به جز سلفيها كه جشن ميلاد پيامبر را حرام ميدانند همه مسلمانان جهان فارغ از اينكه چه مذهبي دارند در اين روز شادند و معمار كبير انقلاب چه خوب از اين فرصت استفاده كرد و فاصله ميان ۱۲ ربيعالاول كه سالگرد ولادت پيامبر اسلام بنا بر روايات اهل سنت تا ۱۷ ربيعالاول كه سالگرد ولادت پيامبر اسلام(ص) بنا بر روايات شيعه است را هفته وحدت ناميد تا اختلافات ميان مسلمانان را برطرف كند. با فرارسيدن اين هفته سراغ حجتالاسلام والمسلمين دكتر احمد مبلغي، رئيس دانشگاه مذاهب اسلامي آمدهايم تا ببينيم مصاديق وحدت چيست و مسلمانان بايد چه مسيري را براي رسيدن به اين مهم طي كنند.
- هويت اسلامي؛ چتر وحدت
فرهنگ وحدت نياز به لوازمي دارد تا ما بتوانيم به آن دست پيدا كنيم. وظيفه ما براي ايجاد فرهنگ وحدت اين است كه اهداف امت اسلامي را پيدا كنيم و جدي بگيريم و براي آن يك استراتژي داشته باشيم. ابتدا بايد اين مسئله را بيان كنيم كه اهداف امت اسلامي به چند بخش تقسيم ميشود. اول هويت اسلامي است؛ ما در امت واحده بايد به اين هويت دست پيدا كنيم. در امت واحده بايد همزيستي مسالمتآميز داشته باشيم. بايد يك تعاملي بين ما براي ساختن آينده جهان اسلام بهوجود بيايد و در پايان اينكه حتما بايد در مقابل مصايب و مشكلات، همگرايي داشته باشيم و به يك توافق و نتيجه برسيم.
در مورد هويت اسلامي بايد گفت كه هويت يك احساس خودآگاهانه در فرد است كه نسبت بهخودارزشي او ايجاد ميشود. اين هويتها به هويتهاي فردي، خانوادگي، قومي، ملي، مذهبي و در راس آنها هويت اسلامي تقسيم ميشود. براي مثال وقتي كه اعضا در يك خانواده دور هم جمع ميشوند، هر چقدر كه احساس خودارزشي در خانواده بيشتر باشد، روابط حكيمانه و عاشقانه اين خانواده با هم بيشتر ميشود كه اين امر سبب استحكام خانواده ميشود. هويت قومي، اصول و قواعدي است كه قوم را دور هم جمع ميكند. هويت مذهبي و ايدئولوژيك مانند شيعه و سني كه تعصبي خاص نسبت به مسائل مذهبي خودشان دارند و بيتفاوت نيستند، بايد تحت پوشش هويت اسلامي جمع شود. در واقع هويت اسلامي يك چتري است كه هويتهاي ديگر را در برميگيرد. اين يك ارزش فرهنگي، معنوي و خودآگاهانه است كه مسلمانها نسبت به داشتههاي خود پيدا ميكنند. اين هويت اسلامي در صدر اسلام و در قرون اوليه اسلام با شدت و حدت بيشتري وجود داشته است؛ اما متأسفانه بهدليل وجود برخي از اختلافات و درگيريها يك مقداري از عظمت اين هويت كاسته شده و رونق خود را از دست داده است. براي ما ضرورت دارد كه به يك هويت اسلامي دست پيدا كنيم كه ساير هويتها هم ميتواند با توجه به آن معنا شود. مثلا وقتي انسانها سبب سوراخ شدن لايه ازون ميشوند، اين امر ميتواند بر كل زمين تأثيرگذار باشد يا موادمخدر ميتواند سرنوشت يك جامعه را تغيير بدهد و آن را به زوال نزديك كند. اگر هويت اسلامي ايجاد نشود، تخريبهاي ديگر حتي در هويتهاي ديگر تأثير ميگذارد و افراد دچار نفاق و تضاد ميشوند و قلبها از هم دور ميشود. ما در اين زمينه حتما بايد راهبرد داشته باشيم و به انعقاد هويت اسلامي توجه كنيم.
