بیایید چای بخوریم. بیایید بازی کنیم. بیایید فکر کنیم. بیایید... اینبار شما دعوتید به کتاب، به خواندن، به شعر. پس «بیایید شعر بگوییم». این اسم کتاب تازهای است که همین چند روز پیش نشر طلایی منتشرش كرده است و فوت و فن شاعری را توضیح میدهد.
«بیاید شعر بگوییم» را انسیه موسویان نوشته است. شايد قبلاً شعرها و نقدهای موسويان را خوانده باشيد. حالا ميتوانيد در اين كتاب با فوت و فن شاعری از نگاه و زبان او آشنا بشويد. این کتاب به نوجوانان دوستدار شعر كه استعداد و ذوقی هم در سرودن دارند کمک میکند تا به شناخت دقیقتر و صحیحتری از شعر برسند. موسویان که سالهاست در مرکز آفرینشهای ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کار میکند، از نزدیک با بچهها و آثار ادبیشان آشناست. شاید همین ارتباط مداوم باعث شده است که «بیایید شعر بگوییم» به زبانی ساده، کاربردی و کارگاهی برای بچهها آماده شود.
در اين كتاب میتوانید دربارهي عناصر شعر، از جمله آرایههای ادبی، زبان، موسیقی، عاطفه، اندیشه و... بخوانید. یکی از کارهای جالب موسویان در اين كتاب، این است که در هرفصل بخشي گذاشته با عنوان «خوب است بدانید که...» در این بخش چه مطالبی بیان می شود؟ مطالبی که خوب است شما بدانید! غیب گفتیم!... از شوخی گذشته مطالبی تکمیلی است دربارهي موضوع همان فصل. پس از آن بخش دیگری آغاز میشود با عنوان «حالا نوبت شماست». در این بخش شما باید دست به کار شوید و تمرینها و تکلیفهای کارگاهی را اجرا كنيد تا حسابی آبدیده و البته شعردیده شوید. خوبی دیگرِ «بیایید شعر بگوییم» مثال های فراوان از نمونه شعرهای شاعران است که خیلی راهنما و مفیدند. نکتهي دیگری که بد نيست به آن اشاره شود تصاویر نوجوانانه، شاعرانه و خیالانگیز تصویرگر (ماهنی تذهیبی) است که از همان طرح روی جلد خودنمایی میکند و رابط فصلهای کتاب است.
اصلاً بگذارید فصل به فصل پیش برویم.
فصل اول
اين فصل با یک سؤال شروع میشود؛ «شعر چیست؟» سؤالي ساده که به راحتی نمیشود برایش پاسخي قطعی پیدا کرد. شاید به تعداد همهي کسانی که با شعر در ارتباطند برای شعر تعریف وجود داشته باشد. مثلاً در این کتاب از قول «ورد ورث» میخوانیم: «شعر عبارت است از سرریزکردن ناگهانی احساسات نیرومندی که بهتدریج و بهآرامی انباشته شده است.» یا به قول «محمدرضا شفیعیکدکنی»: «شعر، گره خوردگی عاطفه و خیال است که در زبانی آهنگین شکل گرفته باشد.» و یا این تعریف جالب که «امیلی دیکنسون» از شعر دارد: « اگر کتابی را بخوانم که تمام وجود مرا طوری سرد کند که با هیچ آتشی گرم نشود، آنگاه شعر است.»
در فصل اول شما با دوستانی مثل تخیل، استعاره، کنایه و... دیدار خواهید کرد.
فصل دوم
فصل، فصل آرایههای ادبی است. آرایههای معنایی و آرایههای لفظی. ایهام، تلمیح، تضاد، اغراق، جناس، ایجاز، تضمین و... خلاصه همهي بروبچههای آرایه دوست و آرایه پسند و آرایه باز جمع هستند. فقط جای شما خالی بود که شما هم رسیدید. رسیدن بهخیر! فقط یادتان باشد که از آن «خوب است بدانید»ها و «حالا نوبت شماست»ها در این فصل هم دارید. پس آستینها را بالا بزنید.
