بين همه مهمانان حرم، شادترين زائران آنهايي هستند كه دسته جمعي به طرف رواق شيخ طوسي حركت ميكنند؛ رواقي كه در آن عروس و دامادها طلوع آفتاب زندگيشان را جشن ميگيرند. مشهديها اسم اين رسم را گذاشتهاند: «عقد بالاي سر حضرت». عروس و داماد به همراه خانوادهشان به حرم امام رضا مشرف ميشوند و زير سايه توجه امام هشتم نخستين روز زندگي را آغاز ميكنند. شرم و حيا را ميتوان در چشمهاي زوجهاي نجيبي كه وارد رواق ميشوند مشاهده كرد اما هنگام خروج دستها در هم گره ميخورد و خنده و شوخي جاي تعارف و خجالت را ميگيرد. سادهترين مراسم عقد در اين مكان برگزار ميشود. اسباب و لوازم اين مراسم محدود ميشود به يك جلد قرآن مجيد، يك آينه كوچك به اندازه كف دست، چند عدد شكلات و چند شاخه گل محمدي. سفره عقدي در كار نيست و خانوادهها دغدغه خرجهاي ميليوني گلآرايي و سفرهآرايي را ندارند.
- پرواز شادي به ارتفاع كبوترهاي حرم
عروس چادر سفيد بر سر كرده و روي فرش، رو به قبله نشسته است. داماد كه چهارزانو كنار عروس نشسته هر چند دقيقه يكبار نگاهش پرتاب ميشود روي ساعت نصبشده بر ديوار. آرزو ميكند عقربهها با سرعت بيشتري بچرخند و لحظه موعود زودتر فرا برسد. هر دو قرآن در دست گرفتهاند و آتش اضطرابشان را با خواندن قرآن خاموش ميكنند. دختر سوره نور و داماد سوره ياسين را تلاوت ميكند. پدر عروس كنار دخترش نشسته و پدر داماد كنار پسرش. عاقد رو بهروي پدر عروس مينشيند و گفتنيها را با او ميگويد. نصيحتهايش ساده و دلنشين است. سادگي مراسم عقد را يادآور ميشود و از عروس و داماد ميخواهد در زندگي آيندهشان همينطور ساده و صميمانه رفتار كنند. به آنها گوشزد ميكند كه نماز اول وقت را فراموش نكنند؛ چون اين عادت خوب باعث افزايش رزق و روزي ميشود. براي هر يك از اطرافيان عروس و داماد توصيههاي ويژهاي دارد؛ «پدر داماد بايد متعهد بشه كه پسرش از اين امانت به خوبي نگهداري كنه و در راستاي خوشبختي عروس گام برداره». عاقد پس از فراهم كردن مقدمات، منتظر بلهگفتن عروس و داماد ميماند. صيغه خطبه عقد را همگي بارها شنيدهايم، اما تكرار دوبارهاش باز هم جذاب و لذتبخش است؛ «انكحت موكلتي لموكلي علي الصداق المعلوم...» عروس و داماد دستهاي دعا را به سمت آسمان دراز كردهاند. ميترسند كه آرزويي را جا بيندازند؛ روياهايشان را همچون تار و پود فرشي كه رويش نشستهاند به هم گره ميزنند. دعا ميكنند كه سالهاي سال طعم شيرين با هم بودن را بچشند و دست در دست هم از فرش به عرش برسند. روحاني از آينه شمعداني ميگويد كه قرار است روشني و صفاي زندگي 2جوان در آن منعكس شود و قرآني كه بناست سرلوحه زندگيشان باشد. «النكاح سنتي فمن اعرض عن سنتي فليس مني...» بار اولي كه سؤال پرسيده ميشود هر دو جواب بله را ميگويند. از قبل طي كردهاند كه عروس سراغ چيدن گل نرود و زودتر نظر مساعدش را اعلام كند! عروس و داماد «بله» را كه ميگويند شادي به ارتفاع پرواز كبوترهاي حرم اوج ميگيرد. صداي صلوات بزرگترها با نواي نقارهها در هم ميآميزد.
- از اين به بعد 4 تا پدر و مادر دارين!
