اين مرد كه طعمههايش را پس از فريب به مخفيگاه شيطانياش ميكشاند با خالكوبي بزرگ عقرب كه پشت گردنش حك شده بود، شناسايي شد.نخستين شكايتها از متهم از اوايل بهمن مطرح شد. يكي از شاكيان كه دختر جواني بود گفت: مدتي قبل از طريق تلگرام با جوان 30سالهاي آشنا شدم كه خودش را پاشا معرفي كرده بود.
ما با هم چت ميكرديم تا اينكه رفتهرفته به او اعتماد پيدا كردم. پاشا قسم ميخورد كه عاشقم شده و قصد ازدواج با من را دارد. يك روز از من خواست براي ديدن خانوادهاش با او همراه شوم و من هم قبول كردم. پاشا يك خودروي پرشيا داشت كه شيشههايش دودي بود. با هم به آپارتماني در منطقه پونك رفتيم. ميگفت كه خانوادهاش در زيرزمين آپارتمان زندگي ميكنند.
چند پله پايين رفتيم و در را باز كرد. به محض اينكه وارد خانه شديم، در را بست و با چاقو شروع به تهديد من كرد. ميخواستم فرار كنم اما در دستگيره نداشت و امكان نداشت بشود بازش كرد. هر چه سر و صدا كردم، كسي صدايم را نشنيد و او مرا تسليم خواسته شومش كرد. پس از آن نيز از صحنه آزار و اذيتم فيلم تهيه و تهديدم كرد كه اگر تن به خواستههايش ندهم، فيلمها را در شبكههاي اجتماعي پخش ميكند. او در اين مدت چندين بار از من پول گرفت و من از ترس آبرويم شكايت نميكردم تا اينكه در نهايت تصميم گرفتم از پليس كمك بخواهم.
دختر جوان تنها قرباني پاشا نبود. تعدادي زن و دختر ديگر هم با مراجعه به اداره آگاهي از او شكايت كردند. برخي از آنها مدعي بودند كه پاشا پس از ريختن طرح دوستي با آنها، اموالشان را دزديده است.يكي ديگر از شاكيان گفت: براي رفتن به كلاس زبان منتظر تاكسي بودم كه يك پرشياي شيشهدودي مقابلم توقف كرد. سوار شدم و راننده در طول مسير يك كارت ملي نشانم داد و گفت كه اسمش پاشاست. او اصرار داشت كه به من شماره تلفن بدهد اما گفتم كه علاقهاي به اين كار ندارم. وقتي به مقصد رسيديم پياده شدم اما پس از پايان كلاس، پاشا را ديدم كه مقابل ساختمان آموزشگاه ايستاده بود. با اصرار او سوار ماشينش شدم و وي كيفم را گرفت تا روي صندلي عقب بگذارد. وقتي به مقصد رسيدم و پياده شدم فهميدم كه او 2گوشي تلفن همراه گرانقيمت را كه داخل كيفم بود، سرقت كرده است.
كارآگاهان در بررسيهاي تخصصي موفق شدند مخفيگاه متهم را شناسايي كنند و راهي آنجا شدند. متهم در عمليات ضربتي دستگير و پس از انتقال به اداره آگاهي مشخص شد كه پيش از اين هم به اتهام آدمربايي، تهديد و اخاذي دستگير شده و به زندان افتاده است. مرد جوان در بازجوييها به سرقت از دختران اعتراف كرد اما مدعي شد كه كسي را آزار و اذيت نكرده است. اين در حالي بود كه به گفته يكي از شاكيان، او خالكوبي بزرگ عقرب پشت گردن حك كرده بود كه همين خالكوبي رازش را فاش كرد و او به آزار و اذيت طعمهاش اعتراف كرد.
به گفته سرهنگ گزافي، رئيس پايگاه دوم پليس آگاهي تهران، متهم كه پدر و مادرش را از دست داده، بهتنهايي زندگي ميكرد و در يك آژانس تاكسي تلفني كار ميكرد. او پس از پيدا كردن كارت ملي فردي به نام پاشا، از اين كارت سوءاستفاده كرده و همه جا خود را با اين نام معرفي ميكرد. سرهنگ گزافي ادامه داد: مخفيگاه متهم بهگونهاي بود كه در آن فاقد دستگيره بود تا كسي نتواند از آنجا فرار كند. اين در از داخل فقط با پيچگوشتي يا انبردستي باز ميشد و داخل زيرزمين نيز بهگونهاي بود كه به سختي صدايي از داخل آن به بيرون درز ميكرد. تاكنون بيش از 10دختر جوان كه طعمه متهم قرار گرفتهاند با حضور در اداره آگاهي از وي شكايت كردهاند و ديگر شاكيان احتمالي ميتوانند با مراجعه به پايگاه دوم پليس آگاهي تهران از او شكايت كنند.