هدف اولیه ایران، عراق و آمریکا از انجام مذاکرات را میتوان ایجاد ثبات و امنیت در عراق دانست. شواهد نشان میدهد که امنیتسازی در محیطهای بحرانی صرفاً در شرایطی انجام میگیرد که زمینه برای ایجاد تعادل و موازنه بین بازیگران فراهم شود.
یکی از نشانههای تعادل امنیتی را میتوان نیل به حداقل توافقات استراتژیک دانست. زمانی که واحدهای سیاسی درصدد نیل به اهداف مؤثر و تعیینکنندهای باشند، آنان نیاز فراگیری به «مصالحهگرایی» خواهند داشت.
مصالحهگرایی امنیتی ایجاب میکند که واحدهای سیاسی برخی از اختلافات خود با یکدیگر را کاهش داده و زمینه لازم برای همکاری و مشارکت را فراهم آورند. اعطای امتیاز مرحلهای و یا چشمپوشی از امتیازات فزاینده را میتوان در زمره نشانههای «تعادل امنیتی» دانست.
درحالیکه چنین نیازهایی بهعنوان امر اجتنابناپذیری تلقی میشود، اما مذاکرهکنندگان آمریکایی تمایل چندانی به انعطافپذیری و بهکارگیری الگوهای همکاریجویانه نشان نمیدهند.
اریک کلارک سخنگوی نیروهای فرماندهی مرکزی آمریکا مستقر در پایگاه منطقهای خلیجفارس اعلام داشته است که هیچ اقدامی برای آزادسازی کارگزاران دیپلماسی ایران در عراق انجام نخواهد شد.
وی بهگونه غیرمستقیم اعلام داشت که این افراد به روند توقف خشونتها در عراق ضربه زدهاند. بنابراین امکان آزادسازی آنان در کوتاهمدت، موضوع مبهم و امر دور از ذهن است.
بیان چنین رویکردی نشان میدهد که آمریکاییها از الگوهایی همانند تهدید و ارعاب استفاده میکنند. بهکارگیری چنین الگوهایی نمیتواند زمینهساز برخی از موفقیتهای سیاسی و دیپلماتیک در روابط ایران و آمریکا باشد.
کارگزاران سیاست خارجی ایران همواره تلاش دارند تا فضایی را طراحی کنند که بهموجب آن زمینه برای ثبات و امنیت در عراق فراهم شود. تحقق این امر نیازمند تعادل قدرت بین بازیگران است.
در شرایطی که کارگزاران دیپلماتیک و استراتژیستهای آمریکایی از ادبیات افراطی و مقابلهجویانه استفاده میکنند، امکان نیل به تعادل منطقهای کار بسیار دشواری خواهد بود.
ضرورتهای تعادل منطقهای ایجاب میکند که بازیگران تأثیرگذار در امنیت عراق از روشهای معطوف به مصالحهگرایی استفاده کنند. اگر آمریکاییها ادبیات تهاجمی را بهکار میگیرند، بیانگر آن است که تمایلی به حل مسالمتآمیز اختلافات منطقهای ندارند.
این امر بهمثابه تأخیر در ابتکارات همکاریجویانه منطقهای محسوب میشود. از سوی دیگر آنان با نیروهای سیاسی، ایدئولوژیک و امنیتی متفاوتی در عراق مشارکت دارند. چنین فرایندی بهمعنای «بازی گمراهکننده» محسوب میشود.
تا زمانی که آمریکاییها تمایل چندانی به اجراییسازی مفاد سیاست اعلامی ایران نداشته باشند، طبعاً نمیتوانند از کارگزاران دیپلماتیک و امنیتی ایران انتظار مساعدت یا مشارکت داشته باشند.
بهطورکلی بهکارگیری «ادبیات تهاجمی» و عبارتهایی که منجر به التهاب سیاسی و مطبوعاتی میشود، تأثیر خاص بر فضای مذاکرات بهجا خواهد گذاشت. اگر آمریکایی خواستار ثبات و امنیت در عراق است، باید قواعد بازی در شرایط بحران امنیتی را رعایت کند.
تحقق این امر از طریق «مصالحهگرایی متقابل» حاصل میشود. بنابراین الگوی رفتاری آمریکا نمیتواند مطلوبیتهای لازم را ایجاد کند.