نمر باقر النمر در تمام زندگياش نقطه سياهي ندارد كه برايش غمگين باشيم. او هميشه خشونت بياساس را از سوي هر كس كه باشد محكوم كرده بود. او هميشه حملهكنندگان به مردم را در هر كشور و از هر فرقهاي محكوم كرده بود. او هميشه تبعيض را محكوم كرده بود. او هميشه سياستهاي يك بام و دو هوا را محكوم كرده بود. او هميشه استفاده از اسلحه را در جايي كه امكان گفتوگو هست محكوم كرده بود. پس براي چه غمگين باشيم؟ او صادقانه و توأم با سلامت زندگي كرد.
ما براي شهادت آيتالله نمر غمگين نيستيم. چرا غمگين باشيم وقتي او اسلحه نكشيد و رژيم كينهتوز سعودي وقتي او را دستگير كرد و پس از دستگيري 4 گلوله به پاهاي او شليك كرد؟ چرا غمگين باشيم وقتي او در عمل و همواره هر جا از مظلوميت مردم بحرين دفاع كرد از مظلوميت اهل سنت نيز در كشورهاي ديگر دفاع كرد و تبعيضي قائل نشد؟ چرا غمگين باشيم وقتي ميبينيم كه آنان كه متهم به تاسيس القاعده هستند وقتي در برابر گفتار او حرفي براي گفتن نداشتند ترجيح دادند او را با گردنزدن ساكت كنند؟ چه افتخاري براي انسان حقيقتخواه از اين بالاتر كه يك حكومت با تمام دبدبه و كبكبه و هواداران و مزدوران و آدمهايش نتواند جواب حرف حساب او را بدهد و نتواند كينه خود را كنترل كند و دست به كشتن او بزند؟
آنچه ما را غمگين ميكند فرداي عربستان است؛ فرداي كشوري كه زمامدارانش نشان دادند عزمشان را نه براي سعادت مردم كه براي ايجاد اختناق و حمايت از تبعيض و تقويت تفرقه و نفاق جزم كردهاند.
آنچه ما را غمگين ميكند كشوري است كه ميتواند جايگاهي مهم و تأثيرگذار در جهان اسلام و كل جهان داشته باشد اما بر اثر بيكفايتيها، تنگنظريها، كينهها، خودخواهيها به وضعي افتاده كه مورد طعن و لعن بسياري از مردم جهان است. و در نهايت آنچه ما را غمگين ميكند نه شهادت آيتالله نمر كه رفتار كساني است كه در نهايت فاصله از نگاه او و به نام حمايت از او دست به كارهايي ميزنند كه جز خوشحالي قاتلان او حاصلي ندارد.