تابلو، تصويري از چند سرباز آمريكايي را به نمايش گذاشته كه روي تلي از جنازه در حال نصب پرچم كشورشان هستند؛ تصويري كه بهخاطر نمايش جنازههاي خونين كه در كنار هم روي زمين افتادهاند، حس و حال خوشي ندارد اما طراح و كارگردان آن، پرده از فاجعه بزرگي برداشته است؛ فجايعي كه اين روزها آنتن شبكههاي تلويزيوني و سايتهاي خبري زيادي را بهخود اختصاص داده و اين سؤال را در ذهن ايجاد ميكند كه چرا هنوز ميگوييم مرگ بر آمريكا؟ سؤالي كه سيداحسان باقري بدون بيان هيچ كلامي در قاب يك تصوير صحنهپردازي شده، پاسخ آن را داده است.
- تابلوي هزار متري
مدتها بود كه تصوير معروف «برافراشتن پرچم در ايووجيماي ژاپن» كه در تاريخ 23فوريه 1945توسط جو روزنتال گرفته شده، روي صفحه رايانهاش قرار گرفته بود. هميشه دنبال فرصتي ميگشت تا از اين تصوير كه تبديل به نماد قدرت آمريكا شده، استفاده كند؛ عكسي كه در آن 5 سرباز و يك پزشك جنگي شاغل در نيروي دريايي ايالات متحده آمريكا را نشان ميدهد كه در جنگ جهاني دوم و در نبرد ايووجيما در حال نصب و برافراشتن پرچم آمريكا برفراز تپه سوريباچي هستند.
«اين تصوير به قدري شهرت پيدا كرد كه از آن روي اسكناس، سكه و... كشورشان هم استفاده كردهاند»؛ اين حرفها را سيداحسان باقري به زبان ميآورد؛ عكاس و كارگردان تصوير به نمايش درآمده در ميدان وليعصر؛ تصويري كه اين روزها بهخاطر ماهيت ضدآمريكايياش در فضاي رسانهاي داخلي و حتي خارجي سر و صدا به پا كرده و باقري اسم اثر خود را با عنوان «داستان يك پرچم» روي تابلوي هزارمتري اين ميدان اكران كرده است؛ «هميشه دنبال فرصتي بودم تا نشان بدهم كه اين پرچم روي چه چيزي استوار است و بالاخره ايده اينكار به ذهنم رسيد».
باقري سعي داشت در تصوير صحنهپردازي شده خود نشان بدهد كه اين افتخارات آمريكا بر چه اساسي بنا شده و سرآخر داستان يك پرچم را رونمايي كرد؛ «نزديك 2ماه توليد اين كار طول كشيد. اما خريد وسايل، دكورسازي و... در 2 روز انجام شد و حدود 70نفر درگير كار شدند؛ از طراح، گريمور و نورپرداز گرفته تا بازيگران روي صحنه». احسان سعي كرد در اينكار بهترينها را دور هم جمع كند. افراد حاضر در عكس «داستان يك پرچم» از اقوام و مليتهاي مختلفي هستند كه در جريان جنايات آمريكا يا زيردستانش كشته شدهاند. ايلان كودك سوري، جمال و محمدالدوره پدر و پسر فلسطيني، مرد و زن افغان و عراقي، سرباز ويتنامي، مرد و كودك قرباني بمب شيميايي حلبچه و حاجياني كه در حادثه منا جان خود را از دست دادند تنها بخشي از افرادي هستند كه در جريان جنايات رژيم آمريكايي، خونشان بيگناه بر زمين ريخته شد. بازيگران اين عكس با گريمي متفاوت و در نقش اين افراد بيگناه همانند يك فيلم روي صحنه رفتند و در قسمتهاي مورد نظر تصوير جاگذاري شدند. «همين عكس نشان ميدهد كه پرچم سربازان آمريكايي بر چه چيزي استوار شده؛ تلي از جنازه».
- اكران همزمان با 13آبان
احسان باقري معتقد است كه اين عكس كه طي 2 روز عكسبرداري شده به اندازه يك تله فيلم خرج دربر داشته. عكاسي صحنه يكي از شاخههاي مهم عكاسي در دنيا بهحساب ميآيد كه در ايران بهخاطر هزينه زيادي كه به همراه دارد، كمتر مورد توجه عكاسان است. شايد يكي از نكات جالب اين تصوير عدمحضور جنازه ايراني در آن است. باقري ميگويد: «من از شهداي ايراني زيرپاي نظاميان آمريكايي استفاده نكردم تا ارزش شهداي ايراني حفظ شود اما بهجاي آن تصميم گرفتم از نمادهاي ايراني استفاده كنم. مثل روزنامهاي درباره شهداي هستهاي ايران، پاي مصنوعي يك جانباز، كشتهشدگان هواپيماي ايرباس و...». همه بازيگران اين عكس براساس جنايات مستند، گريم شده بودند و حوزه هنري انقلاب اسلامي هزينههاي اين عكس صحنهپردازي شده را بر عهده داشت؛ «قبل از شروع كار به بازيگران توضيح داديم كه بايد نقش جسد و جنازه را برعهده بگيرند و نسبت به نقشي كه هر كدام داشتند شرايط را توضيح داديم كه براي خيليهايشان جذاب بود».
