2. چه کتابی روی شما تأثیر خاصی گذاشته که تا الآن یادتان مانده است؟
3. این روزها مشغول خواندن چه کتابی هستید؟
4. اخیراً چه کتابهایی از شما منتشر شده است؟
عکسالعملها در برابر سؤال اول یکسان نبود. «چه سؤال سختی!» «بیشتر باید بهش فکر کنم!» «میشود همین دنیای امروزمان دیگر!» گاهی جوابهای شبیه به هم گرفتم، گاهی نه. گاهی دلم خواست سراغ آن کتاب عجیب تأثیرگذار بروم و گاهی از اینکه قبلاً آن را خواندهام خوشحال شدم. اینکه نویسندهها از لذت خواندن بگویند خیلی جالب است. کنجکاو نیستید بدانید چهها گفتند؟
عكس: عباس تربن
- زندگي با كتاب عمق مييابد
طاهره ایبد:
1. دنیای بیکتاب دنیای کلمات بیمفهوم است. دنیای کلمات تکبعدی و سطحی. کتاب به ما عمق میدهد. از آن عمق به خیال و تخیل میرسیم و از طرف دیگر خیالانگیزیاش باعث میشود زندگیمان عمق پیدا کند.
2. «بارون درختنشین» نوشتهي ایتالو کالوینو. با این کتاب زندگی میکنم. دنیایی که کالوینو خلق میکند در عینحال که فضای رئال دارد، به شکلی منطقی با دنیای تخیل قاتی میشود. کالوینو مرزی بین خیال و واقعیت قائل نمیشود. شخصیتپردازی عمیق و چندلایه دارد و خیلی نرم ما را از دنیای واقعی به دنیای طنز میکشاند.
3. دارم کتاب «زیر درخت زالزلک» را میخوانم. نوشتهی ماریتا کانلن، ترجمهی محبوبه نجفخانی، انتشارات امیرکبیر.
4. چند کتاب کودک از من به تازگی چاپ شده است. کتابهای «نینی خرسه» و «کوزهای که تنها بود» (انتشارات سروش)؛ مجموعهی پنج جلدی «چهارخانه و خاله کشمشی» (کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) و «عروسیه عروسیه» (انتشارات دانشنگار).
عكس: عباس تربن
- من هم با نويسنده كشف ميكردم
هدا حدادی:
1. الآن فکر میکنم که خیلی فرق نمیکند. مردم ما عملاً کتاب نمیخوانند. دنیای امروز ما محصول دنیای بدون کتاب است.
2. کتابهای زیادی رویم تأثیر گذاشتهاند؛ در کودکی «قصهها و تصویرها» که چاپ مسکو بود، به زبان فارسی. در نوجوانی «شاهنامه»ی فردوسی و بعدتر «بیگانه»ی آلبر کامو. کتاب «شازده کوچولو»ی آنتوان دوسنت اگزوپری هم برایم شگفتانگیز بود. انگار همزمان با اگزوپری من هم اکتشاف میکردم. دریافت و بیانش از جهان هستی و زاویهی نگاهش برایم جالب بود. چهقدر زیبا بود. خیلی هم با آن گریه کردم.
3. دارم کتاب «استامبول» اورهان پاموک را میخوانم. خودنوشتهایی است از زمان سقوط امپراتوری عثمانی تا زمانی که ترکیه مدرن شد. زاویه دید نویسنده است از اتفاقهایی که از کودکی تا بزرگسالیاش رخ دادند.
4. دو کتاب در دست چاپ دارم. یکی «ده قصه»ی کودک که خانهی ادبیات قرار است چاپ کند و دیگری «قصههای جادویی» که فکر میکنم تا یک ماه دیگر دربیاید.
عكس: محسن رجبي
- كتاب از ما آدمهاي بهتري ميسازد
مهدی رجبی:
1. جهانی که تویش داستان نباشد، جهان ترسناکی میشود. اینکه وارد جهان خیال بشویم، ما را به آدمهای بهتری تبدیل میکند. کتاب همانقدر واجب است که نان و آب. داستان به زندگی ما گره خورده است و کشورهایی که ادبیات داستانیشان عقب باشد، از جهات دیگر هم عقب میمانند.
