همشهری دو - کورش علیانی: کسی نمی‌داند آقای «ن» کی بی‌سر و صدا به محله ما آمد و خانه‌ای اجاره کرد. نخستین بار که اسمش را شنیدم ۲ جوان و یک مأمور پلیس زنگ در را زدند و وقتی پرسیدم که هستند یکی‌شان گفت آقای ن بیا پایین.

من گفتم من ن نيستم اما باور نمي‌كردند و مي‌گفتند پنهان نشوم. آخر رفتم جلوي در و نشانشان دادم كه ن نيستم. گفتند اما آدرسي كه داده اين است. و پرسيدند در اين ساختمان ن زندگي نمي‌كند؟ و من گفتم قطعا نه. با ترديد رفتند.

چند بار ديگر هم كساني آمدند و سراغ ن را مي‌گرفتند و مي‌گفتند كلاهشان را برداشته. من ابراز تأسف مي‌كردم. يك‌بار كه پاي كامپيوتر نشسته بودم و متني را مي‌خواندم شنيدم كه پايين پنجره‌ اتاق يك نفر با تلفن همراهش با صداي بلند حرف مي‌زند.

مي‌گفت عزيز من! من ن هستم و بهت اطمينان مي‌دم كه پولت رو دست آدم درستي سپرده‌اي. چرا نگراني؟

پنجره را باز كردم و نگاه كردم، ديدم در خانه‌اي در آن سوي خيابان باز است. بعد از آن بارها كساني دنبال آقاي ن آمدند و در آن خانه را زدند و با خودش صحبت كردند و بارها من صداي صحبتش با تلفن توي كوچه و اطمينان دادن‌هاي دروغينش را شنيدم.

شيوه‌ كارش خيلي ساده است. مي‌داند كه چندين طلبكار دارد. به هر كدامشان مي‌گويد اگر شكايت كند آن وقت ن مي‌رود زندان و بقيه‌ طلبكارها همه‌‌چيز را ضبط مي‌كنند و او به پولش نخواهد رسيد، پس بهتر است صبر كند و شكايت نكند.

اما از من مي‌شنويد:
1- پول بي‌زبان را دست آدمي كه نمي‌شناسيد يا حتي گمان مي‌كنيد مي‌شناسيد ندهيد.
۲- اگر پولي به كسي داديد حتما سند جدي و قابل پيگيري ازش بگيريد.
۳- گول اين حرف‌ها را كه «من با تو كنار مي‌آم» نخوريد. فقط از راه قانوني اقدام كنيد.
۴- نگذاريد كلاهبردار 2 بار كلاهتان را بردارد. اگر يك‌بار فريبتان داد بار بعد هم كار بهتري نخواهد كرد.
يك خواهش هم از آقاي ن دارم: آقاي ن عزيز لطفا كلاه مردم را پس بده. بگذار محله آرام باشد.