امسال دوچرخه ۱۵ساله است و تعدادی از خبرنگاران افتخاری‌اش هم ۱۵ ساله‌اند. با آن‌ها درباره‌ی حس و حال «هم‌سن بودن با دوچرخه» به‌ گفت‌و‌گو می‌نشینیم.

پنج پرسش‌ با اين نوجوانان در ميان گذاشتيم كه همين‌جا پرسش‌ها را مي‌خوانيد و بعد در ادامه‌، پاسخ 16 دوچرخه‌ايِ 15ساله، در آستانه‌ي16 سالگي خودشان و دوچرخه:

1. از اين‌كه با دوچرخه هم‌سن هستي، چه احساسي داري؟

2. در 15 سالگي دوچرخه به او چه هديه مي‌دهي؟

3. براي 15 سالگي خودت چه هديه‌اي در نظر مي‌گيري؟

4. آرزو داري چه‌چيز هيجان‌انگيز يا عجيب و غريبي هديه بگيري؟

5. چه چيز خاص و متفاوتي براي دوچرخه آرزو مي‌كني؟

در تهيه‌ي اين دو صفحه مينا صيادي و ياسمن رضائيان با بخش نوجوان همكاري كرده‌اند.

 

 

1. راضیه کرمی از تهران

1. وقتي یکی که خیلی دوستش داری دقیقاً هم‌سن تو باشد، خیلی متفاوت و عجیب است.

2. به دوچرخه یك قول هدیه می‌دهم. قول می‌دهم هميشه رکاب بزنم و خسته نشوم.

3. یک شعر یا یک داستان قشنگ به دوچرخه می‌دهم تا در روز تولدم چاپش کند. شاید اسمش را بگذارم تقدیم به خود عزیزم!

4. دوچرخه‌ای که پرواز کند و من را هرجا که اراده می‌کنم، ببرد.

5. امیدوارم روزی یک زین چند طبقه داشته باشی و همه‌ي نوجوان‌ها را در آن جا بدهی!

2. کیمیا ادریسی از تهران

1. احساس جالبی است که با دوچرخه هم‌سنم.

2. به دوچرخه یك جفت لاستیک نو هدیه می‌کنم!

3. دوست دارم به خودم سفر به دور دنیا را هدیه کنم.

4. همیشه دوست داشتم برای تولدم سورپرایزم کنند!

5. آرزو می‌کنم يك روز تو هم مثل پینوکیو زنده شوی.

3. فائزه فرزانه از خرامه

1. همیشه صمیمی‌ترین دوستانم را طوری انتخاب می‌کنم که از من بزرگ‌تر باشند! دوچرخه‌جان ممنون که دو ماه از من بزرگ‌تری!

2. واقعاً نمی‌دانم دوچرخه با چه چیزی خوشحال می‌شود، پس خودم را جای دوچرخه مي‌گذارم و به روز تولدم فکر مي‌کنم. آن‌موقع... دلم مي‌خواهد رو به تک‌تک بچه‌ها بلند بگویم: بچه‌ها می‌دانید چه‌قدر برایم مهم‌اید! بهشان مي‌گویم: چه‌قدر حس خوبی دارم، وقتی چشم‌هایتان را بسته‌اید  و فکر می‌کنید چه چیزی بیش‌تر از همه خوشحالم مي‌كند. مي‌گویم: این‌که هستید و رکاب می‌زنید، برایم از هر هدیه‌ای خوشحال‌کننده‌تر است.

3. یک گلدان کاکتوس به خودم هديه مي‌دهم و گوشی موبایلم را از خودم می‌گیرم تا اين‌قدر وقتم را نگیرد.

4. چیزهای هیجان‌انگیز زیادی هست که همیشه دوست داشته‌ام. مثلاً ماه، دیگر کروی شکل نباشد! اما بیش‌تر از همه دوست دارم گل‌فروشی بزرگي در یک شهر شلوغ داشته باشم.

5. آرزوی خوب من برای دوچرخه این است که کل دفتر با همه‌ي خبرنگارها و تصویرگرها و نویسنده‌هایش از کوچه تورج ناپدید شوند و در کوچه‌ي ما پیدا شوند. این‌طوری دوچرخه بچه‌محل من می‌شود!

4. آتوسا درویشی از كرج

1. دوچرخه همیشه برایم یادآور پنج‌شنبه‌های باحال بوده و این خیلی عجیب است که با هم، هم‌سن باشيم و حتی چند روز ازش بزرگ‌تر باشم!

2. به دوچرخه چند طراحی و یک یادداشت هديه می‌دهم.

