ماجراي اين جنايت به سوم آذرماه سالجاري برميگردد. آن روز به قاضي سيدسجاد منافي آذر خبر رسيد زن جواني به طرز مرموزي جانش را از دست داده است. پس از آن قاضي به همراه تيم تجسس راهي محل حادثه كه آپارتماني در جنوب تهران بود، شدند. قرباني تبعه افغان بود و 32سال سن داشت.
پاهاي او با طناب بسته شده بود و تمام بدنش كبود شده بود. در همان اطراف يك شيلنگ آب افتاده بود و اين يعني وي با ضربات شيلنگ شكنجه شده و به كام مرگ رفته است. نخستين كسي كه گزارش مرگ وي را به پليس اعلام كرده بود يكي از بستگان او بود كه در برابر تيم تحقيق چنين گفت: ساعتي قبل شوهر اين زن با من تماس گرفت و گفت كه وي حالش خوب نيست. من به سرعت خودم را به اينجا رساندم و ديدم كه زن جوان بيحال است.
همان موقع با اورژانس تماس گرفتم كه آنها پس از حضور در خانه و معاينه جسداعلام كردند كه زن جوان جان باخته است. شوهر وي وقتي اين جمله را شنيد وحشت زده پا به فرار گذاشت.كارآگاهان در ادامه تحقيقات خود دريافتند كه شوهر اين زن روز حادثه 3فرزندش را به خانه يكي از بستگانش برده و سپس به خانه خودش برگشته بود و شكي براي پليس باقي نماند كه عامل جنايت كسي جز شوهر شكنجهگر قرباني نيست.
با دستور قاضي جسد زن جوان به پزشكي قانوني منتقل شد و از همان زمان تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي پايتخت جست و جوي خود را براي دستگيري مرد شكنجهگر شروع كردند.
- من قاتل هستم
12روز از ماجراي جنايت گذشته بود و هنوز هيچ ردي از متهم نبود تا اينكه عصريكشنبه مرد 37ساله تحت تعقيب به اداره آگاهي تهران رفت و گفت كه همسرش را كشته است. وي كه در اين مدت آواره كوچه و خيابانها بود مدعي شد كه جايي را نداشته و چون سرما تا مغز استخوان نفوذ ميكرد تصميم گرفت خود را معرفي كند تا به زندان برود. اين مرد درخصوص جزئيات جنايت گفت: 14سال قبل با همسرم ازدواج كردم.
در اين مدت زندگي خوبي داشتم و صاحب 3فرزند شدم اما اين اواخر اخلاق و رفتار همسرم تغيير كرده بود. مرتب سرش داخل گوشي بود و كمتر به من و بچهها توجه ميكرد. من كه حسابي به او مشكوك شده بودم موبايلش را بررسي كردم و متوجه شدم كه از طريق تلگرام با مرد قصابي در ارتباط بوده و چت ميكند. اين را كه ديدم حسابي عصباني شدم. روز حادثه 3فرزندم را به خانه يكي از بستگانم بردم و دوباره به خانه پيش همسرم برگشتم. قصد داشتم او را تنبيه كنم و اصلا نميخواستم جان او را بگيرم. به اين منظور دست و پاي او را با كش بستم و با شيلنگ گاز او را كتك زدم. هرچند قصد قتل او را نداشتم اما ناگهان او از شدت درد بيهوش شد.
هرچه صدايش كردم جوابم را نداد درحاليكه بهشدت ترسيده بودم با يكي از بستگانم تماس گرفتم و به او گفتم حال همسرم خراب است. وي ادامه داد: پس از قتل از خانه فرار كردم و به سمت اشتهارد كرج رفتم. در اين مدت سركار هم نرفتم. چون در مغازه يكي از بستگانم فروشنده بودم و اگر به آنجا ميرفتم پليس دستگيرم ميكرد. در اين 12روز آواره بودم و در كوچه و خيابانها ميخوابيدم. تا اينكه هوا بهشدت سرد شد و از سويي بهخاطر مرگ همسرم كه مادر فرزندانم بود عذاب وجدان داشتم. همينها موجب شد تا خودم را معرفي كنم.به گزارش همشهري، هماكنون اين متهم با دستور قاضي در اختيار مأموران اداره دهم پليس آگاهي پايتخت قرار گرفته است و تحقيقات در اين خصوص ادامه دارد تا ابعاد پنهان ماجرا آشكار شود.