دوستم از جامعهشناسان آگاه به زير و بم مسائل است. از طرف خودش بينش اخلاقي ارزشمندي براي مواجهه با مسائل دارد. آتش بحث گل انداخت و به موضوعات روز در جامعهمان كشيد. او معتقد بود كه مسائل عمومي در حوزه فرهنگ و اخلاق را بايستي با صراحت و جديت در محاسبه و قضاوت حل و فصل كرد.
من اما نظري ديگر را عنوان كردم. در نگاه اول بحث من قدري حاشيههاي گرم به اصل موضوع افزود كه همان حاشيهها، سبب شد تا اين بحث را قلمي كنم. بسياري از حقوقدانان در جهان معاصر نقش بسيار ارزندهاي براي اخلاق در زندگي اجتماعي قائل هستند. ايشان محور تمام تحولات جوامع انساني را اخلاق ميدانند.
اين مسائل ميتوانند مسائل اقتصادي باشند يا مسائل سياسي و حتي مسائل خاص در فرهنگ عمومي. اما آنچه حقوقدانان در مسئله اخلاق و تأكيدشان بر حضور اخلاقي داشتن در جامعه محور توجه است، همانا ارزش اخلاق در اعتبارآفريني براي اعمال انساني است. سادهتر بگويم: اخلاق قادر است شاهراه اعتماد براي هر جامعهاي ايجاد كند. به تعبيري دقيقتر ميتوان گفت كه هيچ جامعهاي قادر نيست بدون اخلاق و بيتكيه داشتن بر فضيلتهاي اخلاقي در زندگي شخصي و اجتماعي دوام بياورد و موفقيت كسب كند.
اما اين اخلاق چيست كه اين همه ارزش دارد و به قول معروف، هر كس از يك زاويهاي پيرامون آن صحبت ميكند؟ آيا جامعه امروز ما با مسائل مختلفي كه دارد با اخلاق فاصله دارد؟ در اينجا ضرورت دارد اين جمله را به عنوان جمله معترضه بيان كنم كه لازم نيست هر موضوعي را به عنوان مشكلات خودمان زير ذرهبين بگذاريم بلكه بايستي قدرت عبرتگرفتن و آموختن از ديگران را نيز داشته باشيم. موارد اخلاقي نيز همين است. آنچه مسلم است اين است كه جامعه ما، امروز، بيش از هر زمان ديگر، در تمام امور خصوصا امور سياسي و اقتصادي نيازمند رفتار اخلاقي است؛ چرا كه بياخلاقي و بداخلاقي بسياري از سرمايههاي ما را بر باد داده است و از طرفي نيز، در جامعه، بياعتباري و بياعتمادي را ترويج داده است. پس بايد هر كس به سهم خودش اصلاحگر زمينههاي اخلاقي در جامعه باشد.
ما ايرانيان به واسطه نسبت فكريمان به انديشههاي ديني، نشان دادهايم كه در طول تاريخ، انسانها و ملتي با فرهنگ و اخلاق بودهايم. از نگاه يك حقوقدان اخلاق چند شاخص مهم دارد؛ راستي، شفافيت، پرهيز از دروغ و خيرخواهي. اين چهار ركن هر كدام يك ضلع از هندسه اخلاق را تشكيل ميدهند.
بياخلاقي يكي از بزرگترين مشكلات جوامع امروزي است و در مقابل اما كسي توجهي آنچنان به شايستگيهاي اخلاق انساني و تأثيراتش در بهترشدن زندگي ندارد. همه به يك نوع، در اين چرخه همزيستي و بدزيستي شريك شدهاند؛ چرا كه جهان و شتاب زندگي، يك جورهايي، فضيلتهاي اخلاقي انسان را با خودش درگير ساخته و رنگ و بوي بسياري از فضايل معرفتي را در گرد و غبار فراموشي پنهان ساخته است. با اين وجود چگونه ميتوانجاي خالي اخلاق را پركرد؟
براي پي بردن به جايگاه صحيح اخلاق در امور زندگي اجتماعي، ضرورت دارد كه مسئولان ارزش اخلاق و اعتبار آن را در زندگي خود نشان بدهند. سادهترين راهش نيز اين است كه تمام امور را از دريچه چشم اخلاق نگاه كنند؛ يعني هر مسئله كوچك و بزرگ سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي را از ناحيه اخلاق ببينند و براي پاسخ به مشكلا ت نيز از همين زاويه اقدام كنند.
بياييم هر كدام از ما در هر مرتبهاي كه هستيم خود و رفتار خودمان را با چهار محك راستي، شفافيت، پرهيز از دروغ و خيرخواهي اخلاقي بسنجيم. شايد از اين راه بتوانيم گامي مثبت براي اخلاقي ساختن زندگيمان برداريم. بيشك، اخلاق مانند هواي پاك حق هر شهروند در هر جاي زمين خداست.
- عضو شوراي شهر تهران