3. تولد امسالم به خودم کتاب «زمستان» از مهدی اخوان‌ثالث هدیه دادم.

4. دوست دارم که بلیت جام‌جهانی 2018 هدیه بگیرم.

5. دوچرخه‌ي عزیزم، امیدوارم همیشه پر از ایده‌های جدید و خلاقانه باشی.

5. مبینا هاشم‌نژاد از تهران

1.خیلی خوشحالم از این‌که هم‌سن دوچرخه‌ام و او هم مثل من نوجوان است. خیلی جالب است که می‌دانم تا آخر عمر هم‌سن هم مي‌مانیم.

2. به دوچرخه تشویق همه‌ی نوجوان‌ها را هدیه می‌کنم. هرنوجوانی كه ببينم به دوچرخه خواندن تشویقش می‌کنم.

3. به خودم برای هرروز فکری نو و خلاقیت بیش‌تر هدیه می‌کنم.

4. دوست دارم تمام رمان‌های دنیا را به خودم هدیه بدهم و بخوانم.

5. دوچرخه‌ي عزیزم، برای تو و خودم آرزو می‌کنم که مردم  با مهربانی و خوبی با هم برخورد کنند و بدانند با مهرباني‌كردن چیزی از آن‌ها کم نمی‌شود.

6. صبا اسکندریان از تهران

1. احساس خيلي خوبی دارم و امیدوارم دوچرخه همیشه در حال پیشرفت باشد.

2. یک گزارش ناب و هیجان‌انگیز به دوچرخه هدیه می‌دهم.

3. در روز تولدم با یک دوچرخه رکاب‌زنان به دیدن دوچرخه‌ای‌ها بروم. این هدیه‌ي من به خودم است.

4. هیجان‌انگیزترین چیزی که دوست دارم هدیه بگیرم این است که یکی از شعرهایم در دوچرخه چاپ شود.

5. دوچرخه‌ي عزیزم،  من برایت آرزوی موفقیت روزافزون دارم.

7. یاسمین اله‌یاریان از شهرري

1. گمانم چند ماهی از دوچرخه بزرگ‌ترم. پس چند تا پیرهن بیش‌تر از او پاره کرده‌ام!

2. در 15‌سالگی خودم هدیه‌اي نگرفتم و از دوچرخه‌ام می‌خواهم مزه‌ی نداشتن هدیه را بچشد!

3. به خودم یک کیک شکلاتی بزرگ هدیه می‌دهم.

4. شاید یک حیوان خانگی و شاید کمی بزرگ‌تر، یک اژدهای نوزاد.

5. آرزو می‌کنم در تولد 15 سالگی‌اش، خامه‌ي کیک تولدش آب نشود!

8. نگار جعفری مذهب  از تهران

1. حس خیلی خیلی هیجان‌انگیزناک دارم که فقط یك دوچرخه‌ای 15 ساله درکش می‌کند!

2. یک سبد ستاره، یک بوق با صدای باد و بندهای رنگی‌رنگی که به دسته‌اش وصل کند.

3. به خودم یک هدیه‌ي خیالی می‌دهم. به خودم آزادی هدیه می‌دهم. طوری که خودم را از شادی‌های کوچک مثل راه‌رفتن زیر باران یا تماشاي ستاره‌ها محروم نکنم.

4. عکاسی را خیلی دوست دارم، اما جاهایی هستند که در آن‌ها اجازه‌ي عکاسی ندارم؛ مثل شهر کتاب مرکزی. خيلي دوست دارم در آن‌جاها عکاسی کنم.

5. برای دوچرخه چرخ‌های روان‌تر، رکاب‌زن‌های باحال‌تر و پرشورتر، جاده‌ي هموارتر، مقصدهای هیجان‌انگیزتر و یک 15 سالگی رنگی و دیوانه‌وار درست مثل خودم آرزو دارم.

9. دریا اخلاقی از تهران

1. حس رضایت‌بخشی است که با دوست صمیمی‌ا‌ت تنها یک ماه فرق داشته باشی.

2. از آن‌جایی که در کادو خریدن مهارت ندارم، از خودش می‌پرسم! دوچرخه‌جان چی دوست داری؟

3. به خودم پک کامل سوژه‌های داستان و شعر، همراه قافیه و وزن و دیالوگ هدیه می‌دهم که هیچ‌وقت موقع نوشتن کم نیاورم.‌

4. آرزو می‌کنم دوبار دیگر در یک جعبه‌ کادو با روبان نارنجی نوجوانی را هدیه بگیرم.