عاقد از پدر عروس ميخواهد كه دست راست دخترش را زير سايه قرآن تحويل داماد بدهد. او توضيح ميدهد كه اين سنت پسنديده به زمان ازدواج حضرتعلي(ع) و فاطمه(س) برميگردد و پيامبر اسلام وقتي حضرت فاطمه را به عقد حضرتعلي(ع) درآوردند، دست راست دخترشان را در دست امير مومنان گذاشتند. بزرگترها همديگر را در آغوش ميگيرند و رو به ضريح از امام مهربانيها ميخواهند كه سايهاش را از سر اين دو نوگل نوشكفته كوتاه نكند. مادر عروس از داخل كيفش چند بسته شكلات درميآورد و از ديگران ميخواهد كامشان را شيرين كنند. همه مشغول روبوسي هستند. داماد با همه روبوسي ميكند و به مادر عروس كه ميرسد متوقف ميشود. ديوار شرم و حيا بين اين دو نفر فاصله مياندازد. مادر داماد از ديدن اين صحنه خندهاش ميگيرد! «شما 2 تا ديگه با هم محرم هستين!» اين 2 نفر را به هم نزديك ميكند تا نخستين روبوسي داماد و مادرزن اتفاق بيفتد.داماد وقتي كلمه «باباجون» را بر زبان ميآورد، 2 نفر سربرميگردانند؛ پدر خودش و پدر زنش. عاقد كه متوجه ماجرا ميشود لبخند ميزند؛ «از اين به بعد هر كدومتون 4 تا پدر و مادر دارين! بايد سعي كنين احترامشون رو نگه دارين». داماد كلمه «چشم» را چندين بار پشت سر هم تكرار ميكند.
- شروع و پايان زندگي از در خانه امام رضاع
اين مراسم در مقطعي پشت پنجره فولاد صحن انقلاب، بين عموم مردم برگزار ميشد. مدتي هم مكان عقدكنان به رواق دارالولايه و صحن جمهوري اسلامي منتقل شد. در نهايت چون تعداد مراجعان و مزدوجان زياد بود آستان قدس رضوي رواقي بزرگ را به اين موضوع اختصاص داد.رواق «دار الحجه» وسعت زيادي دارد و همزمان حدود صد مراسم عقد را ميتوان در آن برگزار كرد. در روزهاي عيد ترافيك عروس و دامادها زياد است، ولي در نهايت همه جايي براي نشستن و بلهشنيدن و بلهگرفتن پيدا ميكنند. سيدابراهيم موسوي، يكي از عاقدان رواق شيخ طوسي است كه در طول 10سال گذشته هزاران عروس و داماد را روانه خانه بخت كرده است. از او درباره پيشينه و جزئيات اين مراسم ميپرسيم؛ «از قديمالايام بين مشهديها رسم و سنتي وجود داشته كه زندگيشان را از بالا سر حضرت شروع ميكردند. آنها از امامرضا(ع) استمداد ميكردند تا زندگي موفقي داشته باشند. در حال حاضر در رواق شيخ طوسي فقط خطبه عقد شرعي دائمي زوجين جوان، به رسم تيمن و تبرك با حضور والدينشان خوانده ميشود. در اين رواق به جز مراسم عقد، مراسم ديگري برگزار نميشود؛ مگر اينكه موقع اقامه نماز جماعت، صف نماز طولاني بشود و نماز را اينجا برپا كنند.» با اين حساب مشهديها و زائراني كه زندگيشان را از حرم رضوي آغاز ميكنند، 2 بار پاي سفره عقد مينشينند. يكبار مهمان سلطان خراسان ميشوند و بار ديگر جهت ثبت امور قانوني ازدواج به محضر ميروند؛ «اينجا فقط عقد خدايي و شرعي به قصد تبرك و استمداد از حضرت امامرضا(ع) جاري ميشود. بعد از اين مراسم زوجين به محضرهاي مورد نظر ميروند تا عقدشان را ثبت كنند. در مشهد علاوه بر اين، يك سنت ديگر هم داريم كه از پايين پاي حضرت امامرضا(ع)، مردگان را به صحن آزادي ميآورند و طواف ميدهند. مشهديها ميگويند شروع و پايان زندگي ما از در خانه حضرت امامرضا(ع) است.»
