آن اتاق، اتاق مدير گروه ادبيات تطبيقي فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي بود. از دوستان و همكاران شنيده بودم كه استاد در كار تدوين درسنامهاي بنيادين در رشته ادبيات تطبيقي براي دانشگاههاست.
پيش از اين، كتاب بيهمتاي دكتر جواد حديدي را با نام «از سعدي تا آراگون» خوانده بودم و ميدانستم كه مرد متضلع و وسيعالمشربي چون نجفي تا چه اندازه به اهميت ادبيات تطبيقي در ايران واقف است، گو كه استاد نجفي خود، هم جانشين دكتر حديدي در اداره گروه ادبيات تطبيقي فرهنگستان بود و هم مترجم و پژوهشگري برجسته در ادبيات گرانقدر فرانسه. اهميت موضوع در اين است كه نجفي خود در ترجمه و ترجمهپژوهي نيز يد طولايي داشت و اين«ميانجي»(ترجمه) زبانها و ادبياتها و فرهنگها را خوب ميشناخت. علاوه بر اين، زبانشناس بودن او و نيز توجه او به كلمه و كلام، باعث شده بود در ترجمه نيز نگاهش به تفاوت و شباهت زبانها و فرهنگها باشد؛ به اين معني كه رويكرد او به ادبيات تطبيقي بسيار بنياديتر از آن رويكرد تقليلگرايي بود كه ادبيات تطبيقي را به تأثير و تاثر صرف فروميكاهد. يكي از مسائل اساسي در ترجمه، مسئله سبك و برگردان سبك و لحن نويسنده در زبان ديگر است. اينها بنيادهاست تا بعد برسيم به روابط بينامتوني و تأثير و تاثر و نگريستن از منظر علم فرهنگ و بنيادهاي فلسفي و نظري.
نجفي كه شاگرد آندره مارتينه و رولان بارت در فرانسه بود، خود به اهميت نقد و نظريه ادبي واقف بود و تضلع كم مانند او، خودبهخود نگاه او را به ادبيات تطبيقي معطوف ميداشت، بهويژه كه شعر قديم و جديد و نيز داستان فارسي را به خوبي ميشناخت. او حتي گاهي در چاپ آثار نويسندگان ايراني مؤثر بود، ازجمله يكليا و تنهايي او، اثر تقي مدرسي- و نيز آثار ديگر- كه به توصيه او چاپ شده است. استاد در نخستين سالهاي بازگشت از فرانسه، در دانشگاه اصفهان ادبيات تطبيقي درس ميداد.
يكي از نخستين مقالهها درباره ادبيات تطبيقي به زبان فارسي به خامه او است(ماهنامه آموزش و پرورش، شماره فروردين 1351).تيزهوشي نجفي آنجاست كه ادبيات تطبيقي را نه چنان دانشي باب روز، بلكه دانشي مكمل تلقي ميكند كه در كنار تاريخ ادبيات قرار ميگيرد: «... در وهله اول، ادبيات تطبيقي مكمل تاريخ ادبيات هر كشوري است.»(نك:طبيبزاده، اميد: جشننامه ابوالحسن نجفي، ص131) تأكيد او بر «وهله اول» و نيز پيوند زدن ادبيات تطبيقي با تاريخ ادبيات كشور نشان از نيازسنجي او در امر مقارنات ادبي بهويژه بين ايران و فرانسه دارد.
او نيز چون دكتر حديدي به خوبي ميدانست كه اثري چون منظومه ملاهادي سبزواري چه تأثيري بر رمان فرانسه داشته است؛ و نكات ريز و درشت ديگر كه در ساحت سبكشناسي و نيز تاريخنگاري ادبي مطرح است. باري، همت او در گروه ادبيات تطبيقي بهسامان دادن اين رشته مهم در ايران امروز مصروف بود. ياد و خاطره اين مترجم و محقق تأثيرگذار گراميباد!