تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۸۶ - ۱۲:۰۲

ترجمه امیررضا نوری زاده: سال‌ها بعد از موج نوی سینمای فرانسه، بازگشت به اقتباس‌های ادبی در نوع خود جالب‌توجه است.

در اواخر دهه50، جوانان پرشور و شری چون گدار، تروفو وریوت برضدسینمایی که آنها فرتوت و محافظه‌کارش می‌خواندند، شوریدند. سینمای فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم، بیشتر مبتنی بر اقتباس‌های ادبی بود؛ اقتباس از رمان‌ها و داستان‌های نویسندگان شاخص که عموما همه با وفاداری تمام انجام می‌شد.

در همان زمان گدار و تروفو در مجله کایه دو سینما به این سینما حملات تندی را انجام دادند و طولی نکشید که خودشان روی صندلی کارگردانی نشستند تا ایده‌هایشان را به اجرا درآورند. به این ترتیب موج نوی سینمای فرانسه شکل گرفت و آوازه و تأثیرش خیلی زود مرزهای این کشور را پشت سرگذاشت.

موج نو با خود تعاریف تازه‌ای از روایت داستان، دکوپاژ و میزانسن را به همراه آورد. گدار با «از نفس افتاده» خیلی از قواعد مرسوم فیلمسازی را زیر پا گذاشت. فرانسوی‌های خلاق به پشتوانه چند قرن سنت روشنفکری، منادی سینمای متفاوت و هنری در دنیا شدند.

سال‌ها گذشت، پسرعموها (لقبی که فیلمسازان موج‌نو به یکدیگر داده بودند) پا به سن گذاشتند، سینمای فرانسه هم فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سرگذاشت. نسل تازه سینماگران فرانسوی به میدان آمدند و برخی از آنها مثل لوک‌بسون شهرت جهانی یافتند و البته در دل‌ هالیوود هضم شدند.

حالا سینمای فرانسه برای احیاء ،بازگشت به سنت را در دستور کار خود قرار داده است. اقتباس‌هایی از بالزاک، موپاسان و تولستوی دستمایه آثار متاخر سینمای فرانسه است. سینمایی که با همه تغییر و تحولاتش، همواره شمایل روشنفکری در سینما بوده است.

روند اقتباس از آثار کلاسیک ادبیات فرانسه کمی‌پس از جنگ دوم جهانی آغاز شد و فرانسوا تروفو فیلمساز مشهور موج نوی فرانسه نیز در مقاله مشهوری تحت عنوان «نوعی گرایش در سینمای فرانسه» به شکل مشروح به تلاش سینما گران فرانسوی برای اقتباس آثار ادبی پرداخت، اما‌این روزها به نظر می‌رسد  بار دیگر تب اقتباس ادبی در سینمای فرانسه بالا گرفته و‌این فیلم‌ها در گیشه هم با اقبال خوبی مواجه می‌شوند.

 نشانه توجه ویژه به‌این ژانر در جشنواره امسال فیلم کن نمایان شد، زمانی که فیلم «معلم پیر» از کترین بریا که بر اساس رمانی از ژول امدی باربی ساخته شده بود‌،موفق شد به بخش مسابقه راه یابد و‌این نکته‌ای بودکه حتی سازنده آن نیز به سختی می‌توانست پیش‌بینی کند‌.

این فیلم در حالی به‌این بخش راه یافت که اولین اقتباس ادبی بریا  در طول 3 دهه فیلمسازی‌اش محسوب می‌شد و البته تنها فیلم او که تابه حال به بخش مسابقه کن راه یافته است‌. بریا درمورد‌این فیلم گفت: مدت‌ها بودکه دوست داشتم اقتباسی از‌این رمان انجام دهم ولی به دلایل مختلف ناچار شدم در‌این 10سال از‌این کار صرف نظرکنم. برای من‌این فیلم یک شروع جدید است و ساخت آن برایم لذت بخش بود و فکر می‌کنم که تماشاگران هم نظری مشابه  داشته باشند‌.

