آنها دوران كودكي كوتاهي دارند، به سرعت به جواني ميرسند و مدتهاي طولاني در آن باقي ميمانند. كهنسالي خيلي دير به سراغشان ميآيد و آن هنگام هم سالم و تندرست هستند. در داستان رمزآميز حيبنيقظان، حكايت ديدار با «پيري» نقل ميشود كه «... پيري از دور پديد آمد، زيبا و فرّهمند و سالخورده و روزگار دراز بر او برآمده و وي را تازگي بُرنايان بود كه هيچ استخوان وي سست نشده بود و هيچ اندامش تباه نبود و بر وي از پيري هيچ نشاني نبود جز شُكوه پيران...».
شخصيتهاي اسطورهاي در جواني دائم بهسرميبرند و هميشه توانا هستند هميشه ميتوانند قدرتمند و سالم باشند و كارهاي جديدي انجام دهند كه تاپيش از آن امتحان نكرده بودند. وقتي آنها به انگيزه جنگ از خانه خارج ميشوند و سالهاي سال در دريا و خشكي سرگردان ميمانند گويي زمان مانند پارچهاي كه دائم بافته و باز شده ثابت مانده است تا به خانه برگردند. زماني كه پسر پادشاهي رها ميشود، قلمرو پدر او تا زماني كه بزرگ شود و بازگردد و پدر را بر سر گذرگاهي نشناسد به همان شكل باقي ميماند. از دوران كودكي كوتاه اين شخصيتها تنها جزئياتي ميدانيم كه در بيشتر اوقات نشان ميدهند از همان زمان كودكي استعداد و سرنوشت متفاوت و درخشاني داشتهاند. هر شخصيت از جواني معنا پيدا ميكند. او سفر ميكند، با حريفان ميجنگد، شير و گوزن و گراز را از پا درميآورد و باز هم اثري از فرسودگي در وجودش راه پيدا نميكند. قهرمان اين داستانها ميتواند با وجود خاطرات اسفناك از زندگيهاي قبلي بارها ازدواج كند و هميشه آماده تشكيل خانه و خانواده جديد باشد.
زوال در داستانهاي افسانهاي خيلي دير اتفاق ميافتد اما زندگي واقعي با آن متفاوت است. در اين زندگي عادي هركس ميتواند در خود و ديگران فرسايشي را ببيند كه بلافاصله پس از طي كردن دوران ابتداي جواني اندكاندك شروع ميشود. البته هركسي هم ميتواند در مقابل اين تحليل رفتن مقاومت كند اما نميتواند آن را انكار كند.
دنياي خيالي امروز، خيلي نزديكتر از جزيرههاي دستنيافتني ميان اقيانوسها يا قلههاي بلند كوههاست. دنياي ما با فشار دادن كليد كنترل تلويزيون روشن ميشود و ميتوانيم از راه امواجي كه از ماهوارهها ميآيند داستانهايي را در چند صد قسمت دنبال كنيم كه خيلي روزمره، سطحي و تكراريتر از افسانههاي قديمي هستند اما يك شباهت واضح با آنها دارند.
در اين سريالها هم كسي پير نميشود. همه ميتوانند گذشته پرآشوب و اكنون هيجانانگيز داشته باشند بدون اينكه آسيب ببينند. در هر سني ميتوانند صاحب فرزند شوند و پس از بزرگ كردنش بازهم به اندازه فرزندشان جوان بهنظر برسند. ميتوانند هميشه امكان ازدواج مكرر داشته باشند، گذشته خود را پاك يا احيا كنند و به فردايي روشن بينديشند. گذشت زمان فقط باعث ميشود كه رنگ لباسهاي اين قهرمانان كميتيرهتر و رنگ موهايشان كمي سفيدتر شود اما زوالي كه ميان انسانهاي عادي ميبينيم در آنها به چشم نميخورد. مخاطبانشان آرزو دارند هميشه مانند آنها كارآمد، زيبا، بارور و توانا بمانند. شخصيتهاي سريالهاي چندصدقسمتي، اگرچه در دنياي آشناي امروزي ديده ميشوند اما در جهاني خيالي زندگي ميكنند.