- مدارك لازم براي خواندن خطبه عقد
بعضي از عروس و دامادها دوست دارند مراسم عقد بالاي سر حضرت را بدون حاشيه و بيسرو صدا برگزار كنند.
آنها با خانواده درجه يكشان سر سفره عقد حاضر ميشوند. گروه ديگر، افرادي هستند كه چند صد نفر را با خودشان همراه ميكنند. همه دخترخالهها و پسرعموها و بستگان دور و نزديك را خبر ميكنند تا مراسم عقدشان با شكوه بيشتري برگزار شود. عاقدهاي حرم وقتي به سمت جماعت منتظر ميروند، اول از همه سراغ پدر عروس و داماد را ميگيرند.
در مواردي كه پدر عروس فوت شده باشد از خانواده دختر ميخواهند فوت نامه را ارائه كند؛ «عقد بدون حضور خانوادهها انجام نميشود. وقتي فقط 5-4 نفر همراه عروس و داماد ميآيند، شناسنامه را چك ميكنيم. ولي وقتي 80-70 نفر آمدهاند و همه شاهد هستند نيازي به كنترل شناسنامه نيست. در اينگونه موارد اعتماد ميكنيم.»
- دست و جيغ و هورا ممنوع!
كساني كه تصميم ميگيرند شروع زندگيشان را در حرم امامرضا(ع) جشن بگيرند، بايد مجموعهاي از بايدها و نبايدها را رعايت كنند. بردن جعبه شيريني به داخل رواق ممنوع است؛ ولي آوردن شكلات اشكالي ندارد. پاشيدن نقل و شكلات، سابيدن قند و گرفتن پارچه روي سر عروس و داماد هم ممنوع است. در مراسم عقد حرم رضوي خبري از سفره عقد و آينه و شمعدان و شمعهاي فانتزي نيست. به جز تسبيح و سجاده و مهر نماز و چند شاخه گل هيچ وسيله ديگري روي فرش ديده نميشود. همراهان عروس و داماد شاديشان را با فرستادن صلوات ابراز ميكنند؛ چون «دست و جيغ و هورا» مخالف شئونات اين مكان معنوي است. قرار است همهچيز در نهايت سادگي برگزار شود. هيچكس هيچ چيز اضافهاي به همراه ندارد. اين آييننامهها را وضع كردهاند تا به زوجهاي جوان يادآوري كنند، داشتن يك قلب پاك با چاشني ايمان و توكل مهمترين شرط براي قرار گرفتن در جاده خوشبختي است. تجربه عقدهاي حرم نشان ميدهد وقتي بساط سفره عقد با آن لوازم خيرهكنندهاش جمع شود، نگاهها، بيشتر متوجه خود عروس و داماد و پيوند مقدسشان خواهد شد. بازار رقابت تجملات كه تعطيل شود، عروس و داماد قيمت بيشتري پيدا ميكنند.
ماموراني كه دم در ورودي هستند از ورود افراد متفرقه جلوگيري ميكنند. براي تهيه گزارش، همراه با خانوادههاي عروس و داماد وارد رواق ميشوم. خوشبختانه يا متأسفانه نصف جماعت، آن نصف ديگر را نميشناسند و حضور يك فرد غريبه در جمعشان مشكلي ايجاد نميكند!