- تأكيد بر نمادهاي وحدت
براي تحقق هويت اسلامي راهبردهايي وجود دارد كه يكي از آنها تمركز بر نمادهاي اسلامي است. ما نمادهاي متعددي داريم كه مورد قبول فرقههاي اسلامي است، از همين رو ميتوانيم از آنها براي تقويت حس اسلامي استفاده كنيم. يك راهبرد ديگر، اعياد اسلامي است؛ مانند عيد قربان و عيد فطر كه مسلمانان در آن ميتوانند در مورد مسائل و مشكلات مشترك تعامل داشته باشند و از اين راهبرد بهعنوان يك نماد استفاده كنند. ما براي تشكيل امت واحده بايد اهدافي را با محوريت امت درنظر بگيريم و بهدنبال تحقق اين اهداف باشيم. مهمترين هدف، احساس هويت اسلامي است و بايد تلاش كنيم تا اين احساس درون تكتك افراد ايجاد شود. بايد احساس داشتن هويت اسلامي را در افراد زنده كنيم چون بدون اين هويت، پيوند اعضاي امت با هم محقق نميشود. بدون داشتن چنين هويتي صرفا يك سطح و ظاهري از امت وجود دارد كه در درون آن اختلاف و از همگسيختگي هست و حتي ممكن است كه در برابر هم قرار بگيرند كه ما شاهد موارد زيادي از آن بودهايم، به چنين چيزي نميتوان امت گفت. آن چيزي كه سبب تشكيل يك امت واحده ميشود، پيوند و ارتباط اعضا با يكديگر است. اصلا در ذات امت، مؤلفه ارتباط و پيوند وجود دارد و بدون آن امت معنا پيدا نميكند. وحدت و يكپارچگي بهعنوان يك صفت جداييناپذير براي امت مطرح است. اگر اين وحدت و يكپارچگي تحقق پيدا كند، بايد يك رابطه و پيوند بين اعضاي امت برقرار باشد، در غيراينصورت نميتوان وحدت و انسجامي را بهعنوان امت در نظر گرفت.
- نمادهاي مشترك شيعه و سني
اسلام يكسري نمادهايي دارد، منتهي نمادها بر 2 قسم هستند؛ بعضي از نمادها مذهبي است و بعضي از نمادها اسلامي. براي مثال شيعه نمادي بهعنوان حسينيه دارد، اين يك نماد مذهبي است، چون اهل سنت چنين نمادي ندارند. راهبرد ما براي رسيدن به امت اسلامي و ايجاد احساس هويت اسلامي در امت بايد تمركز بر نمادهاي مشترك بين شيعه و سني و تقويت آنها باشد. براي مثال بخشي از اين نمادها، اعياد اسلامي است. عيد قربان و عيد فطر نماد اسلامي است. حج يك نماد اسلامي است كه ما بايد بتوانيم اين نمادهاي اسلامي را بيشتر تقويت كنيم. به دو صورت هم ميتوان به نمادهاي اسلامي پرداخت؛ نبايد يكبار شيعه به تنهايي به اين نمادها بپردازد و خود را در كنار اهل سنت نبيند و يكبار هم اهل سنت به تنهايي به اين نمادها بپردازد و خود را در كنار شيعه نبيند. اگر چه در اين حالت، نماد مشتركي بين شيعه و اهل سنت وجود دارد؛ اما از يك نماد مشترك استفاده بهينه و در جهت تقويت هويت اسلامي نشده است. ما بايد 2 كار انجام بدهيم؛ يكي اينكه بايد به نماد اسلامي توجه كنيم و ديگر اينكه بايد بهصورت مشترك به آن بپردازيم. مثلا عيدنوروز فقط به ايرانيها اختصاص ندارد، بعضي از كشورهاي ديگر هم عيد نوروز دارند. اگر هر كشوري به تنهايي و بدون ارتباط با كشور ديگر عيد نوروز را جشن گرفت، يك هويت فارسي زبان بين آنها ايجاد نميشود؛ اما اگر يك نوع همگرايي را در عيد نوروز انجام دهند، يك هويت فارسي زبان ايجاد ميشود كه اين هويت غيراز هويت ايراني يا تاجيكي يا افغاني است و يك هويت جديد در منطقه شكل ميگيرد؛ مانند هويت عربها كه علاوه بر هويت خود يك هويت قوميتي عربي دارند. پس اگر ما به تنهايي به يك نماد مشترك پرداختيم، اين امر منجر به تحقق احساس هويت اسلامي نميشود.