5. دلم می‌خواست بچه‌ها هیچ‌وقت بزرگ نمی‌شدند و همیشه نوجوان می‌ماندند. فقط نوجوان جدید به گروهمان اضافه می‌شد.

10. فاطمه پرکاری از تهران

1. حس نوجوانی بیش‌تری می‌کنم و مطمئنم 15 سال دیگر من و دوچرخه هنوز نوجوانیم!

2. به دوچرخه 15‌هزار بادکنک هدیه می‌دهم که پرواز کند و به دوچرخه‌ي پرنده تبدیل شود.

3. به خودم 15 میلیارد میلیارد کاغذ هدیه می‌دهم. نصفشان پر از داستان‌های خواندنی باشد و نصف دیگر خالی باشد که با داستان‌های خودم پرشان کنم.

4. دوست دارم یک چوب جادو مثل داستان‌ها هدیه بگیرم که با آن بتوانم هرکاری بکنم.

5. آرزو می‌کنم که ورودش به همه‌جا آزاد شود و دیگر مغازه‌ای نگوید باید دوچرخه‌ات را دم در بگذاری!

 

11. زهرا عرب‌زاده از محلات

1. حس خوشایندی است که با کسی که مثل خواهرت است و هم‌ديگر را درک مي‌كنید، هم‌سن باشید.

2. به دوچرخه و پدر و مادرهایش یک عالم حس خوب هدیه می‌کنم. از آن‌ها ممنونم که با انرژی کامل و بدون این‌که ذره‌ای از کیفیتش کم شود، دوچرخه را تولید می‌کنند.

3. دلم می‌خواست در درون خودم توانایی خاصي مثل ابرقهرمان‌ها پیدا کنم!

4. حیوانات را خیلی دوست دارم و دلم می‌خواست یک اسب سفید ترکمن هدیه بگیرم یا احساس جدیدي مثل خاله یا عمه شدن را تجربه کنم. همان‌طور که خدا همیشه من را راهنمایی کرده، این بار من را در پیدا کردن مسیر زندگی‌ام هدایت کند.

5. برای دوچرخه آرزو می‌کنم که بیش‌تر به آن توجه کنند و از آن پشتیبانی کنند تا بتواند گسترده‌تر شود و حتی موضوعات سیاسی یا اقتصادی را در سطح نوجوان‌ها مطرح کند.

 

12. فریدا زینالی از تبريز

1. هم‌سن بودن با دوچرخه حس نابی است. انگار که خواهر یا برادري داشته باشی که هیچ‌وقت از تو عصبانی یا ناراحت نمی‌شود و همیشه با اشتیاق به حرف‌هاي تو گوش می‌کند.

2. می‌گویند کفشدوزک نشانه‌ي شانس است. به دوچرخه یک کفشدوزک هدیه می‌کنم تا موقع پرواز کردنش آرزویی بکند و آرزویش برآورده شود.

3. دوست داشتم فرصت یک ماجراجویی به یادماندنی داشته باشم.

4. دوست دارم یک بالش خیلی خیلی بزرگ  و نرم هدیه بگیرم تا قبل از این‌که بخوابم، راحت‌تر خیال‌بافی کنم.

5. امیدوارم جوراب و پارچه و شلوار سوارش را هیچ‌وقت روغنی نکند!

 

14. فاطمه‌ سادات حسینیان از تهران

1. این حس هم‌سن بودن خیلی برايم عجیب و تازه نیست! وقتی تو با یك نفر هم‌سنی، بیش‌تر با او احساس صمیمیت می‌کنی، اما این احساس صمیمیت همیشه بین همه‌ي دوستان دوچرخه‌ای بوده، از نوجوان دوازده‌ساله تا پیرمرد شصت‌ساله‌ي بازنشسته.

2. بیش‌تر وقت‌ها دوچرخه به من هدیه می‌دهد، ولی قبلاً شعري نوشته بودم که نمی‌خواستم برای کسي بخوانمش. آن را تایپ می کنم و می‌فرستم.

3. دلم می‌خواهد بیش‌تر با هم دوست باشیم و درباره‌ي چیزهایی که گاهی باعث مي‌شود از تو دلگیر شوم، صحبت کنیم.

4. یك حس درونی، یك کمک... چیزی که حالم را بهتر کند.

5. دوچرخه‌ی دوست داشتنی من، تولدت مبارک؛ نه یکی دوبار، به تعداد همه‌ی لبخندهایی که تا حالا روي لب‌هاي ما نوجوان‌ها نشانده‌ای.

