در مسير خيسش
پاي دانهاي را
كرده آبياري
دانه در دلِ كوه
با حسابِ چشمه
خوشه ميشود باز
چند دانه گندم
توي مشت خوشه
ميشود پسانداز
***
الفباي ابر
ميتواني تصوركني ابر
موقع گريه، خنديده باشد؟
باورت ميشود گاهگاهي
ابر هم يك نويسنده باشد؟
آشنا ميشود خاكِ كوچه
با حروفِ الفباي يك ابر
بعدِ باران به هر نقطهي خيس
ميتوان گفت: «انشاي يك ابر»