2. کتاب «پرواز بر فراز آشیانهی فاخته» نوشتهي كن كيسي خیلی رویم تأثیر گذاشت. از معدود کتابهایی بود که وقتی میخواندمش بعد از چند ساعت خوابم میبرد و بقیهي کتاب را در خواب میدیدم. روی ذهنم خیلی اثر داشت و تجربهی خاصی بود. کتابهای ژول ورن و جک لندن
(آوای وحش، سپیددندان) را هم خیلی دوست داشتم.
3. «خطای ستارگان بخت ما» نوشتهی جان گرین، ترجمهی میلاد بابانژاد و الهه مرادی، انتشارات پیدایش. کتاب خوبی است. راوی کسی است که سرطان دارد و دارد میمیرد. کتاب دیگری که دارم همزمان میخوانم «به انتخاب مترجم» است. مجموعه داستان کوتاهی با ترجمهي احمد اخوت که افق چاپ کرده.
4. آخرین کتابم «جنایتکار اعتراف میکند» است با نشر افق. ویژگی خاص این کتابِ ژانر وحشت این است که با خواننده تعامل دارد. راویهای مختلف داستان را نقل میکنند و معلوم نیست کدام راست میگویند و خواننده باید رمز را کشف کند. از جمله لوح طلسمی دارد که باید رمزگشایی شود. البته کتاب «کنسرو غول» به چاپ دوم رسیده و «خواهران تاریک» را هم زیر چاپ دارم.
عكس: خبرگزاري مهر
- كتاب بهمان تلنگر ميزند
شقایق قندهاری:
1. از هشت نه سالگی، کتاب بخش مهمی از زندگیام بوده و نمیتوانم دنیای بدون آن را تصور کنم. دنیای بیکتاب، سطحی و بیاندیشه است. اندیشه لازمهی زندگی ماست و زندگی، بی اندیشه فلج میشود.
2. «هستی» نوشتهی فرهاد حسنزاده و «لالو» نوشتهی یوسف قوجق که هر دو را کانون پرورش فکری چاپ کرده، رویم تأثیر شدیدی گذاشتند. هر دوی اینها را به انگلیسی ترجمه کردم. وقتی بهخاطر ترجمه با اثری سروکار داری، خیلی با آن مأنوس میشوی. این کارها را خیلی دوست داشتم و به نظرم به لحاظ عاطفی و انسانی ارزشهای بسیار والایی دارند.
در مورد رمان هستی، رابطهی خاص هستی و پدرش خیلی جالب بود. اینکه یک دنیا سوءتفاهم در ذهنشان داشتند و توانستند با چند جملهی کوتاه تا حد زیادی آن را برطرف کنند.
در لالو، ضمن اینکه آقای قوجق به ادبیات بومی میپردازد، داستانی را به تصویر میکشد که به نوعی میتواند به هر نوجوانی که درگیر نوعی ناتوانی است تعمیم پیدا کند. رابطهی خاصی که به دلیل ويژگي خاصشان با دنیا برقرار میکنند، نوع برخورد و تعامل افراد جامعه با آنها که توأم با ترحم و تحقیر است... اینگونه ويژگيها تقصیر خود افراد نیست و فکر میکنم کتابی اینچنینی تلنگری است به ما.
3. دارم کتاب «این وبلاگ واگذار میشود» فرهاد حسنزاده را میخوانم که نشر افق منتشر کرده و همینطور کتاب «سه قصه» از امبرتواکو با ترجمهي غلامرضا امامی كه نشر چکه چاپ کرده است. سه قصه داستانهای قدیمی فانتزی و رئال دارد و تصویرگریاش هم جالب است.
4. از کارهای جدیدم یکی ترجمهی جلد دوم سهگانهی «سیاهدل» است، به اسم «طلسم سیاهدل» که کانون پرورش فكري منتشرش کرده. کاری است فانتزی-رئال، نوشتهی کورنلیا فونکه. جلد سوم آن؛ «مرگ سیاهدل» هم زیر چاپ است. یک کتاب کودک مصور هم دارم به اسم «نینای شیطون» نوشتهی ژولیت میکل برگ که انتشارات مبتکران چاپ کرده و دربارهی دختری است که میخواهد خودش باشد.
