‌وگو كردن هم مهم است. خيلي مهربان، با عطوفت و در شرايطي كاملا آرام از او بپرسيد كه چرا دوست ندارد اين تكليف را انجام دهد. قضاوت، تهديد و مجازات نكنيد، اول دليل را بشنويد تا راه‌حل را پيدا كنيد.

  • بي‌انگيزگي

اولين و شايع‌ترين دليل كودكان براي انجام ندادن تكاليفشان، بي‌انگيزگي است. شايد در مدرسه آنقدرها كه بايد مشق شب جدي گرفته نمي‌شود؛ يعني هنگامي كه دانش‌آموز بدون انجام تكليفش به مدرسه مي‌رود هم فرق چنداني با وقتي كه تكاليفش را انجام داده، ندارد. لازم است در اين صورت با معلم او صحبت كنيد و ببينيد معلم چه رفتاري با دانش‌آموزي كه مشقش را ننوشته دارد. برخي كودكان هم هستند كه وقتي از آنها مي‌خواهيد تكاليفشان را بنويسند مدام به شما مي‌گويند: «من كه اينا رو بلدم. براي چي بايد دوباره بنويسم؟»

* در مورد اين دانش‌آموزان، يا سطح تكليف و كلا دروس مدرسه براي آنها پايين است يا كودك متوجه اهميت تمرين، در خواندن و نوشتن و حل مسائل نشده است. يك مثال برايش بياوريد؛ «يادت مي‌آيد وقتي تازه «ظ» را ياد گرفته بودي به سادگي مي‌توانستي آن را بنويسي، اما الان يادت رفته، اگر تمرين كرده بودي اين اتفاق نمي‌افتاد و هميشه در خاطرت مي‌ماند.» از معلم بخواهيد كه مباحث جديدتري نسبت به كلاس را براي كودكتان درنظر بگيرد يا خودتان اين كار را بكنيد. اگر قرار است 3روز در هفته تنها از روي يك درس ديكته نوشته شود معلوم است كه كودك گمان مي‌كند اين كار بيهوده است و چرا بايد درسي را كه به ديكته‌اش مسلط است و كلماتش همان قبلي‌ها هستند دوباره بنويسد. از حكايت‌ها، داستان‌ها و كلمات ديگر استفاده كنيد، دوستي را مي‌شناسم كه ديكته كودكش را از حكايت‌هاي سعدي انتخاب مي‌كرد. همچنين براي كودك توضيح دهيد كه انجام تكاليف خانه درحالي‌كه معلم حضور ندارد و خودش بايد آنها را انجام دهد، باعث مي‌شود كه تسلط بيشتري داشته باشد و نشان دهد كه او واقعا درس را ياد گرفته يا نه.

  • بي‌نظمي

كودك بي‌نظم كه زمان‌بندي و برنامه‌ريزي را بلد نيست و فرانگرفته و هر روز برنامه‌اش به سبكي پيش مي‌رود و والدينش بي‌توجه به او، برنامه مهماني و خريد و... مي‌گذارند، كودكي كه براي نوشتن، هر كدام از وسايلش را بايد از جايي پيدا كند يا هر روز در مكاني مجبور به انجام تكاليفش است؛ يك روز خانه خاله، يك روز محل كار مادر، يك روز در خانه و... تكاليفش هميشه دچار خلل است، حتي اگر به انجام آنها علاقه‌مند هم باشد.

* بي‌نظمي برنامه كودك، بخشي به‌خود او و بخش قابل‌توجهي به والدينش مربوط است. زماني كه كودكي مدرسه‌اي داريد ديگر نمي‌توانيد بي‌توجه به او و مثل سابق برنامه‌هايتان را پيش ببريد. حواستان باشد كه نظم در زندگي شما، كودك را هم متمايل به نظم و انضباط و مقيد به آن مي‌كند.