اما برنده اصلی مراسم جوایز سینمایی سزار امسال فیلم  «لیدی شترلی»، اقتباسی از رمان مشهور تی. اچ لاورنس بود. کارگردان‌این فیلم  پاسکال فیان بود و مثل بریا،‌این فیلم اولین اقتباس ادبی او به حساب می‌آمد، ولی جالب بود که همین فیلم بزرگترین موفقیت تجاری فران را رقم زد و تنها در فرانسه 300 هزار نفر برای تماشای آن بلیت خریداری کردند و فیلم در بیشتر از 20 کشور جهان توزیع شد.

ساخت‌این فیلم در شرایطی رخ داد که فران قبل از ساخت آن کوشیده بود تا بودجه ساخت فیلمی‌با فیلمنامه اوریژینال را تأمین کند ولی به نتیجه‌‌ای نرسیده بود. فران در‌ این زمینه توضیح می‌دهد: شبکه‌های تلویزیونی فرانسه ‌اشتهای خود را برای ساخت فیلم سینمایی از دست داده‌اند و حتی در شرایطی که ما هنرپیشه‌های خوبی برای‌ این فیلم انتخاب کرده بودیم‌، شبکه کانال پلاس نسبت به ما بی‌توجهی کرد و کار متوقف شد، ولی برای ساخت لیدی شترلی تأمین بودجه چندان به مانعی برنخورد اما در نهایت به خاطر پاره‌ای از مشکلات به کمبود بودجه خوردیم و حدود 450 هزار یورو کم آوردیم.

 به عقیده فران کمبود بودجه، مسئله‌ای است که بسیاری از فیلمسازان فرانسوی با آن دست به‌گریبان هستند به ویژه در شرایطی که خواهان ساخت فیلمی‌بر اساس فیلمنامه اوریژینال باشند، ولی در مقابل اقتباس ادبی‌ این امتیاز را برای کارگردان داردکه از لحاظ مالی می‌تواند استقلال عمل داشته باشد‌. فران ادامه می‌دهد: اینکه من قصد اقتباس اززمان کلاسیک مشهوری را داشتم به من آزادی زیادی داد‌، توانستم هنر پیشه‌های ناشناسی را به خدمت بگیرم و در عوض مدت زمان فیلم را به دلخواه افزایش دهم‌.

این بازار خوب باعث شده تا شبکه
آلمانی–فرانسوی آرته برای تولید مشترک چند فیلم بر اساس آثار ادبی مشهور اعلام آمادگی کند از جمله فیلمهایی که‌ این شبکه به صورت مشترک اقدام به تولید آنها کرده است می‌توان به فیلم «به تبر دست نزن» از ژاک ریوت بر اساس کتابی از بالزاک و فیلم «او از رولند» بر اساس کتابی به همین نام ساخته رائول رویزو اقتباس ریثی پان از کتاب «دیواری مقابل پاسیفیک» از مارگارت دوراس‌ اشاره کرد‌.

فرانسوا ساونارگوس مدیر بخش فیلمسازی شبکه تلویزیونی آرته در ‌این زمینه می‌گوید: به نظر می‌رسد که سنت جدیدی در سینمای فرانسه در حال شکل‌گیری است و می‌توان امیدوار بود که به‌زودی اقتباس‌های خوبی از آثار موپاسان و تولستوی را شاهد باشیم. دلیل‌این قضیه قبل از هر چیز‌این است که‌ایده ساخت فیلمی‌بر اساس  رمان مشهوری  که همه می‌شناسند را می‌‌توان به مراتب بهتر از یک فیلمنامه اوریژینال به یک تهیه کننده مشکل پسند ارائه کرد‌.

ولی اقتباس‌های ادبی تنها بخشی از بازار جدید سینما در فرانسه را تشکیل می‌دهد؛ سینمایی که دیگر به ندرت می‌توان در آن نشانی از سینمای مولف یافت و در عوض تلاش برای  عملکرد هر چه بهتر فیلم‌ها در گیشه هدف اصلی تهیه کننده‌ها شده است  و در ماه‌های اخیر شاهد اکران فیلم‌های پر فروش فرانسوی در ژانرهایی بودیم که پیش از ‌این فقط فیلم‌های آمریکایی در آنها موفق بودند ژانرهایی چون انیمیشن سه بعدی‌، کمدی رمانتیک‌ها یا تریلرهای پلیسی.

