تيراژ كتاب در كشور ما به نسبت جمعيتمان بسيار اندك است. واقعا شرمآور است كه در كشوري با جمعيت بالاي 70ميليون نفر، تيراژ كتاب به 500 نسخه برسد. اين نشاندهنده نرخ پايين مطالعه در ايران است. تازه به گمانم آمار و ارقامي هم كه درخصوص سرانه مطالعه در كشورمان بهصورت رسمي منتشر ميشود با در نظر گرفتن كتابهاي درسي اعلام شده است.
در چنين شرايطي اينكه شهرداري در بيلبوردهايي كه معمولا نشانههاي تبليغاتي به چشم ميخورد، به تبليغ كتاب ميپردازد ميتواند اتفاقي جالب توجه ارزيابي شود. اميدوارم شهرونداني كه در حال تردد در سطح شهر هستند در وقفههايي كه باتوجه به ترافيك تهران، معمولا زياد پيش ميآيد، نگاهي به عناوين كتابها و جملههاي زيبايي كه از دل اين آثار برگزيده شده داشته باشند. ادبيات روح انسان را جلا ميدهد و حتي ديدن روي جلد برخي از آثار برجسته روي بيلبوردها هم براي افراد اهل مطالعه شوقآفرين است.
نميتوانم بگويم اجراي طرح كتابخانهاي به وسعت يك شهر دقيقا چقدر ميتواند در افزايش مطالعه مؤثر باشد. در اين سرزمين در روزگاري كه جمعيتش نصف الان بود، كتابها با تيراژ 5 هزار نسخه منتشر ميشدند. تعداد افراد باسواد در آن سالها چقدر بود و حالا چقدر باسواد داريم؟ قطعا يكي از دلايل كاهش نرخ مطالعه بهاي گران كتاب است.
ميدانم كه گراني مربوط به تمام كالاها و خدمات ارائه شده در جامعه است، ولي نان هر قدر هم گران شود شما براي اينكه از گرسنگي نميري آنرا ميخريد. اما درمورد كتاب چنين الزامي وجود ندارد. بخش قابلتوجهي از مخاطبان بالقوه كتاب، دانشجويان هستند. قشر دانشجو بهلحاظ اقتصادي يكي از آسيبپذيرترين اقشار جامعه است و نميتواند بسياري از اين كتابهاي گران را خريداري كند. اطمينان دارم اگر دولت با حمايت از ناشران بهاي كتاب را پايين بياورد، لااقل بسياري از دانشجويان به مطالعه گستردهتري رويميآورند. اينكه جاي آگهي، كتاب تبليغ ميكنيم بسيار خوب است. ايكاش بتوانيم شرايطي فراهم كنيم كه مردم راحتتر و بيدغدغهتر كتاب بخرند.
- بازيگر سينما، تئاتر و تلويزيون