چندی است که شاخصهای آلودگی هوا در تهران و تعدادی از شهرهای بزرگ سرزمینمان از حالت معمول، فراتر رفته و مه غلیظ آلایندههای حامل ذرات معلق همه جا را فراگرفته است. آلودگی هوا برای مردم تهران و کلانشهرهای کشورمان البته موضوع تازهای نیست و تقریبا در تمام سالهای اخیر به ویژه در فصول سرما در پاییز و زمستان زندگی و سلامت مردم را در همه ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی مختل میکند.
سرفهها و خس خس سینهها بیشتر شده است، چشمها میسوزد، خستگی و بیحوصلگی افزون و بیماریهای قلبی و تنفسی تشدید شده است، سینهها به درد آمده است و قلبها میگیرد. ذرات معلق کوچکتر از 2.5 میکرون که اکنون آلاینده اصلی هوای کلانشهرهاست، در کنه ریهها جا خوش میکند و چه نسلی برای آینده این سرزمین رشد میکنند و بزرگ میشوند.
بیماریهای جسمی تنها ارمغان هوای آلوده نیست، شاخصهای سلامت روان هم از این بلای عادی شده تاثیر میگیرند، همه کلافهاند، استرس، افسردگی و اضطراب مردم قطعا در این روزها بیشتر شده است و عصبانیت، بگو مگو و مشاجرهها در این روزهای آلوده بیشتر رخ مینمایند. میگویند از خانه خارج نشوید، در خانه بمانید، پس حتماً سلامت اجتماعی مردم هم به مخاطره افتاده است، دید و بازدیدها و سفرها نیز از حالت عادی خارج میشود و آنچه میماند، سرنوشت نامیمونی است که میشد و میشود با اقدام به موقع مسئولانی که دستی بر آتش دارند، تغییر کند.
اگر معتقدیم، سرنوشت هیچ قومی تغییر نمیکند مگر آنکه خودشان بخواهند، پس باید پرسید چرا نمیخواهیم، این بلای همیشگی از سر سرزمینمان رخت بربندد. مگر مشابه آن در شهرهای پر جمعیت شرق و غرب عالم نبود. ابرشهرهایی که با برنامهریزیهای چند ساله دولتمردانشان توانستند، کلانشهرهای پاکی برای شهروندانشان بسازند، چرا از تجربه آنان استفاده نمیکنیم؟ آلودگی هوا مسئله امروز و دیروزمان نیست و با این روال قطعاً مسئله فردای کشور عزیرمان نیز خواهد بود. راه حلهای این پدیده نامبارک را بارها بارها در مصاحبهها، میزگردها و مناظرهها گفتهاند و شنیدهایم.
راه حلهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت. از نوسازی و توسعه سیستم حمل و نقل عمومی گرفته تا استانداردسازی خودروها، بنزین، گازوئیل و دور کردن صنایع آلاینده از محیط زندگی مردم تا استفاده از فناوریهای نوین برای کاهش آلایندهها. همه، راه حلها را میدانیم اما منتظر معجزه نشستهایم، کاری نمیکنیم، زحمتی نمیکشیم، برنامههای مصوب روی کاغذ میمانند، شهرهای بزرگ بزرگتر میشوند و فاصله توسعه کلانشهرها با شهرهای کوچک، هر روز بیشتر میشود، تا شاخصهای آلودگی به مرز ناسالم و وضعیت اضطرار برسد. آن وقت است که جلساتی تشکیل میشود که نهایت تصمیم خروجی آن تعطیل شدن مدارس است، مسکنی برای سرپوش بر کارهای نکرده.
آخر سر هم مردم و مسئولان چشم به آسمان دارند، شاید بادی بوزد یا بارانی ببارد.
خبرنگاران هم جزئی از همین مردم آسیب دیدهاند و البته آنان نیز از اخبار ناقص، قطره چکانی و دیرهنگام مسئولان آزرده خاطرند.
اسامي خبرنگاراني كه اين بيانيه را امضا كردهاند: فتانه انفرادی، افشین شاعری، زين العابدين شهسوار حسيني، عاطفه میر سیدی، زهرا خوشحالی، مرضیه سعادت، ندا روزبروزی، داریوش آرمان، امیر عابد، علیرضا رمضانپور، سمیه ذکایی، علیرضا وهاب زاده، آرزو دهقانی، الیزاذوالقدر، معصومه حامدی، محسن طاهرمیرزایی، ملیکا بهزادی، مهدیه عرفاتی، مژگان زینلی پور، مینا دارابی، مریم صادقی، پدیده مظفري، سمانه جعفری، ریحانه شاهسون، میترا جمشیدیان، مرجان قندی، سادات حسینی خواه، سمیرا خباز، لیلا شاهی، سمانه زین العابدین، نسیم قراییان، فریبا خان احمدي، رسول صادقی، سعیده علیپور، سمیه شاهسوند، آزیتا معتمدی، فرهاد قربانی، ژیلا آهنگر زاده، مهرو ماهر، علي ماهر، شعيب شاه زماني، راحله مهربان، علي احمدي نيا