امسال نيز مؤلفان محترم 2درس آزاد را براي كتاب فارسي نهم طراحي و ارائه كردند و احتمالا قرار است اين رويه در كتابهاي دوره دوم متوسطه هم ادامه يابد.و اما ساختار درس آزاد چگونه است؟ چند صفحه سفيد در اين كتابها جاخوش كردهاند كه بايد زحمت نوشتن آن را دانشآموزان، معلمان و احتمالا گروههاي آموزشي در سراسر كشور عهدهدار شوند!
دقيقتر كه ميشويم درمييابيم كه اين درسهاي آزاد هميشه در فصل ادبيات بومي جاخوش كردهاند؛ يعني مؤلفان محترم نوشتن درسهايي بهنام ادبيات بومي هر منطقه را به ساكنان آن منطقه سپردهاند. نه اينكه خداي ناكرده گمان كنيم مؤلفان محترم خواستهاند از زير بار نوشتن ادبيات بومي شانه خالي كنند؛ بلكه خواستهاند كار را به كاردان بسپارند. به ظاهر هم اين كار بسيار منطقي و حسابشده بهنظر ميآيد.
نكته و سؤال: آيا هر دانشآموز بايد يك درس آزاد بنويسد؟ يا هر گروه كلاسي بايد يك درس ارائه دهد؟ يا هركلاس بايد يك درس تهيه كند؟ يا نه اصلا هر منطقه بايد يك درس آماده كند و در اختيار دانشآموزان همان منطقه قرار دهد؟ هر طور هم كه حساب كنيم، در عمل بايد سالانه به ازاي هر درس آزاد صدها متن يا بهتر بگويم «متن درسي» درباره نقاط مختلف كشور توليد شود و به تبع آن بهتر است مركزي تاسيس شود تا اين متنها جمعآوري شوند و صدالبته كه اين متنها ميتوانند مواداوليهاي براي شناسايي ايران و فرهنگهاي متنوع مناطق آن باشد!
در عمل اما چه اتفاقي ميافتد؟ آيا دانشآموزان «درس آزاد» مينويسند؟ معلمان نيز آن را تدريس ميكنند؟ اين درسها در ارزشيابي هم تأثير دارند؟! اگر چنين است ما اين سالها چقدر نويسنده كتاب درسي تربيت كردهايم و از آنها كمك نميگيريم؟!
نميخواهم با حدس و گمان قضاوت كنم ولي خواهش ميكنم اگر در اين سالها متن يا متنهايي در اينباره نوشته شده، در اختيار عموم بگذارند تا همگان از آنها بهرهمند شوند!در غيراين صورت، چرا بايد هرسال هفت - هشت صفحه سفيد در كتابهاي فارسي گنجانده شوند؟!
- شاعر، نويسنده و پژوهشگر ادبيات