عكس: رضا دشتي
- زمان ما كتاب كودك و نوجوان نبود
جعفر ابراهیمی:
1. دنياي بيكتاب، غیرقابل تصور است. تا حالا بهآن فکر نکردهام. از بچگی با کتاب بزرگ شدهام. کتاب رفیق کنج تنهایی انسان است. در کتابخانهی شخصیام احساس میکنم همهی شخصیتهای کتابها کنارم حضور دارند و هجوم این موجودات زنده و هوشمند لذتي وصفنشدنی بهمن میدهد. کتاب برایم مثل هواست. دنیای بدون کتاب، نیستی و مرگ است.
2. وقتی پنجم ابتدایی بودم داستانی در کیهانبچهها خواندم که تأثیر عجیبی رویم گذاشت. دربارهی بچهای بود که روی شنهای ساحل، عکس اسبی را میکشد و در خیالش آن اسب، جان میگیرد و... خاطرهی دیگرم مربوط به زمانی است که سیل آمده بود. کتابی را در جویبار دیدم و فکر کردم دارد غرق میشود و از من کمک میخواهد. درش آوردم، خشکش کردم، آن را خواندم و از آن به بعد خودم در کتاب غرق شدم.
چند صفحهی اول و آخر کتاب را آب برده بود و بیسروته شده بود. کتاب افسانههای روسی بود که رویم تأثیر بسیاری گذاشت، ولی هیچوقت نفهمیدم اسم کتاب چی بود یا نویسندهاش کی بود. زمان ما کتابهای مخصوص کودکان و نوجوانان وجود نداشت.
3. اينروزها دارم بعضی آثار را بازخوانی میکنم و به نکات جالبی هم میرسم؛ از جمله آثار جلال آلاحمد را دوباره خواندم. مقاله و داستان زیاد میخوانم. کتاب «یک مشت تمشک» نوشتهی اینیاتسیو سیلونه با ترجمهي بهمن فرزانه (انتشارات امیرکبیر) را هم اخیراً خواندهام.
4. کتاب «پرنده خواهر من است»؛ مجموعه شعری برای نوجوانان و جوانان كه انتشارات کانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان چاپش کرده است. کتاب دیگرم «صلح مثل چای تازهدم» است با انتشارات پیدایش. از جمله کتابهای دیگرم «مینویسم ابر، باران میشوم» با انتشارات شکوفه و «تا کجای آسمان؟» با کانون پرورش فکری هستند.
عكس: اسماعيل عباسي
- از كتاب با سينما آشنا شدم
حمیدرضا شاهآبادی:
1. قطعاً دنیای بیکتاب دنیای خوبی نیست. خیلی چیزها کم دارد. خستهکننده خواهد بود و جذابیت کمتری خواهد داشت.
2. در کتابخانهی کانون پرورش فكري کتاب «تاریخ سینما»ی آرتور نایت را خواندم و نگاه متفاوتی به سینما پیدا کردم. در واقع از طریق کتاب با سینما آشنا شدم. کتاب دیگر، «بینوایان» ویکتور هوگو بود که وقتی پنجم ابتدایی بودم خواندمش. خطوط داستان آنقدر جذاب و تأثیرگذار بود که پس از آن بلافاصله شروع به نوشتن رمانی کردم که البته ناتمام ماند.
3. رمان «گِل» دیوید آلموند با ترجمهی شهلا انتظاریان و نشر آفرینگان. این کتاب از جهات مختلفی قابل اعتنا بود، هر چند در مقایسه به خوبی سایر کارهای آلموند نبود.
4. آخرین رمانی که برای نوجوانان نوشتم «هیچکس جرئتش را ندارد» بود که دو سال پیش منتشر شد. این روزها در زمینهی ادبیات بزرگسال کار میکنم.
عكس: سولماز خواجهوند
- دنياي بي كتاب جاي ترسناكي است
شهرام شفیعی:
1. پرسشها کتابها را بهوجود میآورند. کنجکاویها خوانندگان کتابها را بهوجود میآورند. زندگانی یک دفتر بزرگ است و هر ورقش دفتری... دنیای بیکتاب یعنی دنیایی که آدمهایش نمیخواهند بیشتر بدانند یا بهتر حس کنند. جای ترسناکی است.
