او براي اثبات پيامبري خود، مرده را زنده و نابينا را بينا ميكرد و از مجسمه گلي، پرندهاي زنده ميساخت. اما باز عدهاي حرفهاي او را نميشنيدند و برايش توطئه ميچيدند. اينجا بود كه آن حضرت در جمع ياران خود فراخواني صادر كرد: «مَن أَنصاريإلَيالله»، چه كساني هستند كه حاضرند در تبليغ براي خدا، من را ياري كنند؟ ياران خدا كجا هستند؟ در پاسخ اين دعوت، عدهاي پاسخ مثبت دادند كه بعدا با عنوان «حواريون» شناخته شدند. گفتند ما به خدا ايمان آوردهايم و رسالت تو را با جان و دل پذيرفتهايم. پس حاضريم در ركاب تو، دين خدا را ياري كنيم.حواريون چه كساني هستند؟ ريشه كلمه حواريون از «حور» گرفته شده است، بهمعناي شستن و سفيد كردن. عربها به غذاي سفيد ميگويند «حواري». حوريان بهشتي نيز شايد بهخاطر سفيدبودن بدين نام خوانده شدهاند.
احتمالا 2 دليل داشته كه حواريون را بدين نام خواندهاند؛ نخست آنكه آنها خود را از گناه شستوشو داده و پاك شدهاند و دوم آنكه براي پاك ساختن و روشن كردن افكار ديگران تلاش ميكردند. اما دليل ديگري نيز براي اين معنا شمردهاند. نقل است اين گروه به همراه حضرت عيسي(ع) در سفرها به راه ميافتادند و به امر تبليغ ميپرداختند. هرگاه تشنه يا گرسنه ميشدند، بهفرمان خدا، غذا و آب براي آنها آماده ميشد، آنها اين جريان را افتخار بزرگي براي خود ميدانستند. از مسيح پرسيدند آيا كسي بالاتر از ما پيدا ميشود؟ او گفت: آري، از شما بالاتر كسي است كه زحمت بكشد و از دسترنج خودش غذا تهيه كند. به دنبال اين پاسخ بود كه آنها به شستوشوي لباس و گرفتن اجرت در برابر آن مشغول شدند و عملا به همه مردم درسي دادند كه كار وكوشش ننگ و عار نيست. شايد به اين دليل به آنها حواريون گفتهاند.
اما نكته اساسي آن است كه دين خدا هميشه نياز به يار و ياور دارد. نياز به حواريوني دارد كه از آن دفاع كنند. خداوند در سوره صف از ما مؤمنين خواسته انصار خدا باشيم! آنگونه كه حواريون به ياري حضرت عيسي شتافتند. امروز در دنياي پر از ظلم و فريب ما مؤمنين بايد در امر تبليغ دين، رسالتمان را مجاهدانه به ثمر برسانيم و نگذاريم دين خدا مظلوم و بيياور بماند.