اکنون یک مطالعه جدید نتایج این پژوهش را به چالش میکشد و محیط و رفتار را در ایجاد سرطانها مهمتر میشمارد.
پژوهشگران دانشکده پزشکی دانشگاه جانهاپکینز در بالتیمور در تحقيق سال 2014 به این نتیجه رسیده بودند که هنگام تقسیم سلولهای بنیادی، جهشهای ژنتیکی که به صورت تصادفی ایجاد میشوند، در ایجاد سرطان مهمتر از وراثت و همچنین عوامل محیطی خارجی هستند.
این محققان مقالات علمی منتشر شده در این باره را آنالیز کردند تا تعداد سلولهای بنیادی و میزان تقسیم آنها در ۳۱ نوع بافت (به جز بافت پستان و پروستات) به دست آورند. سپس تعداد کل تقسیمهای سلولهای بنیادی در طول عمر در هر بافت را با احتمال ایجاد سرطان در آن بافت را در یک تمام طول عمر یک شخص مقایسه کردند.
همبستگی میان این پارامترها نشان داد که دو سوم خطر ابتلا به سرطان در میان انواع گوناگون بافتها را میتوان تصادفی یا استوکاستیک (stocastic) دانست و تنها یک سوم آن مربوط به وراثت و عوامل محیطی مانند سیگار کشیدن است.
بدشانسی؛ اصلیترین عامل رشد سرطان
اکنون تیمی از محققان دانشگاه استونی بروک در نیویورک با رد این ادعا، تحلیل جایگزینی را ارائه کردهاند که با استدلال مطالعه پیشین مخالف است و اظهار میکند که عوامل بیرونی نقش بسیار مهمتری نسبت به جهشهای تصادفی یا صرفا شانس در ایجاد سرطان دارند.
در حالی که ما اکنون درک خوبی از سرطان داریم و گروههای تحقیقاتی بیشماری در سراسر جهان روی درمانهای موثرتر این بیماری کار میکنند، ایجاد درمانهای موثرتر به شدت پیچیده است و بحثهای فراوانی درباره عللی که سرطانهای خاص را ایجاد میکنند، در جریان است. درک دقیقتر از این علل طبیعتا پژوهش در این باره را بهبود خواهد بخشید و به ایجاد درمانهای هدفمندتری خواهد انجامید.
گروه تحقیقاتی دانشگاه استونی بروک با در نظر داشتن این هدف، و با الهام از مطالعه دانشگاه جانز هاپکینز ایجاد کرده بود، تصمیم گرفت شواهدی عینی درباره نقش رفتار و محیط در ایجاد سرطان به دست آورد.
سانگ وو، نویسنده اصلی این بررسی میگوید: «بسیاری از دانشمندان در مخالفت با نظریه «بخت بد» یا «جهشهای تصادفی» بحث کردند، اما نتوانستند آنالیز جایگزینی برای تعیین نقش عوامل خطرساز بیرونی ارائه دهند. مقاله ما با بهکارگیری چهار رویکرد تحلیلی متمایز توانسته است آنالیزی جایگزین را فراهم آورد.»
در مرحله اول این گروه به بررسی خطر ناشی از گردش سلولی بافت، فرآیندی که به وسیلهای آن سلولهای جدید به وجود میآیند، پرداخت. این محققان با استفاده از همان دادههای مطالعه جانز هاپکینز، رابطه میان خطر سرطان در طول عمر و تقسیم سلولهای بنیادی بافت طبیعی را به دقت بررسی کردند.
آنان فرض کردند که اگر خطر درونی، عامل اصلی ایجاد سرطان باشد، بافتهایی با تقسیمهای مشابه سلولهای بنیادی، از لحاظ دچار شدن به سرطان در طول عمر در معرض خطر مشابهی قرار خواهند داشت. معلوم شد که این همبستگی بسیار نادر است و در نتیجه فقط ۱۰ درصد از سرطانها به عوامل خطرساز داخلی مربوط بودند.
در مرحله بعدی این گروه تحقیقی ریاضی بر روی بررسیهای اخیری انجام داد که به نشانههای موتاسیونی سرطان - «انگشتنگارههای» (genetic fingerprints) به جامانده از فرآیندهای جهشزای گوناگون بر ژنوم سلولهای سرطانی- پرداخته بودند. این محققان با آنالیز این دادهها، حدود سی نوع متفاوت از این نشانهها را شناسایی و دستهبندی و خاستگاه هر مورد را معین کردند.
نتایج نشان داد که برخی سرطانها بیش از پنجاه درصد علت درونی دارند، اما در اکثریت سرطانها بیش از 50 درصد احتمال دارد که سرطانها از طریق عوامل بیرونی به وجود آمده باشند.
این گروه تحقیقاتی که هنوز از وزن شواهد رضایت نداشت و به بررسی دادههای «برنامه نظارت، همهگیرشناسی و نتایج نهایی» (SEER) (برنامهای که بوسیله موسسه سرطان آمریکا اجرا میشود و منبع اطلاعات همهگیرشناختی درباره میزان بروز و میزانهای بقای سرطان در این کشور است) پرداختند. این دادهها نشان از آن داشت که میزان بروز و مرگومیر سرطانهای متعدد در واقع در حال افزایش است و این پژوهشگران به طور منطقی این افزایش را به عوامل بیرونی نسبت دادند.
بخش پایانی این بررسی به مجموعه دادههای موجود تکیه نکرد، بلکه کاملا بر اساس دانش ما از جهشهای ژنی در سرطان انجام شد و این گروه یک مدل محاسباتی ایجاد کرد تا میزانهای محتمل جهشهای درونی را آنالیز کند.
عموما پذیرفته شده است که دست کم سه جهش برای وقوع سرطان ضرورت دارد. اگر ابتلا به سرطان صرفا مربوط به بخت بد افراد باشد، بنابراین عوامل درونی باید برای ایجاد چند جهش کافی باشند. این مدل نشان داد که چنین موضوعی صدق نمیکند و یک بار دیگر بیانگر آن بود که عوامل درونی فقط مسئول ایجاد درصد کمی از موارد سرطان هستند.
در مجموع این محققان به این باور رسیدند که رویکرد چند-روشی- هم استفاده از تحلیل دادهها و هم مدلسازی - میتواند تأثیر مهمی بر تلاشهای پژوهشی درباره سرطان داشته باشد.
دکتر یوسف هانونِ، نویسنده ارشد و سرپرست این بررسی میگوید: «این پژوهش چهارچوب جدیدی را برای تعیین کمی خطر سرطان در طول عمر به علت عوامل بیرونی و درونی فراهم میکند که پیامدهای مهمی برای تعیین راهبردها برای پیشگیری از سرطان، پژوهش درباره آن و صرف اعتبارات در این زمینه دارد.»
این پژوهشگران یافتههای بررسیشان را در ژورنال نیچر منتشر کردهاند.