درگيري ميان قاچاقچيان و پليس، باعث قتل يك مرد و زخمي شدن چند نفر ديگر ازجمله مأمور پليس شد.11آذرماه مسئولان بيمارستاني در پايتخت با پليس تماس گرفتند و خبر از مرگ مرموز مردي ميانسال دادند. با دستور قاضي مديرروستا، بازپرس جنايي تهران، تحقيقات در اين خصوص آغاز و مشخص شد كه قرباني رضا نام داشته و از يك هفته قبل در بيمارستان بستري بوده است.
علت مرگ او هنوز مشخص نبود اما آثار ضرب و شتم روي سر و صورت او ديده ميشد كه حكايت از يك درگيري داشت. كارآگاهان در ابتدا به تحقيق از برادر قرباني پرداختند. وي گفت: برادرم مسافركش بود و روز چهارم آذرماه جواني را بهعنوان مسافر سوار ماشينش كرد. گويا مسافر او جواني به نام مجيد بوده كه پس از پياده شدن كرايهاش را پرداخت نكرده بود، همين موضوع باعث شد كه برادرم با او درگير و با ضربات چوب زخمي شود. او يك هفته در بيمارستان تحت درمان بود اما درنهايت به كام مرگ رفت.
- حل معما
با اين اطلاعات، كارآگاهان به تحقيقات بيشتر دست زدند و دريافتند كه روز حادثه مقتول با سروصورتي خونآلود به كلانتري تهرانسر رفته بود. او به مأموران گفته بود كه از مردي به نام مجيد، پول طلب داشته و براي گرفتن طلبش نزد وي رفته اما مجيد و دوستانش با چوب ضرباتي به سرش زده بودند.
يكي از مأموران كلانتري به تيم تحقيق گفت: وقتي مقتول براي شكايت به كلانتري آمد، من به همراه همكارم، شاكي و يك سرباز سوار خودروي پليس شديم و به طرف پاتوق مجيد در جاده مخصوص رفتيم. در آنجا تپهاي بود كه من به همراه سرباز از يك طرف و همكارم به همراه شاكي از طرف ديگر به سمت تپه رفتيم. مجيد كه همراه چند نفر از دوستانش بالاي تپه بودند تا ما را ديد بستهاي را كه داخل آن هروئين بود روي زمين انداخت و به سمت ما حملهور شدند.
در آن لحظه متوجه شديم كه آنها قاچاقچيان موادمخدر هستند. آنها با قمه، چوب و سنگ به سمت ما هجوم آوردند. در چنين شرايطي همكارم چند تير هوايي شليك كرد اما آنها حاضر نشدند كه تسليم شوند. در اين تيراندازي يكي از قاچاقچيان گلوله خورد و مجروح شد و درگيري به جايي رسيد كه يكي از آنها ضربهاي به سر همكارم زد كه او هم مجروح شد. پس از آن مجيد با سرقت اسلحه و دستبند همكارم به همراه دوستش سد راه يك خودروي پژو در آن حوالي شدند و قصد فرار داشتند.
در چنين شرايطي من اقدام به شليك كردم اما مجيد و همدستش دست از تلاش خود براي فرار برنداشتند و اين بار سوار يك خودروي وانت شدند و گريختند. درحاليكه قاچاقچيان از محل فرار كرده بودند، مجروحان اين حادثه ازجمله شاكي پرونده(مقتول) كه سرش دوباره ضربه خورده بود، به بيمارستان انتقال يافتند.
در اين ميان قاچاقچي زخمي كه در محل درگيري دستگير شده بود در تحقيقات گفت: من و دوستم براي خريد مواد از مجيد راهي آن تپه شده بوديم كه ناگهان پليس رسيد و درگيري رخ داد. با اطلاعاتي كه از اين مرد بهدست آمد، مخفيگاه مجيد شناسايي شد و مأموران با حضور در آنجا دستبند و سلاح پليس را كه به سرقت رفته بود كشف كردند اما از اين مرد خبري نبود. درحاليكه تحقيقات براي دستگيري مجيد ادامه داشت، از بيمارستان خبر رسيد كه شاكي اوليه پرونده بهدليل شدت جراحاتي كه به سرش وارد شده بود جانش را از دست داده است و هماكنون تيمي از مأموران جست و جوي خود را براي دستگيري مجيد و همدستانش آغاز كردهاند تا ابعاد پنهان ماجرا آشكار شود.