در فضاي رواق «شيخ طوسي» مأموران انتظامات آقا و خانم مراقب هستند كه آييننامههاي مربوط به عقد رعايت شود.علاوه بر مواردي كه ذكر شد، خواندن خطبه طلاق و صيغه عقد موقت هم جزو موارد ممنوعه در اين محل است. روي ستونهاي رواق بنرهايي نصب كردهاند كه توضيح ميدهد چه كارهايي ممنوع است. عاقداني كه خدمترساني ميكنند، از بين روحانيون كشيكهاي هشتگانه فراشان و خدام انتخاب شدهاند. اما زائران خودشان هم ميتوانند روحاني مورد نظرشان را براي خواندن عقد بياورند. عاقدان بابت كاري كه انجام دادهاند، پولي نميگيرند و خدمتشان صلواتي است. اما پدر و مادر عروس و داماد اگر بخواهند ميتوانند مبلغي را به آنها هديه بدهند. در برخي مناسبتهاي مذهبي حاج آقايي كه خطبه عقد را خوانده هدايايي را تقديم زوجين ميكند. اين هدايا شامل چند بسته نبات و نمك متبرك، چند جلد كتاب و تنديس ازدواج ميشود. سيدابراهيم موسوي ميگويد: «امسال در برخي مناسبتها مثل دهه كرامت رضوي و ولادتها علاوه بر تنديس يادگاري، به عروس و داماد دعوتنامه مهمانسراي حضرت هم دادند. هدفشان اين بود كه عروس و داماد در روز اول زندگيشان مهمان سفره امامرضا(ع) باشند».
- ماجراي داماد تازهمسلمان
علاوه بر خارجيها، برخي ايرانيان مقيم كشورهاي اروپايي هم براي برگزاري مراسم عقد به حرم رضوي مشرف ميشوند؛ «بعضي از خارجيها مسلمان نيستند و اول بايد اسلام بياورند. اين افراد را به مركز مديريت زائران غيرايراني راهنمايي ميكنيم. عقدشان هم همان جا جاري ميشود؛ مثلا يك مرد مسيحي بود كه ميخواست با زني مسلمان ازدواج كند. او با اين خانم ايراني در شهر لندن آشنا شده بود. آن مرد انگليسي در حرم امامرضا(ع) به دين اسلام مشرف شد و با خانم ايراني ازدواج كرد.»
خواندن خطبه عقد بعضا باعث ميشود رفاقت عميقي بين عاقد و خانواده عروس و داماد شكل بگيرد. سيدابراهيم موسوي به واسطه كاري كه انجام ميدهد دوستان زيادي در گوشه و كنار كشور پيدا كرده است؛ «يك خانواده شيرازي بود كه عقد پسرشان را من خواندم. سال بعد آقاي داماد، برادر ديگرش را آورد و سال بعد هم خواهرش براي ازدواج پيش من آمد. آن پدر 4 تا فرزند داشت كه عقد همهشان توسط من خوانده شد. سر ازدواج آخرين دختر، 4-3 روز علاف شد تا من عقدش را بخوانم. ميگفت عقد آن چند نفر را تو خواندي و بايد دختر آخرم را هم تو بخواني.»
- عروس و داماد افغاني اسم پسرشان را رضا گذاشتند
برگزاري مراسم عقد در حرم فقط مختص مشهديها نيست. بسياري از مسلمانان ايران و جهان، رنج سفر را به جان ميخرند تا مهمان سفره پربركت امام مهربانيها شوند. سيدابراهيم موسوي از خواندن خطبه عقد خارجيها خاطرات شيريني دارد؛ «چند سال پيش 2دختر و پسر افغاني ساكن استراليا براي ازدواج پيش من آمدند. هر 2پزشك بودند و در يكي از درمانگاههاي شهر سيدني كار ميكردند. عقدشان را خودم خواندم. در اين مدت با هم ارتباط ايميلي و تلگرامي داشتيم. آنها هر 2سال يكبار به مشهد ميآيند. سال پيش بچهشان را آوردند و من در گوشاش اذان گفتم. اسم بچه را هم رضا گذاشتهاند.»نقطه پايان خاطرهاش را كه ميگذارد، دنبال كيف پولش ميگردد. از لابهلاي اسكناسها يك برگه 20دلاري بيرون ميآورد و نشانم ميدهد؛ اسكناسي است كه پدر و مادر افغاني رضا پس از مراسم عقد به او دادهاند. اين اسكناس را به يادگار نگه داشتهاست.
