حتماً برایت پیش آمده که بخواهي کسی را تشویق به انجام کاری کنی: تشویق به ترککردن تنبلی و شکوفایی استعدادش، تشویق به درآمدن از افسردگی و شرکت در جمع، تشویق براي کمک به مؤسسات خیریه و... برای موفقیت در تمامی این فعالیتهای تشویقی و تحریککننده چند تکنیک ساده مؤثر است که در اینجا تعدادي از آنها را معرفی میکنیم.
صادق باش و صميمي
اگر حرفهایی که میزنی مصنوعی و کلیشهای بهنظر برسد، اثری روي هیچکس نخواهد گذاشت. دیگران وقتی حرفت را باور میکنند و از آن تأثیر میپذیرند که قبل از هرچیز خودت باشی و زندگی واقعیات را پذیرفته باشی.
هرچه حرفهایت غیرواقعی و دورتر از زندگی حقيقیات باشد، اثرشان کمتر خواهد بود. در ضمن بهتر است در بررسی و حل مشکل، از خودت بهعنوان یک نمونهی موفق ياد نکنی. اینکار میتواند موجب سوءتفاهم شود که تو سعی داری نشان بدهی چهقدر آدم باحال و موفقی هستی!
در عوض با جملههايی کلی مثل «میدونم از چی حرف میزنی...» یا «منم مشابه این موقعیت رو تجربه کردم...» سر صحبت را با دیگران باز کن.
مشکل و راهحل را شناسایی کن
اگر مشکلات و موانعی هست، آنها را شناسایی و وجودشان را تأیید کن. سعی کن راهحلهای احتمالی و شیوهی برخورد با موانع را هم پیدا کنی و بر این تأکید کن که آنها حلشدنی هستند. این به شنوندهات اعتماد بهنفس میدهد که تو برای مواجهه با مشکل آمادهای.
در مرحلهی بعد مشکلات را نهتنها حلشدنی که کمی کوچکتر از آنچه واقعاً هستند، نشان بده. میتوانی هر يك از آنها را با مشکلات دیگر که قبلاً هم پیش آمده مقایسه کنی و تأکید کنی که اصلاً مشکل بزرگ یا غیرقابلحلی نیست.
امید را زنده نگهدار
امید مهمترین عامل در الهامبخشیدن به دیگران است. اگر میخواهی به کسی کمک کنی، باید قبل از هرچیز به او امید ببخشی. کسی که زیر بار مشکلات کمر خم کرده، باید یادش بیاید هدفی وجود دارد، و باید باور کند که نوری در انتهای تونل هست، و پاداشی برای کشمکش و مبارزهای که درگیرش شده.
اینکه چهطور اینکار را میکنی، به تو، شخص مقابل و موقعیتی که در آن قرار دارید، بستگی دارد. فقط اطمینان پیدا کن که انتهای راه را روشن تصویر خواهی کرد.
محکم و قابلاعتماد باش
اگر میخواهی روی کسی تأثیر بگذاری، قبل از هرچیز باید بتوانی قابلاعتماد و قابلاتکا باشی. کسی که میخواهی به او کمک کنی، باید از رازداری تو مطمئن باشد. علاوه بر این سعی کن احساساتی مثل خشم یا ناامیدی را کنترل کنی تا اثر مثبتی را که میخواهی بگذاری، خنثي نشود.
آدمها در شرایط سخت و زیر فشار مشکلات، عصبی و ضعیف میشوند و به کسی نیاز دارند که همهچیز تحت کنترلش باشدتا بتوانند به او اعتماد و تکیه کنند. اگر تو نتوانی خود و احساساتت را در برخورد با مشکل و موقعیت پیشآمده کنترل کنی، آنها چهطور میتوانند؟