  • نمي‌توانم

يكي از دلايل عمده طفره رفتن از انجام تكاليف مدرسه، حجم آنهاست. كودك يك نگاه به دفترچه يادداشتش مي‌اندازد و حساب مي‌كند كه اگر بخواهد هر آنچه معلم گفته است را بنويسد تا شب گرفتار است؛3صفحه ديكته، 4صفحه رياضي، انجام آزمايش علوم و...؛ مخصوصا براي كودكان كم‌سن و سال‌تر كه تازه نوشتن را آموخته‌اند و كندتر مي‌نويسند. بنابراين كودك احساس ناتواني مي‌كند و خيلي صريح به شما مي‌گويد: «نمي‌توانم» يا اينكه او به خوبي دروس را فرانگرفته و بلد نيست، بنابراين از زير نوشتن و تمرين دوباره آنها در مي‌رود و مي‌گويد: «نمي‌توانم».

* اگر تكاليفش زياد است بايد با معلم صحبت كنيد تا تكليف كمتري به‌عهده دانش‌آموزان بگذارد و خودتان هم زمان‌بندي مناسبي انجام دهيد كه كودك خسته نشود. انجام دادن تمام تكاليف در يك نشست و پشت سر هم، كودك را دلزده و بي‌علاقه مي‌كند.

* زماني كه كودك را به نوشتن و انجام تكاليفش تشويق مي‌كنيد، زمان مناسبي باشد. درست زماني كه بچه از مدرسه آمده و خسته و كوفته و گرسنه است، زمان مناسبي براي كار خواستن از او نيست. بعد از خوردن ناهار، زمان مناسبي نيست، قبل از خواب شبانه و تا ديروقت بيدار ماندن هم براي انجام تكاليف زمان مناسبي نيست. بعد از ظهرها، يا صبح بعد از بيدار شدن و 2ساعت قبل از رفتن به مدرسه، زمان مناسبي براي نوشتن تكاليف است. زمان‌هاي ديگري هم هستند كه با توجه به شرايط زندگي و تفريحات و حال و هواي كودك تغيير مي‌كند.

  • انتقام مي‌گيريم

خانه‌اي پر از تشنج داريد؟ دعوا و سروصدا پاي ثابت خانه‌تان است؟ نخستين و هميشگي‌ترين راهكارتان تنبيه است؟ هرچه بيشتر تنبيه مي‌كنيد كمتر نتيجه مي‌بينيد؟ كودكتان عملا با شما لجبازي مي‌كند؟ اگر چنين شرايطي داريد بدانيد كه او دارد از شما انتقام مي‌گيرد؛ با طفره رفتن از چيزي كه مي‌داند براي شما مهم است، به‌دنبال آزردن شماست. او به روش خودش انتقام مي‌گيرد و اين غم انگيز است. اين كودك اعتراضش را اين چنين بيان مي‌كند.

* تغيير شرايط زندگي و مهرباني كردن با كودك اگر چه سخت است اما نخستين راهكار است. سعي كنيد در مقابل چشمان كودكتان دعوا نكنيد و محيط خانه را در زمان‌هاي حضور كودك آرام نگه‌داريد. اگر شرايط غيرقابل كنترل است بهتر است كودك را نزد مشاور ببريد. با او مهربان و منطقي صحبت كنيد.

  • چند نكته ضروري

1- اجبارمعمولا جواب قابل‌قبولي در پي ندارد. با اجبار و خشونت و اضطراب كودك را مجبور به نوشتن نكنيد.
2- تكرار نكنيد؛ اگر كودك شما عادت كند كه هر روز شما بايد 20بار بگوييد «مشقتو بنويس» و دست آخر هم يك جيغ بكشيد تا او به‌خودش بيايد، اين عادت در او نهادينه شده و تا آخر به همين منوال ادامه مي‌دهد.
3- تشويق كنيد. از تشويق كننده‌ها استفاده كنيد؛ چيزهايي كه دوست دارد، حتي ساده‌ترين‌ها را به‌عنوان تشويق پس از انجام تكاليف به او ببخشيد.
4- كودك بايد موفقيت را تجربه كند. اگر چندين بار تلاش كند و هر بار با شكست روبه‌رو شود دلسرد شده و دست از تلاش مي‌كشد. شما بايد احساس موفقيت را در او بيدار كنيد. حتي اگر او يك قدم هم پيشرفت كرده به او تجربه موفقيت را هديه دهيد.

