سلطه بلامنازع اتومبیل بر شهرها، وضعیت شهرها را تاجایی پیشبرده است که بخش اعظمی از برنامهها و طرحهای شهری متاثر از این موضوع بوده و ترجیحات انسانی و اجتماعی را به کناری نهاده است. چنین امری در کنار عدم توسعه نظام حمل و نقل عمومی محور سبب شده است حتی افرادی که از تبعات منفی ناشی از تردد بالای اتومبیلهای شخصی در شهر رنج میبرند،
خود به ترویج این الگو پرداخته و خرید اتومبیل را نمادی از رفاه اجتماعی بدانند. لازم به ذکر است توسعه شریانهای عبور و مرور در شهر نظیر بزرگراهها و سامانبخشی به نظام حمل و نقل شهری امری مطلوب در مدیریت شهری بهحساب میآید. اما جانمایی نامناسب این معابر، ایجاد گسست فضایی در محلات و از بین بردن هویت جمعی شکل گرفته در کانونهای اجتماعی شهر، نهتنها به تخریب چهره و آسایش روانی مورد نیاز میپردازد بلکه تعاملات اجتماعی را خدشهدار كرده و محلهمداری ارزشمند و هویتمند زندگی ایرانی- اسلامی را ازبین میبرد.
بهعلاوه جایگیری کاربریهایی با مقیاس عملکردی فرامحلهای و بعضاً فرا شهری در دل محلات از دیگر اقداماتی است که محرمیت فضایی را در محلات تهدید كرده و به واسطه آن امکان نظارت اجتماعی را در محلات از بین میبرد.توجه به تجربیات موفق برخی کشورها قادر است در بسیاری موارد راهگشای امر باشد. اصولاً، رویکرد غلط تجربه صحیح و خطا در کشور امری است که لازم است از نظام مدیریتی حذف شود! پروژه نواب به عنوان ملموسترین مثال چنین امری به تکرار رویکردی پرداخت که سالها پیش در کشوری نظیر فرانسه ناکارآمدی خود را ثابت کرده و تبعاتش نمایان شده بود.
تکرار اقدامات سایر کشورها، فاقد کارشناسی امر و بومی سازی آن نه تنها از مشکلات امروزی شهرهای ما نمیکاهد بلکه همچون باری بر دوش نظام مدیریت شهری تدبیر اندیشی را دشوارتر نیز میكند. هماکنون نیز در جای جای شهر شاهد تکرار سیاستهای شهرسازانهای هستیم که فاقد صلاحیت بودنشان روشن شده است. عدم فهم صحیح شهر ایرانی-اسلامی امروز فقط در بحث و جدل بر سر نماهای ساختمانهای در حال ساخت به چشم میخورد درحالیکه مجتمعهای عظیم تجاری روز به روز در حال ساخت بوده و روح و آرامش شهر را مشوش ميكنند. تشدید روند تبدیل زمین های شهری به بزرگترین سرمایه اقتصادی شهروندان امروزه بیش از همیشه اثرات مخرب خود را در این جریان نمایان کرده است.
- عضو شوراي شهر تهران