رحيم ميداني درباره طرح انتقال آب از درياي خزر به درياچه اروميه براي نجات اين درياچه گفت: اين طرح در دست مطالعه قرار دارد و جزو مطالبات مردم از رئيسجمهور بوده اما اجراي آن منوط به بررسي همه جوانب زيستمحيطي آن است. اين معاون وزير نيرو كه چندي پيش با تأكيد بر اينكه ايران همچنان نيازمند سدسازي است، گفته بود: « كساني كه با اين فعاليت مخالفند، اقليم و طبيعت كشور را به درستي نميشناسند»، در حالي از مطالعه طرح انتقال آب خزر به درياچه اروميه خبر ميدهد و آن را مطالبه مردم از رئيسجمهور قلمداد ميكند كه دكتر مسعود باقرزاده كريمي، معاون امورتالابهاي سازمان حفاظت محيطزيست ميگويد: ستاد احياي درياچه اروميه و سازمان حفاظت محيطزيست به صراحت مخالفت خود را با اجراي طرح انتقال آب خزر به درياچه اروميه اعلام كردهاند.
- گرانقيمت و ناسازگار با محيط زيست
باقرزاده كريمي به همشهري گفت: درصورت اجراي اين طرح ناسازگار با محيطزيست، آورد آب خزر به درياچه اروميه، معادل صرفهجويي 20درصدي در آب مصرفي بخش كشاورزي در اطراف اين درياچه است با اين تفاوت كه به كارگيري راهكارهاي صرفهجويي آب در بخش كشاورزي علاوه بر تأمين آب مورد نظر، باعث پايداري كشاورزي و بهرهوري مطلوب هم ميشود.
اين مقام مسئول درسازمان حفاظت محيطزيست درباره پيامدهاي ناگوار اجراي طرح انتقال آب خزر به اروميه هم تصريح كرد: تركيبات شيميايي آب خزر با اروميه متفاوت است و درصورت انتقال، منجر به معضلات زيستمحيطي ميشود.
علاوه براين، با وجود اينكه ميزان شوري آب خزر كمتر است اجراي اين طرح، نمك فراواني را وارد درياچه اروميه ميكند. ضمن آنكه اجراي اين طرح باعث تغيير كاربري وسيع در اراضي مسير اجراي طرح ميشود. فارغ از همه اين مسائل، اجراي اين طرح بسيار گرانقيمت و مغاير با معيارهاي زيستمحيطي است درحاليكه روشهاي ارزانتر و سازگار با محيطزيست وجود دارد كه نمونه آن همان صرفهجويي 20درصدي در مصرف آب بخش كشاورزي است.
- انتقال آب جايگزين سدسازي ميشود
اجراي طرح انتقال آب خزر به اروميه درحالي در دستور كار قرار گرفته است كه طي چند دهه اخير مديريت ناصواب منابع آب ، كشور را با چالشها و معضلات متعدد زيستمحيطي مواجه كرده است. سدسازيهاي بيرويه كه نمونهاي از آن سدگتوند است نهتنها باعث رونق كشاورزي در كشور نشد بلكه باعث نابودي بيش از نيمي از دشتهاي حاصلخيز كشور شد، معيشت جوامع بومي را نابود كرد به حاشيهنشيني و معضلات ناشي از آن دامن زد و باز همين متوليان مديريت كلان آب كشور بيتوجه به توصيهها و راهكارهاي ارائه شده از سوي منتقدان و كارشناسان مديريت آب و منابع طبيعي و محيطزيست به جاي استفاده از راهكارهاي بومي علاوه بر تداوم سدسازيهاي لجامگسيخته، با صدور مجوز حفر هزاران هزار چاه عميق و نيمهعميق، فلات ايران را با كابوس هولناك كمآبي مواجه كردند. اكنون نيز به گزينه انتقال آب از حوضهاي به حوضه ديگر روي آوردهاند تا نيمرمق باقيمانده طبيعت ايران را قرباني اجراي طرحهايي كنند كه جز تباهي براي كشور ثمري ندارد.