فیلم‌های فرانسوی در 6 ماه اخیر برای نخستین بار 55 درصد از میزان کل فروش گیشه در فرانسه را به دست آورده‌اند؛ برای مثال قبل از اکران فیلم« اسپایدر من 3 »در فرانسه فیلم زندگی ادیت پیاف با فروش 40 میلیون دلاری تمامی ‌گیشه‌های‌این کشور را فتح کرده بود و ‌این در شرایطی رخ داد که فیلم دارای فضایی تیره و پایانی تلخ بود و در مقابل  فیلم «دختران رویایی» با وجود کاندیداتوری در چند رشته اسکار فقط 2 میلیون دلار در فرانسه فروخت، پس از آن نیز فیلم « تاکسی 4» که برای سینماروهای فرانسوی‌ آشنا بود فروشی
 37 میلیون دلاری داشت و در نهایت هم فیلم انیمیشن «آرتور و نامریی‌ها» از لوک بسون
51 میلیون دلار فروخت‌.

در واقع فهرست کوتاه فیلم‌های پرفروش آمریکایی را برخلاف سال‌های قبل فقط 3 فیلم اسپایدرمن 3‌،الماس خونین و شبی در موزه تشکیل می‌دهند‌. اولیویه اسنانوج مدیر بنیاد ملی فیلم فرانسه در مورد‌این اتفاق تازه در گیشه می‌گوید: سینمای فرانسه در گذشته عمدتا از فیلم‌هایی تشکیل شده بودکه ناامید کننده ، یا
کسل کننده بودند اما اکنون‌ این تصویر در اذهان سینما روها کاملا از بین رفته است و اکثر آنها فیلم‌های فرانسوی را به فیلم‌های آمریکایی ترجیح می‌دهند‌.

فرانسوا‌  هارور، مدیر مرکز ملی سینماتوگرافی که بالاترین سازمان سینمایی دولتی در فرانسه است در مورد رونق فیلم‌های فرانسوی ادامه می‌دهد: اکنون سینماروها فقط نسبت به فیلم‌های پرخرج  ابراز علاقه نمی‌کنند، بلکه تمامی ‌فیلم‌های فرانسوی را دوست دارند واین بسیار امیدوارکننده است‌.

اما همه در فرانسه از شرایط به وجود آمده راضی نیستند‌. ژان لابادی توزیع کننده فرانسوی که امسال در جشنواره بین المللی فیلم کن 2 فیلم آوازهای عشق(از کریستوف اونور ) و نور خاموش(از کارلوس ریگاداس ) را داشت‌ این روند را نگران کننده‌دانسته و می‌افزاید: اگر ما مراقب نباشیم، سینمای ما هم مثل سینمای کنونی‌ایتالیا خواهد  شدکه 3 فیلمساز مولف  در بین خیل فیلم‌های تجاری  آن دست و پا می‌زنند‌.

اما مسائل مالی‌همچنان از مشکلات سینمای فرانسه به حساب می‌آید‌. پاسکال کوشتو
تهیه‌کننده بنام فرانسوی که در سال‌های اخیر 2 فیلم پر‌فروش«شاهان و ملکه‌ها» (از آرنو دسپلچین)«حمله به کلانتری سیزده» (از ژان فرانسوا ریشه) را عرضه‌کرده است‌، اشاره می‌کند: برای کارگردان‌هایی چون ریشه و یه اودیار هنوز هم تأمین بودجه‌ای 10 میلیون یورویی برای یک فیلم رویایی است و از‌این رو بسیاری از انگیزه‌ها به دلیل نبود بودجه لازم از بین می‌رود‌.

اما در نهایت وظیفه افرادی مثل من تولید فیلم است و ما باید شرایط فعلی سینمای فرانسه را تحمل کنیم و به کارمان ادامه دهیم‌.

ورایتی- 10 سپتامبر