 

14. پرنيا فاضل‌زاده از تهران

1. حس ذوق‌مرگ بودن و حس افتخار. ۱۵سالی هست که با دوچرخه هم‌سن‌ایم و به اين هم‌سن‌ بودن افتخار می‌کنیم. چون دوچرخه در بین هم‌سن‌هايش خیلی پیشرفت کرده. کی توي این سن این همه طرفدار دارد؟

2. یك جفت لاستیک نو برای سریع‌تر طی کردن جاده‌های ترقی (از پله که نمي‌تواند بالا برود) و یك سبد نو پر از خبرهای خوب.

3. در واقع همه چيز به خودم هدیه می‌دهم، اما کو پول خرید این هدیه‌ها؟! از شوخی که بگذریم به خودم یك تور کامل گردش در کتاب‌فروشی هديه می‌دهم و کتاب می‌خرم. (باز هم کو پول؟!)

4. آرزو دارم بروم مریخ. تعجب ندارد! تصور کنید با كتاب‌هايي كه روز تولدم خريدم بروم مریخ و در هوای آزاد مریخ کتاب بخوانم!

5. آرزو دارم دوچرخه هم با من بیايد مریخ. با لاستیک‌هاي نو و سبد نوش، دوری بزنیم و با هم کتاب بخوانیم. شاید خبری چیزی هم گیرمان آمد.

 

15. مليكا جلال‌پور از آمل

1. حسی به حلاوت مربای تمشک!              

2. یک بشقاب پر از شیرینی گردویی، اشعه‌ي گرم آفتاب در این روزهای سرد و یک فانوس صورتی ستاره‌دار که شب‌ها زیر نورش آثار و نامه‌های ما نوجوان‌ها را در فضایی پر از حس بخوانی!

3. به خودم قول می‌دهم بیش‌تر تلاش کنم و موفقیت‌های بیش‌تری به دست بیاورم. به‌عنوان هدیه با یک برش از کیک به خودم نهیب و تلنگر می‌زنم که دیگر بچه نیستم! وقتش است برای آینده‌ام تصمیم بگیرم و زندگی‌ام را بسازم! باید یک قدم به چیزی که می‌خواهم‌، نزدیک شوم. نشد هم نداریم! به‌عنوان هدیه، به خودم اطاعت از آرزوهایم را دستور می‌دهم.

4. راستش اگر همه‌ي چیزهای عجیبی را که می‌خواهم با هم مخلوط کنم، یک موجود سخنگو با قابلیت تغییر شکل از توی پاتیل ذهنم بیرون می‌آید که دلم می‌خواهد با او به افسانه‌های هیچ‌گاه نقل نشده پا بگذارم. مثلاً این یکی خیلی دور از ذهن است؛ یک کتاب‌خانه‌ي اختصاصی چندین طبقه، مجهز به تلویزیونی که تصوراتم را از کتاب‌ها در آن ببینم. چه‌طور است؟

5. آرزو می‌کنم اسمت در کتاب‌های تاریخ قرن‌های بعد به‌عنوان محفل الهام‌بخش و پرورش‌دهنده‌ي نویسندگان و شاعران بزرگ چاپ شود!

 

16. آتنا شيدايي از تهران

1. در سال هزاروسیصدوهفتادونه بچه‌هاي زيادي به دنیا آمدند كه تعدادی از آن‌ها با من هم‌روز هستند. در  این سال حتماً هزاران اتفاق مهم دیگر هم افتاده، اما این‌ها مهم نیستند،  مهم این است که 15 سال پیش یک آدم روشنفکر چرخ‌دنده‌های فکرش را به یک دوچرخه‌ی هزار رنگ تبدیل كرد. این دوچرخه زنده است و سراسر تجربه و خاطره‌.

2. به دوچرخه یك کره‌ي ‌آبی رنگ می‌دهم كه روي آن ایران مشخص باشد. روی ایران پر از‌ نقطه است... این نقطه‌ها نشانه‌ي نوجوان‌های ایران است. هر پنج‌شنبه هر نوجوانی که از دکه‌ي روزنامه‌فروشی دوچرخه می‌خرد، این نقطه‌ها روشن می‌شوند.

3. یک دفترچه که هر روز بهترین خاطره‌ام را در آن بنویسم تا قدر سنم را بدانم.

4. یک کتاب که حاوی تمام کتاب‌های تخیلی جالب جهان باشد و من هر وقت بازش کنم،  وارد دنیای داستان شوم.

5. آرزو می‌کنم به تعداد عدد پنج 15سالگي دوچرخه، دوچرخه نه‌تنها برای نوجوان‌های ایرانی، بلکه برای همه‌ي نوجوان‌هاي پنج قاره‌ی جهان باشد.

 

تصويرگري‌ها: آلاله نيرومند