برخورد با ديگران، شنيدن حرفهاي منفي اطرافيان، بحثهاي بيهوده، شايعهپراكنيها، مبارزه با اخبار منفي و شايعهها و دهها فعاليت ديگر، بخش عمدهاي از انرژي روزانه ما را تلف ميكند بدون اينكه به نتيجه خاصي رسيده باشيم. اگر انصاف داشته باشيم بايد بپذيريم كه گاهي، خود ما هم نمونهاي از چنين افرادي هستيم. الگوهاي رفتاري خاصي وجود دارند كه برخي كاركنان، در سازمانها به سراغ آنها ميروند. اين الگوها، مسير رشد و پيشرفت را براي آنها كند و گاهي متوقف ميكند و معمولاً پس از چند دهه كار و تلاش، مشاهده ميكنيد كه در همان نقطه كه كار را شروع كرده بودند، بازنشسته شدهاند!
1- افراد ترسو: افراد ترسو، مشكلات زيادي را در محيط كار ايجاد ميكنند. اگر از اخراج شدن بترسند، هر روز تمام وقت خود را صرف جستوجوي كساني ميكنند كه ممكن است وسيله اخراج آنها را فراهم كنند. يا اينكه از صبح تا عصر، در جستوجوي متهم كردن ديگران در محيط كار هستند. اين نوع افراد باور دارند كه اگر فرد ديگري متهم به سرقت، كمكاري، ضعف و... باشد، تا زماني كه تبرئه شود، انگشت اتهام و تهديد به سوي آنها نشانه نخواهد رفت!
2- غيرهمدلها: كساني كه اصلاً همكاران خود را درك نميكنند. براي آنها شرايط كار و زندگي همكاران مهم نيست. حتي گاهي احساس زيركي خاصي هم ميكنند. يكي از همكاران براي ماموريت كاري به سطح شهر رفته و پس از اينكه در گرما عرق ريخته و به شركت بازگشته، از همكارش ميشنود: « براي خودت رفتي و چرخيدي!» جملاتي از اين دستكم نيستند و همه، يك ويژگي مشترك دارند. هيچ نوع همدلي در آنها ديده نميشود. هر كسي تلاش خود را ارزشمندتر از ديگران و سختيهاي خود را بيشتر از ديگران ميبيند. همدلي با ديگران، يكي از مهمترين فاكتورهاي مطرح در هوش هيجاني است و كساني كه از آن بيبهره باشند، به سختي ممكن است بتوانند مسير رشد پايدار و مطمئن را در سازمانها طي كنند. بپذيريم كه بقيه هم سختيهاي خودشان را دارند.
3- شايعهپردازان: از آنها فاصله بگيريد. اگر آنها شايعهاي را با شما مطرح ميكنند، بهخاطر دوستي نزديك با شما نيست بلكه بهخاطر «لذت شايعهپراكني» است. آنها فردا هم، به سادگي خبر يا شايعهاي را كه به شما مربوط است براي ديگران تعريف ميكنند. اگر گير چنين افرادي افتاديد، مهم نيست چه ميكنيد، فقط با آنها موافقت نكنيد. آنها پس از كسب نظر موافق شما، براي نفر بعد، شايعه را از قول شما نقل خواهند كرد!