2. مهمترین کتاب جهان برای من قرآن است. قرآن هم مهربانی است و هم عشق و هم اندیشه. ما خیلی از این کتاب دوریم. یک بار قطرهای از زیباییهای قرآن را نوشیدم و دو کتاب قرآنی نوشتم. الآن منتظر چاپ دومی هستم. کتاب مهم دیگر در زندگیام دیوان حافظ و بعد از آن دیوان کبیر، یعنی غزلهای مولاناست. بعد هم مثنوی معنوی و بگیر برو تا آخر.
3. دارم «شاهنامه»ی فردوسی را برای بار دوم میخوانم. فردوسی کسی است که زبان و حکمت فارسی را از نابودی نجات داد. شاهنامه هنرهای دیگر را هم مثل نقاشی و سینما در خودش دارد.
4. جلد چهارم «جزیرهی بیتربیتها» از من چاپ شده است. این کتاب را بیشتر بچهها میشناسند. جلدهای پنجم و ششم و هفتم آن هم دارد آماده میشود.
عكس: جواد گلزار
- دنياي بدون دوست
آتوسا صالحی:
1. تصورش خیلی مشکل است. آدمها به کتاب احتیاج دارند. کتاب هم که نباشد، شعر و قصه هست، روایت هست. دنیای بدون کتاب دنیای تلخی است؛ با دوستان کمتر. پرواز خیال کم میشود و ابعادی از زندگی محدود.
2. «کتاب خورشید را بیدار کنیم» نوشتهی خوزه مائوروده واسکونسلوس، ترجمهي قاسم صنعوي. در نوجوانی عمق احساس شخصیت اصلی درِ جدیدی به رویم باز کرد. اینکه میشود با رمان فقط داستان نگفت، بلکه ایده و اعتقادی را مطرح کرد که تأثیر عمیقی روی عمق وجود خواننده بگذارد و او را تغییر دهد. این به نظرم اوج لذت از ادبیات است.
3. دارم «نه فرشته، نه قدیس» را میخوانم. نوشتهی ايوان كليما، ترجمهي حشمت كامراني از فرهنگ نشر نو. شخصیت اصلیاش زنی است در میانسالی که زندگیاش را روایت میکند و شخصیت جالبی دارد.
4. مجموعهي «قصههای شاهنامه» را در نشر افق دارم و جلدهای ده و یازده و دوازدهش تازه چاپ شدهاند و در مورد کیخسرو و جمشید و ایرج، شاهان شاهنامهاند. از ترجمههایم جلد سوم کتاب «تام گیتس» را افق منتشر کرده است؛ به نام «همهچیز عالی است». نویسندهی این کتابهای مصور لیز پیشون است. نام جلدهای قبلیاش «دنیای معرکه» و «بهانههای باحال» است.
عكس: سايت خبري آيريس
- لذت كتاب خواندن جايگزين ندارد
فرزاد فربد:
1. دنیای بیکتاب همان چیزی است که الآن در ایران داریم. خیلی چیزها جایگزین کتاب شده است. کسی که لذت کتابخواندن را حس نکرده باشد، احساس خاصی هم ندارد. کسی که لذتش را حس کرده باشد، آن را با حس دیگری عوض نمیکند.
2. کتاب «برادران کارامازوف» داستایوفسکی را خیلی دوست داشتم. کلیت کار خیلی تأثیرگذار است.
3. «عیار تنها»ی بهرام بیضایی را میخوانم و همچنین «تاریخچهی کوتاهی از فلسفه» نوشتهی نایجل واربرتون، ترجمهی مریم تقدیسی، انتشارات ققنوس.
4. کتاب «گودالها» (نوشتهي لوييس سَكِر) تجدید چاپ شده است، با ویرایش جدید. یک سهگانهی کمیکاستریپ هم برای کودکان دارم، به اسم «خانهی هِنری» که نویسندهاش فیلیپ آردا است و انتشارات پریان چاپ کرده و دربارهی مفاهیم علمی است. کتابی از فیلیپ پولمن هم از من چاپ شده به نام «روزی روزگاری در شمال».