 

  • كارشناس: دكتر ايراندخت فياض استاد دانشگاه و مشاور خانواده

براي از بين بردن ترس از مهدكودك پسر بچه 3 و نيم ساله چه بايد كرد. اوايل سال‌جاري حدود يك‌ماه تجربه‌اي ناموفق در زمينه مهد بردن پسرم داشتم و موفق نشدم او را از خودم جدا كنم. لطفا مرا راهنمايي كنيد.

در مرحله اول به اين مادر عزيز توصيه مي‌كنم كه صبور باشد چراكه براي يك كودك 3 و نيم ساله عادت كردن به شرايط جديد و جداشدن از مادر خيلي سخت و زمان‌بر است و ممكن است چندماه زمان نياز داشته باشيد تا كودك شما بتواند خود را به شرايط جديد عادت بدهد. اما در همه مراحل مراقب باشيد كه او احساس تنهايي نكند و او را هرگز به زور به مهدكودك نسپاريد. ولي به‌طور قطع او قابل تغيير است ولي چون در سن رشد است جدايي از مادر برايش ناراحت‌كننده است و اضطراب به همراه دارد. مراقب باشيد كه اصلا نبايد در اين شرايط فرزند خود را به‌خاطر ترس و اضطرابش مسخره كنيد بلكه با او همراه باشيد تا يك راه‌حل خوب پيدا كنيد. اگر شرايطتان به‌گونه‌اي است كه مجبور نيستيد او را به مهد بسپاريد، فعلا از انجام اين كار صرف‌نظر كنيد اما اگر مجبوريد و چاره‌اي نداريد بهتر است آرام‌آرام او را با محيط آشنا كنيد و به او اجازه بدهيد محيط را بشناسد و ترس او از بين برود؛ مثلا روز اول فقط يك ساعت او را به مهد بدهيد. در روزهاي بعد هربار، چند دقيقه به زمان مهد بودن او اضافه كنيد.

اگر به او قول داده‌ايد كه زود به مهد برمي‌گرديد تا او را از آنجا ببريد حتما به قول‌تان عمل كنيد. شرايطي را فراهم كنيد كه فرزند شما در مهدكودك دوستاني پيدا كند؛ مثلا مي‌توانيد با مادر يكي از بچه‌ها صحبت كنيد تا به واسطه صحبت شما با آن مادر، پسرتان هم با آن كودك احساس صميميت كند و تمايل بيشتري براي رفتن به مهدكودك داشته باشد. شما بايد سعي كنيد در بعضي روزها چند ساعت كودك خود را تنها بگذاريد؛ مثلا او را ساعتي به منزل مادر‌تان يا مادر همسرتان ببريد تا او براي مدتي تنها و دور از شما باشد. زماني كه در خانه هستيد نيز اجازه دهيد تا او تنها و در اتاقي ديگر مشغول بازي باشد و از دور او را كنترل كنيد.

وقتي او را به مهدكودك مي‌گذاريد هنگام خداحافظي حتما او را در آغوش بگيريد و در اين لحظه آرامش داشته باشيد و حتي موقعي كه مي‌خواهيد او را به منزل ببريد نيز با آرامش با او برخورد كنيد به‌گونه‌اي كه در او اعتماد ايجاد شود. با اين كار احساس امنيت كودكتان بالا مي‌رود و اضطرابش كاهش پيدا مي‌كند. ممكن است اين اضطراب به‌خاطر رفتار خودتان در كودكتان ايجاد شود و ممكن است شما نيز به‌شدت به كودكتان وابسته باشيد و از او بي‌اندازه حمايت كنيد. اگر اين رفتار را داريد حتما به فكر اصلاح رفتار خود باشيد.

وقتي يك كودك وابسته باشد طبيعي است كه نتواند جدايي مادر را تحمل كند.بايد عدم‌وابستگي فرزندتان به‌شما را در او تقويت كنيد. براي اين كار بهتر است زماني كه در خانه هستيد كاملا با آرامش نيازهاي كودكتان را با كمي تاخير جواب دهيد؛ مثلا اگر شما در اتاق ديگري هستيد و او با اضطراب شما را صدا مي‌كنيد صبر كنيد تا خودش شما را پيدا كند و عكس‌العملي نشان ندهيد. وقتي در فضاي خانه كودك بتواند جدايي از شما را به آساني تحمل كند آن زمان بهترين موقعي است كه مي‌توانيد او را به مهد بسپاريد.