همهچيز در اين پرونده از ارسال يك پيامك شروع شد. حميد در خانهشان بود كه پيامكي بهدستش رسيد. متن پيامك به اين شرح بود: «سلام. من و دوستانم هنگام حفاري تعداد زيادي سكههاي عتيقه و تاريخي بهدست آوردهايم كه اگر بخواهيد ميتوانيم آن را با قيمت مناسبي به شما بفروشيم.» متن اين پيامك وسوسه انگيز بود آن هم براي حميد كه از مدتها قبل در كار خريد و فروش سكههاي عتيقه و طلا بود. همين باعث شد كه او با فرستنده پيامك تماس بگيرد. آن شب حميد به فروشنده سكهها گفت كه قصد خريد سكهها را دارد و پس از آن به تكاپو افتاد تا هر طور شده اين معامله را انجام دهد.
- جنايت در طبقه سوم
شامگاه چهارشنبه گذشته زن جواني در حال عبور از خياباني در پاسداران بود كه صداي فريادهاي مردي را از طبقه سوم ساختماني شنيد. مرد درحاليكه با سر و صورتي خونين خودش را به تراس رسانده بود كمك ميخواست و زن جوان با ديدن اين صحنه با پليس تماس گرفت.
دقايقي بعد مأموران كلانتري پاسداران در محل حاضر شدند. آنها پس از حضور در طبقه سوم ساختمان نوساز با پيكر خونين دو نفر روبهرو شدند كه يكي از آنها بيهوش شده و ديگري از ناحيه ران پا چاقو خورده بود. او همان فردي بود كه روي تراس از مردم كمك ميخواست.
كارآگاهان به تحقيق از مرد مجروح پرداختند و وي گفت: چند روز پيش برادرم حميد كه 2سال از من كوچكتر است به من گفت كه شخصي به او پيامك داده و گفته تعداد زيادي سكههاي زيرخاكي براي فروش دارد. برادرم ميگفت كه ميخواهد اين معامله را انجام دهد اما من مخالفت كردم و گفتم به اين افراد ناشناس اعتماد نكن.
برادرم اما اصرار داشت كه آنها كلاهبردار نيستند. او با فروش ماشين و طلاهايي كه داشت 120ميليون تومان پول جور كرد و روز چهارشنبه با فروشنده سكهها كه به گفته برادرم 2نفر بودند قرار گذاشت. او ادامه داد: حميد روز چهارشنبه با كيسهاي پر از پول سوار خودروي پرايد من شد و همراه او به محل قرار رفتيم تا معامله ميليوني را به سرانجام برساند.
2فروشنده ما را به طبقه سوم ساختماني نوساز بردند و خواستند در آنجا منتظر آنها بنشينيم تا سكهها را بياورند. حتي ساختمان يك نگهبان داشت كه دو فروشنده را ميشناخت و آنها را مهندس خطاب ميكرد. من و برادرم منتظر مردان جوان نشستيم كه ناگهان از پلههاي اضطراري كه به آشپزخانه منتهي ميشد 6 يا 7مرد وارد آپارتمان شدند و به سمت ما حمله كردند. آنها پودر سفيد رنگي روي چشمان ما پاشيدند كه تا چند دقيقه چشمانمان ميسوخت. پس از آن با چوب ضرباتي به سرم زدند. يكي از آنها با چاقو به پاهايم زد كه دچار خونريزي شدم.
پس از آن برادرم را به اتاق بردند. در آن شرايط از برادرم خواستم تا مقاومت نكند و بهخاطر جانش كيسه پولها را تحويل مردان مسلح بدهد. آنها پس از چند دقيقه پيكرخونين و نيمه جان برادرم را كنار من انداختند و با بستن دست و پايم و سرقت 120ميليون پولي كه همراه برادرم بود، فرار كردند.
مرد مجروح و برادرش به بيمارستان منتقل شدند اما حميد بر اثر شدت جراحات و خونريزي شديد جان باخت. با مرگ اين مرد 40ساله قاضي سعيد احمدبيگي بازپرس جنايي تهران از مأموران اداره دهم پليس آگاهي خواست تا با انجام تحقيقات ردي از عاملان قتل بهدست آورند. تيم جنايي در تحقيقات پي برد كه نگهبان ساختمان فراري شده است اما در ادامه سرنخهايي از عاملان جنايت به دست آمد و تحقيقات براي دستگيري آنها ادامه دارد.