- تذكر جدي براي مهريههاي سنگين
يكي از فضوليهاي لذتبخش اين است كه به خطبه عقد دقت كني و از مقدار مهريه عروسخانم مطلع شوي. بهعنوان يك خبرنگار كنجكاوم كه بدانم خانوادهها سر چه اعداد و ارقامي به توافق رسيدهاند. در اين رواق ميشود يك پژوهش جامعه شناسانه انجام داد و به اين نتيجه رسيد كه بين تحصيلات عروس و داماد و تعداد سكههاي مهريهشان چه ارتباط معناداري وجود دارد. با يك حساب سرانگشتي ميتوان اين ارتباط را كشف كرد. خانوادههاي اصيل و تحصيلكرده معمولا بهدنبال مهريههاي نجومي نميروند. بيشترين رقمي كه در رواق دارالحجه به گوش ميرسد تعداد 114، 110، يا 313 سكه است. 114سكه به تعداد سورههاي قرآن؛ 110 سكه به نام حضرت علي (براساس حروف ابجد) و 313سكه به تعداد ياران امامزمان (عج).
از حاج آقاي موسوي درباره مهريههاي سنگين ميپرسم و اينكه چگونه ميتوان جلوي اين رسم ناپسند را گرفت؛ «براي مهريههاي زياد تذكر ميدهيم. در شهر مشهد عرف معمولي 110سكه است. من شنيدهام مقام معظم رهبري شرطشان براي خواندن خطبه عقد اين است كه مهريه عروس خانم 14سكه باشد و اين رقم ثبت محضري شده باشد. در مشهد 313سكه و 114سكه هم مرسوم است. تا اين عرف را كاري نداريم و دخالت نميكنيم. ولي بعضي وقتها ميشنويم كه هزار و سيصد و خردهاي يعني سال تولد دختر را بهعنوان مهريه تعيين كردهاند. معمولا با خانوادهها صحبت ميكنيم و ميگوييم كه مهريه سنگين موجب اختلاف و تنش ميشود. در برخي موارد موفق شدهايم؛ خانوادهها كوتاه آمدهاند و مهريه را به 110سكه كاهش دادهاند. ولي در برخي موارد هم موفق نشدهايم.» حجتالاسلام موسوي دفترچهاي از جيب عبايش درميآورد كه داخلش اسم و فاميل، تاريخ عقد و مقدار مهريه زوجين نوشته شده است. كنجكاو ميشوم كه بدانم او چرا اين موارد را براي خودش ثبت ميكند؛ «به ندرت اتفاق ميافتد كه عروس و داماد بعدها به اختلاف ميخورند. در هر هزار مورد عقد يك مورد اختلافي داريم. يك طرف ميگويد 114سكه بوده و طرف ديگر ميگويد نه! 14سكه بوده. ممكن است نيازي به حضور من و همكارانم در دادگاه باشد. ما بايد در دادگاه سند و مدركي داشتهباشيم كه نشان دهد رقم واقعي مهريه چقدر بوده است. در اين چند سال 2 مورد اختلافي داشتم كه مسئلهشان قبل از دادگاه حل شد.» بيشتر عروس و دامادها بعد از مراسم «عقد بالاي سر حضرت» بلافاصله به محضر ميروند و عقدشان را ثبت قانوني ميكنند.
اختلافات مهريهاي مربوط به مواردي است كه اين اتفاق نميافتد. ممكن است داماد از ثبت، طفره برود. بعضا خانوادهها صبر ميكنند تا عقد محضري را در يك مناسبت خوشيمن انجام دهند يا بهخاطر فوت يكي از عزيزانشان مجبورند يك سال منتظر بمانند. ممكن است به هر دليلي ثبت محضري انجام نشود ولي عروس و داماد از لحاظ شرعي به يكديگر محرم هستند. حجتالاسلام موسوي به خاطرات سالهاي دور سفر ميكند و ميگويد: «در قديم چيزي به اسم سند ازدواج نبود. خيلي از مادرهاي ما سند ازدواج ندارند. اسم بچهها در شناسنامه پدر و مادر ثبت شده ولي اسم زن و شوهر در شناسنامه همديگر نيست. در روستا و آبادي عاقد يك عقدي خوانده و جايي ثبت نشده است. سند ازدواج براي قانون است. ما عاقدهاي حرم در موقع خواندن عقد ميگوييم با شرايط مهريه و شرايط محضر، اين دختر و پسر را به عقد هم درميآوريم.»