- ائمه؛ سردمداران وحدت اسلامي
نبايد بهگونهاي نمادهاي مذهبي را شكل بدهيم كه بازتاب نفي ديگري را در پي داشته باشد. بنابراين در كنار احياي نمادهاي اسلامي بايد نمادهاي مذهبي هم تلطيف شود و اگر ممكن است بايد نمادهاي مذهبي اختصاصي را هم در خدمت جامعه اسلامي قرار بدهيم؛ مانند وقف. مسلمانان در صدر اسلام بهگونهاي وقف ميكردند كه اهل كتاب هم از وقف استفاده ميكردند. ما ميتوانيم از نمادهاي مذهبي در خدمت وحدت اسلامي بهرهبرداري كنيم كه نهتنها اختلاف ايجاد نكند بلكه يك كاربردي هم داشته باشد. براي مثال در شيعه مهمتر از عنصر امامت چيز ديگري نيست و واضح است كه قوام تفكر شيعه به تفكر امامت محور است؛ ولي امامان مسئله امامت را بهگونهاي مطرح ميكردند كه به هيچوجه در تقابل با اهل سنت از حيث كاركردي و حضور عيني در جامعه نباشد؛ بلكه امامت در خدمت جامعه و حتي در خدمت به افرادي باشد كه اعتقادي به امامت نداشتند، به همين دليل امامرضا(ع) فرمودند: «انالامامه نظام للمسلمين»، اصلا امامت مبنا و اساس انسجامبخشي به مسلمين است و از همينرو در زمان امامرضا(ع) شيعه و سني انسجام داشتند و از ناحيه آن حضرت اختلافي ايجاد نميشد. امامت امامحسين(ع) در جهت امت بود. ما چيزي بالاتر از امامت نداريم. بنابراين ما (چه شيعه و چه سني) نمادها را بهگونهاي شكل و بروز و ظهور ندهيم كه هدف تغايري ايجاد كند يا كاركرد تغايري و جداييساز داشته باشد؛ بلكه بايد در عين حال كه نماد اختصاصي باشد، خدمات عامي هم داشته باشد؛ مانند وقفي كه همه از آن بهره ميبردند؛ هركسي كه مسافر بود از كاروانسرايي كه وقف شده بود، استفاده ميكرد. پس اگر در شيعه نمادهايي مانند حسينيه و عيد غدير است، بايد در خدمت جامعه اسلامي باشد. حتي زماني كه ميخواستند خليفه سوم را بكشند، امام علي(ع) تنها كسي بود كه كمك ميكرد اين قتل انجام نگيرد، چون وقتي در جامعه اسلامي قتل صورت ميگيرد، مشكلاتي ايجاد ميكند. امام در نظام قضايي و مسائل جنگي حضور محوري داشت. ما بايد از مناسبات مرتبط به امامت، كانالهايي به سمت انسجام و خدمت به امت داشته باشيم. اهل سنت هم نبايد بهگونهاي به نمادهاي خود صورت بدهند كه مشكلاتي را براي امت اسلامي ايجاد كند.
- فتنهانگيزي ممنوع
افرادي هستند كه با تكيه بر بعضي از نمادها، ديگران را مشرك بهحساب ميآورند. اين نوع رويكردها اشتباه است و به نوعي خودزني است. ما تصور نكنيم كه اگر خودمان را با اين نمادها از ديگران جدا كرديم، صرفا به ديگري آسيب ميزنيم، چون اين آسيب بهخود شيعه بازميگردد، اين آسيب، اسلام را نابود ميكند و وقتي عزت اسلام از بين برود، مذاهب وابسته به اسلام هم ديگر عزتي ندارند. وقتي امت اسلامي ضعيف شد، هر كسي كه در اين امت است، چه شيعه و چه سني، آسيب ميبيند. اين مدعا امروزه نيازي بهدليل ندارد، چون حوادثي كه الان در منطقه رخ ميدهد، اين مدعا را ثابت ميكند كه وقتي فتنهاي ايجاد ميشود، همه در آن فتنه ميسوزند و همه مذاهب از آن متضرر ميشوند، در واقع اسلام و امت اسلامي متضرر ميشود. بنابراين خيلي بايد مراقب باشيم و جنبههاي تفرقهساز نمادهاي مذهبي را جدا و آنها را تلطيف كنيم؛ مانند كاري كه امامان و بزرگان اهل سنت انجام ميدادند. حتي اگر ممكن است بايد به اين نمادها كاركردهايي در جهت خدمت به امت اسلامي بدهيم. بهعنوان مثال امامرضا(ع) در عين حال كه امامشيعيان بود؛ ولي بهگونهاي عمل نميكرد كه اهل سنت در برابر ايشان موضع بگيرند. حتي اهل سنت هم از امامرضا(ع) روايت نقل ميكردند. در حوزهها بايد يك بحث مفصل و خوبي در مورد نمادها صورت بگيرد، چون نمادها از نظر جامعهشناسي در هويت بخشيدن به جامعه، تقويت يا تضعيف هويتها تأثيرات بنيادين دارد. شخصيتها و مسئولين فرهنگي كشورهاي اسلامي ازجمله ايران، حوزهها و دانشگاهها بايد به مسئله نمادها توجه زيادي داشته باشند. من معتقدم در كنفرانسها و همايشهايي كه در مورد وحدت اسلامي برگزار ميشود، به جاي پرداختن به بحثهاي عمومي، به بحث نماد و تأثير آن در جامعه بپردازيم و به يك سندي برسيم كه نمادها بايد اينگونه شكل پيدا كند. وقتي نمادهاي ما مبناي تفرقه هست، هر چقدر كه از وحدت صحبت كنيد، به نتيجه نميرسيد. نمادها احساس واحد ايجاد ميكنند. چگونگي برگزاري و احياي نماد است كه ميتواند احساس واحد را ايجاد كند. اين يك راهبرد است. ما بايد چند سياست و راهبرد را در پيش بگيريم تا به تقويت احساس امت واحده و احساس هويت اسلامي در اين امت برسيم.