البته اين نخستين عكسي نيست كه احسان باقري آن را صحنهپردازي كرده است. تصوير ديگري كه پيش از اين، روي اين بيلبورد هزار متري قرار داشت عكس عصر انتظار بود كه اين عكس هم براساس تابلوي نقاشي عصرعاشوراي استاد فرشچيان دكورسازي و صحنهپردازي شده بود؛ «اين نوع عكس چون كارگرداني ميشود، عكاس ميتواند هر چيزي را كه دوست دارد با سليقه شخصي وارد صحنه كند. درواقع اين مدل عكس مثل يك فريم از فيلم سينمايي ميماند و ما صحنه مورد نظرمان را مثل داستان براي مخاطبان خود ميچينيم». بهنظر عكاس جوان، اين نوع عكاسي محل خوبي است براي زدن حرفهاي بزرگ؛ «خب من از مدتها پيش ايده اين كار در ذهنم بود اما دنبال يك اسپانسر و شرايط مناسب براي اجراي آن بودم كه بالاخره همهچيز دست بهدست هم داد و من و دوستانم موفق شديم عكس داستان يك پرچم را تا 13آبان روي بيلبورد ميدان وليعصر ببريم».
13آبان روز مناسبي براي اكران اين عكس بود چراكه اين روز يادآور حوادث مهمي در كشورمان است. دستگيري و تبعيد امامخميني (ره)، روز كشتار دانشآموزان، تسخير لانه جاسوسي آمريكا بهدست دانشجويان همه از اتفاقات تاريخي مهمي است كه در روز 13 آبان ماه سالهاي مختلف رخ داده و اين روز را بهعنوان تاريخي مهم ثبت كرده است».
- ماجراي گزارش منفي بيبيسي
تابلوي تبليغاتي واقع در ميدان وليعصر با واكنشهاي زيادي همراه بوده است. خيليها كه از اين ميدان عبور ميكنند با ديدن داستان يك پرچم شوكه ميشوند؛ «خيليها در واكنش به اين كار گفتهاند كه وقتي براي بار اول اينكار را ديديم بسيار برايمان جذاب بوده اما عدهاي هم بودهاند كه بهخاطر ديدن صحنههاي جنايت در اين عكس و جنازههاي خونين نظر مخالفي داده و گفتهاند كه كار خشن بوده». بهنظر باقري از آنجا كه كار جزئيات زيادي داشته بايد در فضا و وسعتي به نمايش در ميآمده و شايد همين جزئيات باعث شده كه هم كار به خوبي ديده شود و هم مردم نسبت به آن واكنشهاي مثبت و منفي داشته باشند؛ «بيشك اگر اين عكس در فضاي كوچكتري به نمايش درميآمد به اين حد مورد توجه قرار نميگرفت اما در فضاهاي مجازي كه عضو هستم با نمايش اين عكس شاهد بازخوردهاي بيشماري از سوي مخاطبانم بودهام».
براي احسان خيلي خوشحالكننده بود كه پس از نمايش اين عكس، شبكه بيبي سي در فهرست اخبار خود اين خبر را كار كرد و به آن نقد فراواني داشت؛ «گزارشي كه در اين شبكه كار شد بسيار منفي بود و اعلام شد كه كار ضدآمريكايي بوده و مهر تأييدي است به شعار مرگ بر آمريكا». اما همين واكنش منفي كافي بود تا باقري متوجه شود كه كارش بازتاب بينالمللي هم داشته و او به هدفش رسيده است.
- عكاسي براي من تفريح بود
از سال 82بهصورت جدي بهدنبال يادگيري عكاسي رفت؛ آن هم با شركت در كلاسهاي آزاد. «در كلاسهايي حاضر شدم كه خيلي از كلاسهاي دانشگاهي بهتر و آموزندهتر بودند». در اين كلاسها اساتيد معروف رشته عكاسي به آموزش هنرجوياني ميپرداختند كه به اين رشته علاقهمند بودند؛ «سعي كردم كتابهايي كه در اين رابطه كمكم ميكرد را مطالعه كنم». اما جالب است بدانيد كه باقري از كودكي دوربين بهدست داشت و آنالوگ كار ميكرد. حتي تجربه كار با دوربين قطع بزرگ را هم در كارنامه كارياش دارد. او كه در حال حاضر رئيس خانه عكاسان ايران است ميگويد كه عكاسي براي او يك تفريح بوده؛ «من رشته دانشگاهيام روانشناسي بوده و پس از وارد شدن به دنياي عكاسي، موضوع پايان نامه كارشناسيارشدم عكس درماني است». براي باقري از سال83 عكاسي رنگ و لعابي جدي بهخود گرفت تا جايي كه امروز او از اين راه كسب درآمد ميكند و حرفهاش هم عكاسي شده است. اگر جستوجويي در كارنامه كاري احسان باقري كنيد متوجه خواهيد شد كه او برگزيده بيش از 35جشنواره ملي و بينالمللي و منتخب 2سالانه عكس ايران در 3 دوره بوده است. البته عكاس جوان محدوده كارياش به همين جا ختم نميشود چراكه او تجربه ساخت يك فيلم مستند را هم دارد؛ «مستند ضلع غربي ساختمان پزشكان و برگزاري 8نمايشگاه عكس گروهي و تدريس در دانشگاه از ديگر كارهايي هستند كه تاكنون انجام دادهام».