البته در سال 65 به تدريج از زيرزمين به روي زمين آمده بوديم و فعاليتهايمان به مرور علني شده بود. تأسيس گروه آيت فيلم هم در اين راستا انجام شده بود و در دفتر آيت فيلم فعاليت سياسي هم داشتيم و بسياري از انقلابيون در جلسات فرهنگي و سياسي ما شركت ميكردند. از جمله شهيد بهشتي، مصطفي هاشميطبا، مهندس توسلي، سيدمحمد بهشتي، فخرالدين انوار، عبدالعلي بازرگان و تعداد ديگري از دوستان كه سالهاي پس از انقلاب جزو دولتمردان شدند. جنگ اطهر را با نام مستعار علي رائد ميساختم. من تئاتر «سربداران» را در حسينيه ارشاد كار كرده بودم كه باعث بسته شدن آنجا شده بود و روي نامم حساسيت وجود داشت. بنابر اين اسمم را تغيير دادم تا جلوي فيلم گرفته نشود.
البته بعدا روند تحولات به شكلي پيش رفت كه ديگر نيازي به اسم مستعار نبود. خليل گنجور كه نامش به عنوان تهيهكننده در فيلم جنگ اطهر آمده توسط فرهاديان از اعضاي هيأت مديره آيت فيلم به ما معرفي شده بود. گنجور جزو زندانرفتههاي قبل از انقلاب بود. بعد از انقلاب يك روز عبدالعلي بازرگان به من گفت در اسناد ساواك نام گنجور را ديده كه جلسات آيتفيلم را گزارش ميداده. ظاهرا ساواكي نبود ولي گويا در دوران زندان، تعهد داده بود بعد از آزادي، به آنها راپورت بدهد و برخي از جلسات ما با دكتر شريعتي و شهيد بهشتي را گزارش كرده بود.
در دفتر آيتفيلم علاوه بر فعاليت فيلمسازي، براي انجام فعاليت سياسي هم برنامهريزي ميشد. خاطرم هست كه براي نماز عيدفطر كه در تپههاي قيطريه خوانده شد برخي پيشبينيها براي حضور گروهها و دستههاي مختلف در آيتفيلم انجام شد. دوراني بود كه ديگر از چيزي هراس نداشتيم و شور انقلاب همه ما را گرفته بود. براي 3 تا 4 گروه برنامهريزي و تدارك ديده شد كه يكي از گروهها در ميدان ژاله استقرار يافت و آنجا هم نماز خوانده شد. برنامه اصلي هم براي تپههاي قيطريه بود كه آن جمعيت انبوه مردمي در آن حضور يافتند و من هم با دوربينم آنجا بودم و همه چيز را ثبت ميكردم؛ همچنان كه تظاهرات روز 16 شهريور را هم فيلمبرداري كردم. بعد از ماجراي 17شهريور هم به بهشتزهرا رفتيم و از پيكرهاي شهدا فيلم گرفتيم. تا مقطع 13 آبان هر جا كه تظاهرات مهمي برگزار ميشد ما هم با دوربينمان حاضر بوديم و البته گاهي وقتها به دشواري فيلم ميگرفتيم.
هنگامي كه امام به پاريس رفت، من هم براي مونتاژ فيلمام به انگلستان رفتم چون در ايران امكان تدوين فيلم را نداشتيم. از انگليس هم به فرانسه رفتم. به نوفللوشاتو و خدمت امام رسيديم و آنجا بوديم تا زماني كه امام به ايران آمد و انقلاب پيروز شد.
كمي بعد از پيروزي انقلاب و در سال 58 مستندي كه در روزهاي انقلاب ساخته بودم با نام «ليلهالقدر» به مدت يك ماه در تئاتر شهر اكران شد.
- نويسنده و كارگردان سينما