فصل سوم
به زبان شعر میگویم خوش آمدید. اینجا فصل زبان شعر است. زبان حماسی، زبان عاطفی، زبان کهن، زبان امروزی و .... زبان، زبان، زبان! فکر نکنید جلو طباخی و کلهپزی ایستادهایم و مشتری جمع میکنیم! نه! آنهایی هم که یاد امتحان زبان انگلیسی و امتحانهای دیگر افتادند به زبان خوش شعر بهشان میگویم دست بردارید! لااقل در این یک صفحه یادداشت دست بردارید! دیگر چیزی نمیگویم. چه بگویم که درس و مدرسه، زبان شعر سرش نمیشود. خودمانیم، با زبان بیزبانی حرفم را گفتم.
فصل چهارم
میگویند آواز دهلشنيدن از دور خوش است. اما در جهان شعر دور و نزدیک ندارد. موسیقی شعر همیشه خوش است و به گوش و به دل مینشیند. اینجا فصل موسیقی شعر است. بیرونی و درونی دارد. کناری دارد و دیداری. قافیهها ردیف به ردیف میآیند و میروند. وزن بعضی از صفحهها به دلیل مثالهای متعدد بالا میرود، اما از اضافهوزن خبری نیست. همهچیز به اندازه است. فاعلاتن فاعلاتن فاعلن/ مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن/ دیم دارام دیم دام دارام!
فصل پنجم
«من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هشیار است»
با این سطرها از شعر «سهراب سپهری» وارد فضای عاطفه در شعر میشوید. در این فصل اندوهگین میشوید. میترسید. حسرت میخورید. شاد میشوید. انتظار میکشید و یک کلام با ذهن و روح شاعر همراه میشوید. به باغ تجربههای عاطفی شاعران میروید، اما گیلاسها را نمیچینید. فقط با گیلاسها حرف میزنید. حس خوب شعر گفتن. از همان حسها که در خلوت سرودن به سراغتان میآید. راستی خوش به حال شما که شعر میخوانید و شعر میگویید.
فصل ششم
مگر نه اینکه شعر بخش مهمی از ادبیات است و ادبیات محل اندیشیدن؟ اینجا هم فصل اندیشه در شعر است.
«خوب است بدانید» وقتی سخن از اندیشه در شعر مطرح میشود منظور بیان سخنان حکیمانه و علمی نیست. بلکه منظور بیان اندیشه و فکر شاعر به وسیلهي تصاویر شاعرانه و خیالانگیز است. بیایید با هم در اندیشهي این شعر «قیصر امینپور» جاری شویم؛
ما
در تمام عمر تو را در نمییابیم
اما تو
ناگهان همه را درمییابی!
فصل هفتم
حتماً قالبهای کیک یا شیرینیپزی را دیدهاید. این فصل با همین مثال ساده و شیرین شما را به بحث قالبهای شعر میبرد. قالبهای سنتی و نو. از قصیده و غزل و قطعه و رباعی گرفته تا نیمایی و آزاد و سپید. اینجا با شکل و صورت ظاهری شعر روبهرو میشوید. میبینید هر شعر اندیشه و عاطفه و خیالش را در چه قالبهایی میریزد و شعر چگونه شکل همان قالب را به خود میگیرد.
فصل هشتم
در این فصل بهطور مختصر با سبکهای شعر فارسی آشنا میشوید. با تعریف سبک آشنا میشوید و برای سفری طولانی و دور و دراز کفش و کلاه میکنید. سفر بهخیر. به خراسان میروید و سبک خراسانی را میشناسید. به دورهي سامانیان سفر میکنید. سری هم به دورهي غزنویان و سلجوقیان میزنید. سر از هند درمیآورید و پس از بازگشت، به سبک شعر نو میرسید. رسیدن بهخیر.
فصل نهم
فصل آخر است. حُسنختام است و خوب است که با خاطرهای شیرین کتاب را تمام کنید. خوب است با لبخند کتاب را ببندید. پس بیخود نیست که در این فصل شعر طنز جلو شما نشسته و قلقلکتان میدهد. در این فصل ابتدا شعر طنز خودش را معرفی میکند. نسبت و نزدیکیاش را با همسایگانش، هزل و هجو و فکاهی و... توضیح میدهد. سپس از شیوهها و شگردهایش میگوید؛ مثل نقیضه، اغراق و مبالغهگویی، غافلگیری و... این فصل با چند نمونه از شعرهای طنز، شما را در خلوت شعر و شاعریتان تنها میگذارد تا برای خودتان بخوانید و بخندید و البته فکر کنید.
نظر شما