در بيشتر روستاها تنها چيزي كه ميشد در زمستان سوزاند، بوتههايي بود كه از صحرا ميكندند. خارهاي متراكم در همپيچيده را در تنور آتش ميزدند تا نان بپزند يا در آتشدان حمام ميسوزاندند تا آب را گرم كنند. بوته كندن خسارتي به محيطزيست نميزد و سال بعد صحرا دوباره پر از بوتههاي خشك ميشد. جمعيت آنقدر نبود كه بتوانند تمام بوتههاي بيابان بزرگ را مصرف كنند اما چون كندن و انبار كردن بوتهها كار سختي بود آنها را به دقت مصرف ميكردند.
كرسيها هم با زغال گرم ميشدند. زغال درست كردن و مصرف كردن يك مهارت محسوب ميشد و مردم نهتنها تمام تكههاي زغالي كه ميخريدند را سرخ و داغ زير كرسي ميگذاشتند بلكه خردههاي زغال را هم گلوله ميكردند تا ذرهاي از آن بياستفاده نماند.
در جايي كه به جنگل و دار و درخت نزديك بود هيزم هم براي سوزاندهشدن استفاده ميشد ولي باز هم خسارتي به جنگل وارد نميكرد. طبيعت به سرعت ميتوانست خود را احيا كند و جاي درختاني كه قطع شده بودند دوباره پر ميشد.
هيچ كدام از چوب و روغنهايي كه انسانها ميسوزاندند آنقدر دود نميكرد كه كمي دورتر از خانهها ديده شود حتي اگر ساكنان خانهها همه ذخيره سوختي خود را هم آتش ميزدند.
ولي الان ما نفت و گاز را ميسوزانيم و به راحتي تمام هواي يك شهر را آلوده ميكنيم. وقتي باران ميبارد، دود و غبار را از هوا ميشويد و روز بعد ميشود از صاف بودن آسمان زمستاني لذت برد اما به محض اينكه هوا روشن ميشود و رانندهها استارت خودروهايشان را ميزنند دود از اگزوزها روانه آسمان ميشود و هنوز يك روز هم نگذشته است كه آلودگي به همان جايي ميرسد كه قبلا بود.
زماني تصور ميشد كه اگر قيمت بنزين زياد شود، موتورهاي دودزا كمتر ميشوند. اجباري كردن عايقكاري ساختمانها هم ممكن بود مصرف گاز را كم كند ولي هيچ كدام نتوانستند به اندازه كافي بر سوزاندن بنزين و گاز تأثير بگذارند. به جاي آن مساحت جنگلها و پوشش گياهي دشتها كم شده است.
عجيب بهنظر ميآيد كه انسانها توانستهاند جز آب و خاك، هوا را هم آلوده كنند. خاك و آب ثابت يا مهارشدني هستند و ميشود چيزي به آنها افزود تا جايي كه پاكي خود را از دست بدهند اما هوا تقريبا بيانتهاست و به همه سمت جريان دارد. مهار كردن هوا ناممكن است اما ما موفق شديم دستگاههايي بسازيم كه اين كار را انجام دهند. بدتر از آن اينكه توانستهايم دماي هواي زمين را هم بيشتر كنيم تا نهتنها شهرهايمان بلكه تمام موجودات روي زمين از پرندههاي مهاجر تا جوندگان صحرا هم بهخاطر آن در خطر قرار گيرند.
آلودگي هواي شهرها هر سال بيشتر ميشود و در كنار گردوغبار بيابانها، زندگي سالم را براي ما شهرنشينان سختتر ميكند. اتفاقات و تغييراتي كه يك قرن قبل قابل تصور نبود، اكنون عادي و روزمره بهنظر ميآيد.