وضعیتی که منجر به وقوع جنگ میشود، کدام است؟ تحت چه شرایطی جنگ رخ میدهد و چه عللی یک جنگ خاص را موجب میشوند؟
اما باید واقعیت را بپذیریم که اکنون نزد لایههای مختلف افکار عمومی ما این پرسش مطرح است که آیا جنگی فراروی ما با آمریکا یا همپیمانان او چون اسرائیل وجود دارد؟
این تأسف زمانی بیشتر میشود که بعضی از طرح این پرسش صریح مردم و پاسخگویی فعال از جنبههای اثباتی و سلبی نسبت به آن گریزانند و این پرسش ظریف را پیش میکشد که «فارغ از قبول تبعات روانی حاصل از آن و تأثیر آن در لایههای اقتصادی و تجاری» چرا باید از پاسخ به این پرسش اساسی مردم گریزان باشیم در حالی که آثار روانی و اقتصادی آن در حال بروز است؟
بگذاریم و بگذریم، بسیار ساده بگویم، برای وقوع جنگ میان دولتی 2 عامل لازم است: نخست نیت تهاجمی و دوم مقاومت؛ که در بستر تبدیل مداخله و تعارض به تهاجم و تجاوز بین 2 دولت منجر به جنگ میشود.
نیت تهاجمی شامل اقدامی میشود که از یک قصد روشن منبعث شده و هدف از آن این باشد که طرف مقابل بیدرنگ و یا در گام بعدی، بین «تسلیم شدن» و «جنگیدن» یکی را انتخاب کند. در مقاومت فرد، با گزینه تسلیم فوری مواجه است و به رد آن میپردازد.
فراموش نکنیم که مقاومت واکنش کاملاً طبیعی است و وجود آن در روایتهای مربوط به خاستگاه جنگ مفروض است. در مقابل وقتی از نیت تهاجمی سخن به میان میآید، توضیحی کاملاً گسترده و همهجانبه میطلبد.
این کاری مشکل بهنظر میرسد، در بسیاری از موارد تهیه مدارک و شواهدی که نشاندهنده جنگ از پیش طراحی شده باشد، مشکل است اما این کار نیز غیرممکن نیست.
سالها پیش با وجود قرارداد تعرض نکردن روسیه و آلمان به یکدیگر موسوم به مولوتف-روبین تروپ، چرچیل به استالین خبر داد که هیتلر در چه روز و چه ساعتی جبهه شرق را خواهد گشود... و این یکی از موارد قابل عنایت در این زمینه است.
فضایی را که در آن به رابطه مؤلفههای فوق یک جنگ احتمالی از پیشبینی بالا برخوردار میشود، میتوان فضای زرد میان 2 دولت دانست که در این فضا نیت تهاجمی دولت مهاجم از عوامل زمینهای مناسب که در آن موقعیت – تسلیم شدن یا جنگیدن- برای مقاومت کننده فراهم نیامده اما در حال فراهم آمدن است.
هنگامی که بنا به عللی، دولتی رو در روی دولت دیگر قرار گیرد و به مرحلهای برسد که مجبور باشد بین تسلیم فوری و جنگ یکی را انتخاب کند، ممکن است مرتکب اعمال خاصی شود.
این اعمال به شکل متعارف با 4 معیار: 1- غفلت یا مسامحه مؤثر 2 – بیتفاوتی 3 – بیفکری و 4- بیپروایی موجب تغلیظ وضعیت زرد و تبدیل آن به وضعیت قرمز میشود.
وضعیت ایران و آمریکا با عنایت به نیت تهاجمی ایالات متحده و عزم جدی مقاومت در ایران، در وضعیت زرد متمایل به قرمز بهسر میبرد، مجموعه عملکردهای موجود در ساختهای عملیات روانی با ادبیات فرانسهای آن و جنگ روانی با ادبیات آمریکایی، در برهه کنونی دیگر تنها متوجه «ترس» و ایجاد «فریب» نیست بلکه در این فضا نیمنگاهی جدی به زمینهپروری برای حصول به وضعیتی را در سر میپروراند که با توجه به مؤلفههای 4گانه فوق دولت ایران را در وضعیتی قرار دهد که بین جنگ و تسلیم یکی را برگزیند، بهگونهای که اگر جنگی رخ داد در مساحت غفلتها، بیتفاوتیها، بیفکریها یا بیپرواییهای احتمالی به پای دولتمردان ایرانی نوشته شود و این خود زمینهساز واگراییهای مدیریت شده پس از جنگ احتمالی گردد.
این همان عبرتی است که آمریکاییها از صحنه مبارزاتی عراق آموختهاند. این معنا را قبول داریم که جنگ غیرمنطقیترین کاری است که آمریکاییها در فضای زرد کنونی میتوانند به انجام رسانند ولی فراموش نکنید آنها در تلاشند تا این فضای زرد را به سوی فضای قرمز مدیریت میکنند و دوم آن که آمریکاییها همیشه عاقلانه رفتار نکردهاند!!